eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ، ▶️ اصلا نفوذ خطبه‌ی من بی‌اثر شده است... ...یا اینکه گوش مردم این شهر کر شده است؟ دیگر نمانده قدرت در جبهه ماندنم بابا ببین که دختر تو خون‌جگر شده است @hosenih آنقدر بعد تو بدنم ضرب دیده است دستم... سرم... تمامِ تنم مختصر شده است مرهم اثر نمی‌کند و دردسر شده این زخم روی دست، سرش بازتر شده است دیگر توانِ بازویم از دست رفته است گویا کبودی و ورمش بیشتر شده است اجرِ رسالتت ثمرش تار گشتنِ... ...چشمانِ من ز ضربه‌ی آن خیره‌سر شده است باعث شده است دور و برم تیره‌تر شود دردی که روی گونه‌ی من مستقر شده است هرشب برای محسن خود گریه می‌کنم از آن زمان که قتلگهش پشت در شده است یادم نمی‌رود که بدون مقدمه دیدم که چادرِ سر من شعله‌ور شده است @hosenih باز استخوان سینه‌ی من درد می‌کند حتی نفس‌کشیدن من دردسر شده است فضه بیا که وقت نماز است چاره کن از خونِ دست، پیرهنم باز، تر شده است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ باید آیینه را قسم بدهم، صورتت را به من نشان بدهد دیدن روی ماه تو تنها، می‌تواند به من توان بدهد رو گرفتی...خسوف شد... شب‌ها، آه! از سوزِ مانده بر لب‌ها نفَسی زنده کن مرا... که فقط می‌تواند دَمِ تو جان بدهد @hosenih جز من و کودکان و سلمان و دو سه یارِ "به حق-مسلمان"م یک نفر نیست که در این شهر، برسد... آب دستمان بدهد اَنتِ روحُ الحیاةِ...لَم یَبقا، بعدَکِ جسمُ نحنُ في الدُّنيا! دونَني، لا تُرَحِّلي! زهرا! كاش هجران، كمی امان بدهد @hosenih این‌همه زخم... آه... این‌همه زخم، رازهای تو بود و دَم نزدی چاره‌سازِ علی...بگو چه کنم؟ کیست تا مَرهَمی نشان بدهد؟ کمی آبِ روان بریز اسماء... عذر می‌خواهم از همه سادات! روضه، سنگین شده...کسی باید، آبِ قندی به روضه‌خوان بدهد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ روی تاج عرش طبق نصّ لولا فاطمه نقش شد زهرا سلام‌الله عليها فاطمه آنكه خاک جانمازش را پرستش مى‌كنند اوليا الله عالم ، كيست الا فاطمه @hosenih انبيا از بركت دستاس او نان می‌خورند رزق و روزى می‌دهد به اهل بالا فاطمه ظاهراً فرموده‌اند ام‌الائمه فاطمه باطناً فهمانده‌اند ام ابيها فاطمه جلوه‌ای شد ليلة‌القدر رسول الله او جلوه‌ای شد ليلة‌المحيای مولا فاطمه بچه‌هايش حجت‌الله‌اند اما گفته‌اند آشكارا حجت‌الله علينا فاطمه سيزده معصوم هريک نورى از زهراست پس مى‌شود سرجمع اين‌ها چهارده‌تا فاطمه فاطمه حق و علی حق و مع الحق آينه است چه علی اندر على چه فاطمه با فاطمه حک شده بر روی گردنبند زهرا ياعلی حک شده بر ذوالفقار مرتضی يا فاطمه بس‌كه حيدر فاطمه است و بس‌كه زهرا حيدر است در نجف چيزى نمی‌بينيم الا فاطمه شادی روح خديجه، كوری چشم همه سروری دارد به زن‌های دو دنيا فاطمه با هر اسمی كه بخوانی در نهايت مادر است راضيه حنانة الحوراء، زهرا فاطمه مادری بالاتر از اين مهربانی بيش از اين؟ می‌رسد محشر به داد شيعه صدجا فاطمه خانه‌اش كه سوخت مسمار از خجالت سرخ شد آن چنان برخورد با سينه كه آنجا فاطمه... زهرا فاطمه @hosenih مادری بالاتر از اين مهربانی بيش از اين؟ می‌رسد محشر به داد شيعه صدجا فاطمه خانه‌اش كه سوخت مسمار از خجالت سرخ شد آن چنان برخورد با سينه كه آنجا فاطمه... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ببش از این سوختن نمی‌خواهم گریه بر خویشتن نمی‌خواهم مده زحمت به بازویت مادر به خدا پیرهن نمی‌خواهم @hosenih فکر عریانی مرا تو مکن غرق در خون کفن نمی‌خواهم درد داری تو استراحت کن نیمه شب آب من نمی‌خواهم شرح این گوشوار خونی را من دگر از حسن نمی‌خواهم وقت قتلم نیا سوی گودال وقت کشته‌شدن نمی‌خواهم... ...تو ببینی که شمر می‌آید از تو بر سر زدن نمی‌خواهم @hosenih روی تو سایه‌ای کبودین داشت سر سالم به تن نمی‌خواهم وعده‌ی ما دوتا، میان تنور بیش ازاین سوختن نمی‌خواهم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم حجت الاسلام ▶️ صحبت از دستی که رزق خلق را می‌داد شد هر کجا شد حرف از بانو، به نیکی یاد شد گردش تسبیح او افلاک را تدبیر کرد از پر سجاده‌اش روح‌القدس ایجاد شد @hosenih او که جای خود، گلوبندش اسیر آزاد کرد حُر هم از یمن ادب بر نام او آزاد شد روضه‌ی رضوان، رضای حضرت صدیقه است از گل سرخ لباس او، فدک آباد شد معنی نازک برای روضه‌اش آورده‌ام وقت پروازش پرستویی اسیر باد شد با پر زخمی دعاگوی شب همسایه بود دست او روزی‌رسان خانه‌ی صیاد شد این در آتش گرفته نیز حاجت می‌دهد این در آتش گرفته، پنجره فولاد شد روضه‌ی مظلومه، بعد از رفتنش مکشوفه شد تا مصیبت‌خوان کوچه صورت مقداد شد بعد پیغمبر اگرچه با تبسم قهر بود لحظه‌ای با دیدن تابوت، زهرا شاد شد طعنه‌ها، او را عروس خانه‌ی تابوت خواند قاسم او نیز زیر سنگ‌ها داماد شد @hosenih اشک‌هایش گاه می‌گوید حسن، گاهی حسین گریه‌های آخرش موقوفه اولاد شد مریم آمد تا شریک گریه ی کوثر شود روضه او کاف و هاء و یاء و عین و صاد شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم حجت الاسلام ▶️ دستم به دامان کسی که بین کوچه دستش جدا از دامن مولا نمی‌شد جان علی مرتضی در مشت او بود او را زدند و باز مشتش وا نمی‌شد او آیه‌ی تطهیر بود و دست ناپاک دلخوش از اینکه زد به رویش رنگ نیلی یک سنگریزه پیش اقیانوس هیچ است هرچند قطعا درد دارد جای سیلی @hosenih او را زدند و نبض عالم تند می‌زد نظم جهان با نبض او در ارتباط است قنفذ خراج خویش را در کوچه پرداخت با ضربه‌اش دیگر معاف از مالیات است پیراهن پیغمبرش را بر سر انداخت با ناله‌هایش کوچه‌ها را زیر و رو کرد هرچند بر رویش، خسوفی سرخ دارد مهتاب ابر تیره را بی‌آبرو کرد @hosenih آیینه بود و با ترک‌های وجودش در چهره‌اش تصویر نور مرتضی بود بی‌اعتنا بر زخم‌های پیکرخویش او بیشتر فکر غرور مرتضی بود یک مو نشد کم از سر مولای عالم مولای ما را او به خانه باز گرداند می‌خواست تا پیش علی باشد همیشه اما ورق را تازیانه بازگرداند... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم حجت الاسلام ▶️ او قصد رفتن کرده است و بار بسته است سردرد دارد بر سرش دستار بسته است می‌خواست مولا از غریبی دربیاید اما به هر در می‌زند انگار بسته است @hosenih خود را به آتش زد نبیند پیش مردم در بین کوچه دست‌های یار بسته است او دل‌خوشی‌اش، مرتضی و کودکانند جانش به جان حیدر کرار بسته است تا یک شب دیگر فقط پیشش بماند آنچه بلد بوده است مولا کار بسته است با چشم‌هایش خون دل خورده است بسیار با کاسه‌ی خونی که یک مقدار بسته است این پلک را یک دست سنگین بین کوچه یا ضربه‌ی در یا که... نه دیوار بسته است @hosenih در شام، این مرثیه ها تکرار می‌شد این چرخ عهد خویش با تکرار بسته است آری عبور از بین نامحرم چه سخت است وقتی که راه کوچه و بازار بسته است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم حجت‌الاسلام ▶️ وقتی که جنگ داس با گل در بگیرد گلخانه را اندوه سرتاسر بگیرد بر طعنه‌های تند و تیز داس لعنت نگذاشت یاس خانه برگ و بر بگیرد @hosenih مشتش گره کرده سرش فریاد میزد بنچاق را میخواست از مادر بگیرد جای گلاب از آن گل آتش گرفته با ضربه اش،میخواست خاکستر بگیرد یک گوشواره عهد را با گوش بشکست امکان ندارد عهد خود از سر بگیرد بر غیرت پوشیه اش برخورد بانو باید تقاص از رنگ نیلوفر بگیرد با گریه های مجتبی برگشت مادر میخواست روحش بین کوچه پر بگیرد بی اعتنا بر خاک چادر باز پاشد باید که طفل خویش را در بر بگیرد @hosenih می رفت خانه باغبان تنها نماند تا رنگ لاله پهلوی بستر بگیرد او اشک چشم مرتضی را پاک میکرد اینگونه جام از ساقی کوثر بگیرد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم حجت‌الاسلام ▶️ وقتی که جنگ داس با گل در بگیرد گلخانه را اندوه سرتاسر بگیرد بر طعنه های تند و تیز داس لعنت نگذاشت یاس خانه برگ و بر بگیرد @hosenih مشتش گره کرده سرش فریاد میزد بنچاق را میخواست از مادر بگیرد جای گلاب از آن گل آتش گرفته با ضربه اش،میخواست خاکستر بگیرد یک گوشواره عهد را با گوش بشکست امکان ندارد عهد خود از سر بگیرد بر غیرت پوشیه اش برخورد بانو باید تقاص از رنگ نیلوفر بگیرد با گریه های مجتبی برگشت مادر میخواست روحش بین کوچه پر بگیرد بی اعتنا بر خاک چادر باز پاشد باید که طفل خویش را در بر بگیرد @hosenih می‌رفت خانه باغبان تنها نماند تا رنگ لاله پهلوی بستر بگیرد او اشک چشم مرتضی را پاک میکرد اینگونه جام از ساقی کوثر بگیرد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم حجت‌السلام ▶️ بهشت جلوه‌ای از سایه‌سار این دو نفر جهنم است نبودن کنار این دو نفر نماز شفع پیمبر علی و فاطمه اند نماز شب شده شب زنده دار این دو نفر @hosenih طلا غبار قدم‌های فضه خادمشان گرفته فضه عیار از عیار این دو نفر گره نخورده به دست طناب قصه شان نبود دست کسی اختیار این دو نفر وقار کوه احد هم شکست در کوچه کشیده شد به زمین تا وقار این دو نفر میان غربت غمبار خانه خورشید نبود میخ در خانه یار این دو نفر علاوه بر در خانه زدند زهرا را نشد رعایت تقسیم کار این دو نفر @hosenih به غیر آتش سوزان تب ، به غیر از درد نبود هیچ کسی غمگسار این دو نفر بجای میخ در خانه که ندارد شرم خمیده ام، شده ام سوگوار این دو نفر ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم حجت الاسلام ▶️ تو لطمه میخوری و خدا صبر می کند اینجا فقط نه ، او همه جا صبر می کند روزی به احترام شما می کند عذاب حالا به احترام شما صبر می کند @hosenih تو راه می روی و زمین می خوری و من در فکر می روم که چرا صبر می کند؟ سر می روی ز حوصله ی بی شعور شهر یعنی که شهر تا به کجا صبر می کند ؟ نوری کنارت آمد و گفت اینچنین نباش دلواپس علی ، تو بیا ، صبر می کند وقتی سئوال میکنی از او چه میشود؟ نبض تو را گرفته و تا صبر میکند @hosenih فورا تو آه می کشی و فکر می کنی آیا تمام این همه را صبر می کند؟ دنبال پاسخ کلمات سئوالی ام آیا چرا چگونه کجا صبر می کند؟؟ ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
.بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تفسير او به دست قلم نا ميسر است در شان او غزل ننويسيم بهتر است شان نزول يك پري از آسمان به خاک دامان مادری‌ست كه در شان كوثر است @hosenih هر مصرعم لبی‌ست كه لبخند می‌زند اين بيت من شبيه لبان پيمبر است روح نبی‌ست؟ ام ابی؟ ‌يا گل علی؟ من هر كجا كه می‌رسم او جای ديگر است از عرش تا به فرش ملائک خمار او ذكرش سبو سبو می الله اكبر است او فاطمه ست معنی اين نام را هنوز از هر زبان كه می شنوم نامكرر است از زخم او اگر بنويسی قلم ، بدان نامت از اين به بعد قلم نيست خنجر است ننويس فتنه پشت دری شعله می‌كشد در كوچه شر به پا شده در خانه محشر است در كوچه بوی آتش و در خانه عطر گل مرز بهشت و دوزخ از آن روز اين در است با پهلوی شكسته هم از كوه كوهتر با قامت خميده هم از آسمان سر است @hosenih لبخند می‌زند كه بخندند بچه‌ها مادر اگر كه جان بدهد باز مادر است مولا هنوز اول بی‌هم‌نفس شدن بانو در انتظار نفسهای آخر است ! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih