eitaa logo
پژوهشکده تاریخ معاصر
2.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
111 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ✳️ آخر بساط خویشتن برچید و رفت؛ شعری درباره قهرمان‌میرزا سالور در کتاب خاطرات خود ذیل تاریخ 27 شهریور 1320 در وصف رفتن رضاشاه نوشته است:   پهلوی آخر بساط خویشتن برچید و رفت همچو مار از بیم سرکوبی به هم پیچید و رفت جان و مال و عرض و ناموس و شرف از ما ربود بیست سال این ملت بیچاره را دوشید و رفت بس قبا بر قامت افراد این ملت برید عاقبت خود جامه ذلت به تن پوشید و رفت آن کسانی را که یار خویشتن پرورده بود گاه رفتن از همان‌ها فحش‌ها بشنید و رفت ناله و فریاد مردم بود از جورش بلند خود زظلم دیگران دیدی چسان نالید و رفت شاه ما همچون نهنگی بود در دریای حرص ملک و مال و نقد را یک سر همی بلعید و رفت صدهزاران مرد و زن بی‌خانه و آواره ساخت اندر آخر خویشتن بی‌خانمان گردید و رفت ملک و ملت، دین و آیین جمله را برباد داد پس اساس شرع و قانون را به هم پاشید و رفت... روزنامه خاطرات عین‌السلطنه (قهرمان‌میرزا سالور)، ج 10، به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار، تهران، اساطیر، 1374، صص 7867-7868. در صفحه پژوهشکده تاریخ معاصر عضو شده و آن را به دوستان خود نیز معرفی کنید؛ 👇👇👇 https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir
✳️ روایت نظامیان رژیم پهلوی از 3 شهریور 1320 (3)؛ گل به خودی‌های در شهریور 1320، سرباز کرمانشاهی، که همراه دیگر سربازها، تهران را ترک کرده بود، برای قهرمان‌میرزا سالور، وضعیت و شرایط وقت را چنین روایت کرده است: ما پنجاه و دو نفر بودیم با یک ستوان‌دوم. این افسر جوان ما را با نظم و اسلحه و آنچه داشتیم در کمال نظم و امنیت به کرمانشاهان رسانید. هرجا رسیدیم به زور اسلحه و هدایت ستوان خود همه چیز گرفتیم حتی قند و چای. در یک ده هم ما را محاصره کردند. چندین روز مقاومت کردیم. بالأخره آنها فرار کردند. قهرمان‌میرزا سالور، روزنامه خاطرات ، ج 10، تهران، انتشارات اساطیر، ص 7963. در صفحه پژوهشکده تاریخ معاصر عضو شده و آن را به دوستان خود نیز معرفی کنید؛ 👇👇👇 https://instagram.com/iichs.ir @iichs_ir