eitaa logo
قیام جوانان
1.8هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
44 فایل
﷽ 🌱 به کانال قیام جوانان خوش آمدید. ✌️🏻 فردای این‌ کشـ🇮🇷ـور متعلق به ماست... ➕ ارتباط با ما:👇🏻 @nojavan_pishran 💌 پیام‌های ناشناسِ شما را می‌خوانیم: https://daigo.ir/secret/853477141
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸روایت جالب یکی از شرکت کنندگان رویداد منهاج ناهار ماکارونی بود با ته‌دیگ چرب و چیلی. 🍝خیلی چسبید.😋 بعد از ناهار من جنازه شده بودم. فَک و مغزم خسته بودن و انگار تریلی از روشون رد شده بود.😣 دیگه حال ادامه دادن نداشتم. ولی باید باز می‌نشستیم حرف بزنیم و طرح نهایی رو بنویسیم. صبح قبل از ارائه‌ی راهکارها حاج آقا محمدی نیم ساعتی برامون سخنرانی کرد در باب مردمی بودن انقلاب.🇮🇷 برامون گفت تفاوت اصلی انقلاب ما با بقیه‌ی انقلابای دنیا همین مردمی بودنش بوده. عنصر مردم داره کمرنگ می‌شه و ما جوونا و نوجوونا نباید بذاریم. رقیه اومد کنارمون نشست و ما سؤالامونو ریختیم سرش. یه توضیحاتی برامون داد. من مثل مرده متحرک نگاهش می‌کردم. آخر بهش گفتم من یه کلمه از حرفاتو نمی‌فهمم رقیه. باید بخوابم تا ویندوزم بالا بیاد. گفت خب بلند شید برید استراحت کنید. بلند شدم رفتم تو تنها اتاق گوشه‌ی سالن و روی زمین ولو شدم. شاید یک ساعتی خوابیدم که بیدارم کردن. انگار حدود ساعت ۴ بود. شروع کردیم به پیش‌نویس کردن طرح‌مون. راهکارها و نیازمندی‌ها رو دقیق نوشتیم و توضیح دادیم. 🤓📝 یک ساعتی طول کشید. قرار بود ساعت ۴/۵ طرح‌ها رو تحویل بدیم، ولی بچه‌ها وقت بیشتری خواستن و در نهایت ساعت ۵:۴۰ دقیقه تعیین شد.⏰ ما چون استراحت کرده بودیم، از نظر زمانی عقب‌تر از گروهای دیگه بودیم و طبعاً با عجله‌ی بیشتر باید پیش می‌رفتیم. زمان تمام شده بود و من نصف طرح رو پاک‌نویس کرده بودم. به بچه‌ها گفتم برن روی صندلی‌ها بشینن و منم زود تمومش می‌کنم و میام. اولین گروهی که از روی طرح خوندن هم خود ما بودیم. فی‌المجموع از کار خودمون به نسبت راضی بودم.😁 بعد از این که هر گروه از روی طرح‌شون می‌خوندن، حاج آقا محمدی گفت اعضای گروه یکی یکی در حد ۳۰ ثانیه نظرشونو راجع به رویداد بگن. پررنگ‌ترین نقدی که شد همین قضیه‌ی خستگی بود. بچه‌ها زیادی تحت فشار قرار گرفته بودن. اما همه خوش‌حال و راضی بودن.😇 من خودم جای خالی رویداد رو پیش از این حس می‌کردم، اما نمی‌دونستم این خلأ چطوری باید پر بشه و رویداد منهاج اتفاق مبارکی بود که برای تک تک ما افتاد.😊 حاج آقا محمدی چند دقیقه صحبت کرد و میکروفون رو داد به حاج آقا احمدی. بعد از یه‌کم روضه و پذیرایی بستنی، کم کم بلند شدیم جهت جمع آوری وسایل و لحظه‌ی جان گداز جدایی. 😢 البته اون قدرا هم جان گداز نبود، چون همه از شدت خستگی می‌خواستن زودتر برسن خونه و توی تخت گرم و نرم‌شون بدون دغدغه‌ی فکری استراحت کنن.😓 وسیله‌هامونو برداشتیم و پیاده رفتیم سمت خونه‌ها. توی راه دیگه هیچ‌کس حرف نمی‌زد. دهن و زبون‌مون قفل شده بود و ارور می‌داد.🤯 مختصر و مفید با بچه‌ها خداحافظی کردم. رسیدم خونه و از در که رفتم تو، وسط راهرو ولو شدم. حرف نمی‌تونستم بزنم. با اشاره گفتم خسته و گشنه‌م و بعد از شام سر روی بالش گذاشتم و به دقیقه نکشیده، بیهوش شدم.😴 بگذریم. فرداش به حالت عادی برگشتم و خیلی زودتر از اون‌چه که فکر می‌کردم، دلتنگ رویداد شدم...😔❤️ 📧http://eitaa.com/javanan_chb
« بسم رب المهدی» روایت دیدار نوجوانان پیشران با استاد باقری سلام دوشنبه۲۳ آبان ۱۴۰۱ بود اون روز نرفته بودم مدرسه برای اینکه صبح درس بخونم که عصری که با استاد باقری جلسه داشتیم بتونم برم جلسه. ساعت دو و نیم سر فلکه‌ی بسیج قرار داشتیم که بریم مصلی شهرکرد .منو محدثه حتی ناهار هم نخورده بودیم و لقمه برداشتیم تو راه خوردیم . سوار ماشین خانمی که سید صدایش میزدند شدیم و رفتیم مصلی. وقتی رسیدیم مصلی منتظر شدیم بقیه‌ی بچه ها هم برسن ماشالله چون خانمِ سید در آسمان حرکت میکردند ما زودتر از بقیه رسیدیم . به همراه بقیه بچه ها که فکر کنم دوازده نفر بودیم به یکی از اتاق ها رفتیم. حاج آقا محمدی و استاد باقری تشریف آوردند و حاج آقا فکر کنم رفتن به جلسه‌ی بانوان برسن . آقای باقری اول اسم هامون رو پرسیدند و عرصه ای که انتخاب کردیم و اینکه چه کارهایی انجام دادیم که ماشالله خیلی سرافراااز بودیم و فی الواقع هیچکس هیچ کار بزرگی نکرده بود. بعد استاد کلیت بیانیه رو با یک حدیث از امام علی (ع) برامون شرح دادن : اینکه رحم الله امراء علم من این ،فی این و الی این بعد گفتن برامون که ما واقعا چرا هیچ کاری نمی‌کنیم؟ کی چک سفید امضا داده به ما که انقلاب مون همیشه هست؟ خلاصه که خیلی حرف زدیم الان نمیشه همه رو بگم ولی خیلی اون روز من متاثر شدم چرا واقعا؟ درسته من درس دارم درسته کنکور دارم ولی هفته ای دو ساعت هم نباید برای انقلابمون کاری کنم؟ این شد که پیشنهاد دادم اگر میشه استاد هر هفته برامون مجازی کلاس بزارن و حالا منتظر کلاس هاییم که انشاءالله یه حرکت بزرگی بتونیم بزنیم :) 📧http://eitaa.com/javanan_chb
« بسم رب المهدی » هیئت انسان ۲۵۰ ساله برگزار شد‌. این هیئت ۲۱٫۹٫۱۴۰۱ در فرخشهر به حضور نوجوانان پیشران مزین بود. در این جلسه فعالیت هایی که در یک ماه پس از دیدار با استاد باقری صورت گرفت ، مرور شد و ادامه ی فعالیت هایی که باید انجام شود، بررسی شد، باقی اعضای جلسه که امکان حضور نداشتند، به صورت مجازی به جلسه پیوستند. @javanan_chb