eitaa logo
جوادیه 📝
3.5هزار دنبال‌کننده
62 عکس
7 ویدیو
4 فایل
﷽ 🔰کانال اشعار و متن مداحی های کربلایی جواد مقدم 🔵وبلاگ جوادیه: Javadieh.blog.ir آدرس کانال جوادیه روبیکا: rubika.ir/javadieh_channel آدرس کانال جوادیه تلگرام: t.me/javadieh_channel ارتباط 1: @ad_javadieh ارتباط 2 تبادلات: @rezvansaied
مشاهده در ایتا
دانلود
خال زیبای جمال دلربایت را بنازم عطر جانبخش فضای خاک پایت را بنازم گرچه سرو ناز نازد بر قد و بالای نازش سرو نازم ناز کم کن نازهایت را بنازم ای صفای هر مصفا مهدی زیبای زهرا از صفای قلب گویم من صفایت را بنازم 🆔 @javadieh 🌐 www.javadieh.blog.ir
در آسمان چشمم هر شب ستاره دارم اشکی به دیده آهی بر دل هماره دارم دشمن زِ بس پیاپی سیلی به صورتم زد نَه گوش مانده بهرم نَه گوشواره دارم دانم چرا دو دیده بر روی هم نهادی دیدی که من لباسی خاکی و پاره دارم 🆔 @javadieh 🌐 www.javadieh.blog.ir
در وسط کوچه تو را میزدند کاش به جای تو مرا میزدند وای من و وای من و وای من میخ در و سینه ی زهرای من تنها نَه شعله و دود با نار یا علی گفت در کنده گشت از جا دیوار یا علی گفت ثانی لگد به در زد ، صدیقه بال و پر زد در زخم سینه ی او مسمار یا علی گفت 🆔 @javadieh 🌐 www.javadieh.blog.ir
میون نیزه و خنجر یه تنی افتاده بی سر ناله ی غریبی میگه یا حسین غریب مادر بر سر تلی پُر از غم آمدم بهر زیارت وا محمد وا علیا آمدم بهر زیارت از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین دست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسین از عطش در زیر خنجر دست و پا میزد حسین 🆔 @javadieh 🌐 www.javadieh.blog.ir
به نام خدا با هشتگ های زیر به مداحی های مختلف دسترسی داشته باشید. 🆔 @javadieh 🌐 www.javadieh.blog.ir
رها کنید دگر صحبت مداوا را فراق اگر نکشد وصل میکشد ما را تمام عمر تو ما را نظاره کردی و ما ندیده ایم هنوز آن جمال زیبا را تمام عمر به خورشید و ماه ناز کنم اگر به کلبه ی تاریک من نهی پا را نسیم صبح زِ راهی که آمدی برگرد ببر سلام زِ من آن عزیز زهرا را دید یک از این کنیزا آب داره میبره برا آقا. گفت کجا داری میری. گفت مگه نمیشنوی صدای پسر فاطمه رو. گفت اگر کسی قراره آب بهش بده من باید بهش بدم من زنشم. اومد آبو جلو چشمای امام جواد رو زمین ریخت. صدا زد زحمت نکش منم میخوام مثل جد غریبم حسین جون بدم. بدن آقا رو بردن پشت بام. به خیال خودش بی احترامی کنه به آقا. تا چند وقت بتونه بپوشنه، از شیعیان دور نگه داره. گفت میبرم بالا پشت بوم زیر آفتاب سوزان. اما شیعیان عاشقای امام جواد، میدونی شیعیان از کجا فهمیدن، دیدن این پرنده ها اومدن بالاشونو به هم دادن. سایه بون درست کردن برا پسر فاطمه، مبادا آفتاب بدن آقا رو اذیت کنه. حرف من اینه آی کبوترا، کجا بودید کربلا، بدن اربابمون سیدالشهداء، سه روز و دو شب رو خاک گرم کربلا. کجا بودید چرا نیومدید، چرا نیومدید بالاتونو بهم بدید، ارباب ما تشنش بود. حسین دشمنت کُشت ولی نور تو خاموش نشد آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست 🆔 @javadieh 🌐 www.javadieh.blog.ir
دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی پاره های بدنت را جگرم سوخت علی ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم طرز شانه زدنت را جگرم سوخت علی چه کنم عمه نبیند بدن حمزه ایَت مُثله دیدم بدنت را جگرم سوخت علی لخته خونی که برون از گلویت آوردم ریخت خون دهنت را جگرم سوخت علی یوسفم کاش که میشد به میان حرمت ببرم پیرهنت را جگرم سوخت علی آن لبانی که اذان گفت بهم ریخته است خُرد بینم دهنت را جگرم سوخت علی نشد آخر لب عطشان تو را آب دهم چه کنم سوختنت را جگرم سوخت علی گر نیایند جوانان حرم یاری من که برد خیمه تنت را جگرم سوخت علی 🆔 @javadieh 🌐 www.javadieh.blog.ir
همه دعوتش کرده بودند بیا همونا که تشنه به خونش شدند نه تنها فقط مادرش فاطمه زمین و زمان روضه خونش شدند همون که خدای وفاداریه اسیر غم بی وفایی شده شهادت میده خاک این سرزمین که اربابمون کربلایی شده پیچیده صدایی تو گوش جَرَس میادش صدا پای یک قافله همه آفرینش به قربون اون که جونم به پاش خیلی ناقابله ... حسین جان (2) ، حسین جان حسین ... یه دختر رو دوش عمو جونشه که خیلی عمو جون هواخواهشه حسابی حواسش بهش هست یه وقت نیفته رو خاکا و زخمی بشه میون حصار همه مَحرما یه بانو میخواد پا بذاره زمین جلو محملش اونکه زانو زده کی هستش به جز شیر اُم البنین تا وقتی اباالفضل تو این قافله ست نمیاد کسی غصه دور و برش یه شیش ماهه هم هست دعا میکنم خدا حفظ کنه واسه ی مادرش ... لالایی لالایی ، لالایی علی ... آقامون برا اسم این سرزمین از این و از اون میکنه پرس و جو تا میفهمه اینجا خود کربلاست دل بیقرارش میشه زیر و رو تو چشماش یه جورایی پیدا میشه یه نوع اضطراب و یه نوع دلهره میفهمه که اینجا همون جائیه که زینب رو خاکا زمین میخوره همونجاست که زهرا بهش وعده داد همونجاست که میشه تنش بی کفن همونجاست که پیش چِش خواهرش سرش رو جدا میکنن از بدن ... حسین جان (2) ، حسین جان حسین ... 🆔 @javadieh 🌐 www.javadieh.blog.ir
بازم با همین موی خاکستری تو از دخترت داری دل میبَری باباجون بهم قول بده خیلی زود دوباره برام روسری میخری لباس تنم پاره پاره شده میبینی لباسم شده نخ نما سر و وضعمون نامرتب شده که اینجور مَردم میخندن به ما میذاشتی برات آب و جارو کنم چه خوشحالم من امشب از دیدنت چقدر لحظه هارو شمردم بابا برای یه بار دیگه بوسیدنت ... بابایی ، بابایی ، بابایی حسین ... نبودی ببینی چی اومد سرم کبودی گرفته همه جونمو همونا که با سنگ تورو میزدن همونا شکستن دندونمو یه جاهایی اِنقدر برام سخت بود که داشتش میشد جونم از تن رها یه بازاری داشتن میبردن منو که میرفتن اونجا فقط برده ها یه جاهایی از ناقه افتادمو یه چند بار عقب موندم از قافله چه زجری کشیدم من از دست زجر چه دادی سرم میکشید حرمله ... بابایی ، بابایی ، بابایی حسین ... شدم دست و پا گیر این قافله شدم باعث زحمت خواهرت منو خوب نگاه کن برات آشناست روی صورتم جای انگشترت چه شبها که با ناله های رباب شبامو تو ویرونه کردم سپر چه شبها که رفتم گرسنه به خواب چه روزا که شلاق خوردم پدر یه لطفی کن امشب تو در حق من ببر با خودت این کتک خوردتو بذار تا که هستی در آغوش من ببوسم لبای تَرَک خوردتو ... بابایی ، بابایی ، بابایی حسین ... 🆔 @javadieh 🌐 www.javadieh.blog.ir
سلامی به اونا که از جونشون گذشتند و بر نفس غالب شدند اونا که برای دفاع از حرم فدایی اُم المصائب شدند سلامی به اونا که توی دمشق در خونه ی عشق سائل شدند توی زینبیه شدند زینبی به فیض شهادت نائل شدند بگردی نمیتونی پیدا کنی به غیر از سعادت توی این مسیر نوشته رو قلب همه عاشقا امیری حسینٌ و نعم الامیر ... امیری حسینٌ و نعم الامیر ... دلامونه بی تاب کرب وبلا می بینیم شبا خواب کرب و بلا سلامی به جُون و زهیر و حبیب سلامی به اصحاب کرب و بلا سلامی به هفتاد و دو سرو عشق به دلداده های شَه تشنه لب سلامی به قاسم به جعفر به عون سلامی به عابس به حُر و وهب سلامی به اونایی که اسمشون شده زینت سرزمین حسین به اونا که لبیک گفتند همه به فریاد هَل مِن مُعین حسین ... امیری حسینٌ و نعم الامیر ... سلامی به اون بانوی شیرزن سلامی به اون فاتح هر نبرد اگه جون ندادش تو راه حسین ولیکن همه جونشو خرج کرد همون کوه صبری که تو راه عشق دوتا دسته گلهاشو هم هدیه کرد ندیدم که جایی مقاتل بگن که زینب پس از داغشون گریه کرد به این زن بگو غایةُ العارفین که دنیا نمی بینه مانندشو اگه واقعاً عاشق زینبی در خونه ی فاطمه بنده شو ... یا زینب ، یا زینب ، یا زینب مدد ... 🆔 @javadieh 🌐 www.javadieh.blog.ir
یه جورایی اینقدر مدیونتم که باید کنم زندگیمو فدات یه عمره برام بودی مثل پدر منو دوست داشتی مثل بچه هات یه جورایی رفتار کردی باهام که انگار بودم علی اکبرت برای خودم مردی هستم حالا به لطف وجود تو و خواهرت نذاشتی که یک لحظه باشه برام پدر داشتن مثل یک آرزو بذار در ازای همه خوبیات بیام دست هاتو ببوسم عمو (روضه خوانی توسط حام مهدی آینه) امون از این روزهای پُر از اضطراب که من داغدار بنی هاشمم علی اکبرم رفت میدون بسه نمیخواد به میدون بری قاسمم حالا که زره نیست قد تنت نکن گریه جون عمو اِنقده نذار تا بشم پیش بابات حسن تو روز قیامت خجالت زده چقدر آرزوها که داشتم برات میخواستم ببینم خودم شادیتو چقدر دوست داشتم خودم باشم و بگیرم برات رخت دامادیتو ... عمو جان ، عمو جان ، عمو جان حسین ... برا اذن میدون گرفتن عمو اگه کافی نیست اشکم و گریه هام بذار تا خیالت رو راحت کنم عمو جون اینم دست خط بابام اجازه بده جای تن پوش رزم به جای زره من بپوشم کفن بذار تا بگم با صدای بلند و اِن تنکرونی أنا بن الحسن برام مرگ شیرین تره از عسل تو نابودی کفر و ظلم و ستم یه جوری تو میدون بجنگم همه بفهمن که شاگرد عباستم ... عمو جان ، عمو جان ، عمو جان حسین ... 🆔 @javadieh 🌐 www.javadieh.blog.ir
یه روزی میون همین کوچه ها یه پستی غرورش رو محکم شکست نَه تنها غرورش از اون ضرب دست که گوشواره ی مادرش هم شکست یه روزی میون همین کوچه ها یه پروانه میسوخت بال و پرش یه روزی جلو چشم باباش علی لگد مال شد چادر مادرش یه روزی میون همین کوچه ها در خونشون شد پُر از همهمه به دستای باباش بستند طناب میومد صدا ناله ی فاطمه ... حسن جان (2) ، حسن جان حسن ... یه روزی به دست همون آدما جلو چشم داداشش و خواهرش به ضرب لگد بین اون شعله ها در خونه افتاد رو مادرش شد آخر براش تلخ ترین خاطره زِ یادش نمیبرد اون لحظه رو به پشت در افتاده بود مادرو صدا میزد اون دم فقط فضه رو هنوز هم پس از طی این قرن ها میدونند اینو اهل عالم همه که هست روز قتل امام حسن همون روز قتل بی بی فاطمه ... حسن جان (2) ، حسن جان حسن ... 🆔 @javadieh 🌐 www.javadieh.blog.ir