✳️ #پهلوی آخر بساط خویشتن برچید و رفت؛
شعری درباره #رضاشاه
قهرمانمیرزا سالور #عینالسلطنه در کتاب خاطرات خود ذیل تاریخ 27 شهریور 1320 در وصف رفتن رضاشاه نوشته است:
پهلوی آخر بساط خویشتن برچید و رفت
همچو مار از بیم سرکوبی به هم پیچید و رفت
جان و مال و عرض و ناموس و شرف از ما ربود
بیست سال این ملت بیچاره را دوشید و رفت
بس قبا بر قامت افراد این ملت برید
عاقبت خود جامه ذلت به تن پوشید و رفت
آن کسانی را که یار خویشتن پرورده بود
گاه رفتن از همانها فحشها بشنید و رفت
ناله و فریاد مردم بود از جورش بلند
خود زظلم دیگران دیدی چسان نالید و رفت
شاه ما همچون نهنگی بود در دریای حرص
ملک و مال و نقد را یک سر همی بلعید و رفت
صدهزاران مرد و زن بیخانه و آواره ساخت
اندر آخر خویشتن بیخانمان گردید و رفت
ملک و ملت، دین و آیین جمله را برباد داد
پس اساس شرع و قانون را به هم پاشید و رفت...
#منبع
روزنامه خاطرات عینالسلطنه (قهرمانمیرزا سالور)، ج 10، به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار، تهران، اساطیر، 1374، صص 7867-7868.
در صفحه #اینستاگرام پژوهشکده تاریخ معاصر عضو شده و آن را به دوستان خود نیز معرفی کنید؛
👇👇👇
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ روایت نظامیان رژیم پهلوی از 3 شهریور 1320 (3)؛
گل به خودیهای #شهریور_1320
در شهریور 1320، سرباز کرمانشاهی، که همراه دیگر سربازها، تهران را ترک کرده بود، برای قهرمانمیرزا سالور، وضعیت و شرایط وقت را چنین روایت کرده است:
ما پنجاه و دو نفر بودیم با یک ستواندوم. این افسر جوان ما را با نظم و اسلحه و آنچه داشتیم در کمال نظم و امنیت به کرمانشاهان رسانید. هرجا رسیدیم به زور اسلحه و هدایت ستوان خود همه چیز گرفتیم حتی قند و چای. در یک ده هم ما را محاصره کردند. چندین روز مقاومت کردیم. بالأخره آنها فرار کردند.
قهرمانمیرزا سالور، روزنامه خاطرات #عینالسلطنه ، ج 10، تهران، انتشارات اساطیر، ص 7963.
در صفحه #اینستاگرام پژوهشکده تاریخ معاصر عضو شده و آن را به دوستان خود نیز معرفی کنید؛
👇👇👇
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir