eitaa logo
تلنگر بیداری دانشگاهیان بیدار
629 دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
6.2هزار ویدیو
582 فایل
جبهه اتحاد دانشگاهیان بصیر ایران
مشاهده در ایتا
دانلود
عبرت از تاریخ مشروطه 🌹شهادت شیخ شهید، علامت استیلای غربزدگی و انحراف مشروطیت توسط نفوذی های فرصت طلب فراماسونری 🌹 هفته بزرگداشت حضرت آیت الله العظمی علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه الشریف (زعیم نهضت مشروعه خواهی) را پاس می داریم ✍ پنجم تا یازدهم مرداد ماه «ایام دستگیری و شهادت شیخ فضل الله نوری توسط عوامل مزدور » 🌹 هدیه نثار روح پُر فتوحش، «رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات» اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم ✊ ما جنایات را فراموش نخواهیم کرد @jedbie تلنگر بیداری دانشگاهیان بیدار
🌷 ١١ مرداد سال ١٢٨٨ شیخ فضل الله نوری را عوامل انگلیس به شهادت رساندند.🌷 🔴روایتی غریب و سوزناک از وقایع بعد از شهادت شیخ فضل الله نوری ( ۱۲۸۸)، کیفیت غسل و کفن و دفن... در اثر تلاطم و طوفان یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتاد جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه مقابل در حیاط روی یک نیمکت گذاشتند جمعیت کثیری ریخت توی حیاط محشری برپا شد . مثل مور و ملخ از سر و کول هم بالا می رفتند همه می خواستند خود را به جنازه برسانند . دور نعش را گرفتند و آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به نعش زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهانش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد . هر که هر چه در دست داشت میزد آنهایی هم که دستشون به نعش نمیرسید تف می انداختند .به همه مقدسات قسم که در این ساعت گودال قتلگاه را به چشم خودم دیدم . یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین مرد تنومند و چهارشانه بود وارد حیاط نظمیه شد . غریبه بود. جلو آمد . بالای جنازه ایستاد. جلوی همه دکمه های شلوارش را باز کرد و روبروی اینهمه چشم شُر شُر به سر و صورت آقا شاشید! ✅تحویل جنازه عده ای از صاحب نفوذها یپرم ارمنی را از عواقب سوزاندن نعش شیخ و تحویل ندادن می ترسانند . یپرم راضی میشود و می گوید : بسیار خوب ... به نظمیه تلفون کنید که لاشه را به صاحبانش رد کنند. سه نفر از بستگان شیخ شهید و سه نفر از نوکر هایش توی آن تاریکی توپخانه در گوشه‌ای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند. آقا لخت و عور آن گوشه همینطور افتاده بود. لا اله الا الله جنازه را در تابوت گذاشتیم و با دو مجاهد ما را راهی کردند. ▪️جنازه را وارد حیاط خلوت خانه شیخ کردند. شیخ ابراهیم نوری از شاگردان شیخ جنازه را غسل داد. بعد کفن کردیم و بردیم در اطاق پنج دری میان دو حیاط کوچک پنهان کردیم. سر مجاهد ها را گرم کردیم. بعد تابوت را با سنگ و کلوخ و پوشال و پوشاک پر و سنگین کردیم. یک لحاف هم تا کرده روی آن کشیدیم تابوت قلابی را با آن دو نگهبان سر قبر آقا فرستادیم. متولی قبرستان که در جریان بود مثلاً نعش را دفن کردو آن دو نگهبان با تابوت به نظمیه برگشتند. صبح اوستا اکبر معمار آمد و درهای اطاق پنج دری را تیغه کردیم و رویش را گچ‌کاری کردیم. ♦️دو ماه بعد از شهادت شیخ در اتاق پنج دری را شکافتیم جنازه در آن هوای گرم همانطور تر و تازه مانده بود. جنازه را از آنجا برداشتیم و به اتاقی دیگر آن سوی حیاط منتقل کردیم و دوباره تیغه کردیم. ♠️ کم کم مردم فهمیدند که نعش شیخ نوری در خانه است می آمدند پشت‌دیوار فاتحه می خواندند و می رفتند. از گوشه و کنار پیغام می‌دادند امامزاده درست کردید؟! ۱۸ ماه از شهادت شیخ گذشته بود. بازاری ها بخیال می‌افتند دیوار را بشکافند و جنازه را برداشته دورشهر بیفتند و وااسلاما و واحسینا راه بیندازند. پیراهن عثمان برای مقصد خودشان. 🕌حاج میرزا عبدالله سبوحی واعظ میگوید یک روز زمستانی خانم شیخ مرا خواست. دیدم زار زار گریه میکند گفت دیشب مرحوم آقا رو خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من گریه میکردم آقا به من گفت گریه نکن همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا آوردند ، سر من هم آوردند. اینها می خواهند نعش مرا در بیاورند زود آن را به قم بفرست. همان شب تیغه را شکافتیم و نعش را در آوردیم. با اینکه دو تابستان از آن گذشته بود و جایش هم نمناک بود اما جسد پس از ۱۸ ماه همانطور تر و تازه مانده بود فقط کفن کمی زرد شده بود به دستور خانم دوباره کفن کردیم و نمد پیچ نمودیم به مسجد یونس خان بردیم و صبح به اسم یک طلبه که مرده آنرا با درشکه به امامزاده عبدالله بردیم و صبح جنازه را با دلیجان به طرف حضرت معصومه حرکت دادیم. شیخ شهید در زمان حیات خود در صحن مطهر برای خودش مقبره‌ای تهیه کرده بود و به سید موسی متولی آن گفته بود این زمین نکره یک روز معرفه خواهد شد نزدیک قم کاغذ به متولی نوشتیم که زنی از خاندان شیخ فوت کرده می خواهیم در مقبره شیخ دفنش کنیم و به هادی پسر شیخ سپردیم در هنگام دفن جلو نیاید تا فکر کنند واقعا میت زن است و قضیه لو نرود. شب جنازه در مقبره ماند صبح خیلی سریع قبری به حد نصاب شرعی کندیم و با مهر تربتی که خانم داده بود جنازه را درون قبر گذاشتیم نعش پس از ۱۸ ماه کمترین بوی عفونتی نداشت. و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون. این آیه ای است که روی قبر حاج شیخ فضل الله نوری نوشته شده است . 📚کتاب (سرّ دار) نوشته _نوه شیخ شهید_/نشر صبح ۱۳۸۹/ چاپ سوم - ص ۵۲ - ۷۲ ┈••✾•🌹🌿🌺🌿🌹•✾••┈ @jedbie تلنگر بیداری دانشگاهیان بیدار
🌹🌹امروز سالروز شهادت حضرت میثَم تمّار (ره)، از یاران صدیق امیرالمؤمنین (ع)؛ و نیز شهادت مجاهد سر به دار فضل‌الله (ره)، از مجتهدان طراز اول در تهران و علمدار مشروطه مشروعه و از مخالفان حاکمیت انگلیس و فراماسونهای جیزه خوار آن است. 🌷میثم تمار صحابی راستین علی ع بود و نحوه شهادت خودت را میدانست، هجده روز قبل از واقعه عاشورا توسط ابن زیاد پس از چند روز مسلوب بودن درحالیکه دست از ذکر فضایل مولی الموحدین ع نمیکشید، در چنین روزی به شهادت رسید. یادشان گرامی و راه و مرامشان جاودانه باد. 🌷شادی ارواح طیبه آنها الفاتحه مع الصلوات ┈••✾•🌹🌿🌺🌿🌹•✾••┈ @jedbie تلنگر بیداری دانشگاهیان بیدار
🌷 ١١ مرداد سال ١٢٨٨ شیخ فضل الله نوری را عوامل انگلیس به شهادت رساندند.🌷 🔴روایتی غریب و سوزناک از وقایع بعد از شهادت شیخ فضل الله نوری ( ۱۲۸۸)، کیفیت غسل و کفن و دفن... در اثر تلاطم و طوفان یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتاد جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه مقابل در حیاط روی یک نیمکت گذاشتند جمعیت کثیری ریخت توی حیاط محشری برپا شد . مثل مور و ملخ از سر و کول هم بالا می رفتند همه می خواستند خود را به جنازه برسانند . دور نعش را گرفتند و آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به نعش زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهانش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد . هر که هر چه در دست داشت میزد آنهایی هم که دستشون به نعش نمیرسید تف می انداختند .به همه مقدسات قسم که در این ساعت گودال قتلگاه را به چشم خودم دیدم . یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین مرد تنومند و چهارشانه بود وارد حیاط نظمیه شد . غریبه بود. جلو آمد . بالای جنازه ایستاد. جلوی همه دکمه های شلوارش را باز کرد و روبروی اینهمه چشم شُر شُر به سر و صورت آقا شاشید! ✅تحویل جنازه عده ای از صاحب نفوذها یپرم ارمنی را از عواقب سوزاندن نعش شیخ و تحویل ندادن می ترسانند . یپرم راضی میشود و می گوید : بسیار خوب ... به نظمیه تلفون کنید که لاشه را به صاحبانش رد کنند. سه نفر از بستگان شیخ شهید و سه نفر از نوکر هایش توی آن تاریکی توپخانه در گوشه‌ای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند. آقا لخت و عور آن گوشه همینطور افتاده بود. لا اله الا الله جنازه را در تابوت گذاشتیم و با دو مجاهد ما را راهی کردند. ▪️جنازه را وارد حیاط خلوت خانه شیخ کردند. شیخ ابراهیم نوری از شاگردان شیخ جنازه را غسل داد. بعد کفن کردیم و بردیم در اطاق پنج دری میان دو حیاط کوچک پنهان کردیم. سر مجاهد ها را گرم کردیم. بعد تابوت را با سنگ و کلوخ و پوشال و پوشاک پر و سنگین کردیم. یک لحاف هم تا کرده روی آن کشیدیم تابوت قلابی را با آن دو نگهبان سر قبر آقا فرستادیم. متولی قبرستان که در جریان بود مثلاً نعش را دفن کردو آن دو نگهبان با تابوت به نظمیه برگشتند. صبح اوستا اکبر معمار آمد و درهای اطاق پنج دری را تیغه کردیم و رویش را گچ‌کاری کردیم. ♦️دو ماه بعد از شهادت شیخ در اتاق پنج دری را شکافتیم جنازه در آن هوای گرم همانطور تر و تازه مانده بود. جنازه را از آنجا برداشتیم و به اتاقی دیگر آن سوی حیاط منتقل کردیم و دوباره تیغه کردیم. ♠️ کم کم مردم فهمیدند که نعش شیخ نوری در خانه است می آمدند پشت‌دیوار فاتحه می خواندند و می رفتند. از گوشه و کنار پیغام می‌دادند امامزاده درست کردید؟! ۱۸ ماه از شهادت شیخ گذشته بود. بازاری ها بخیال می‌افتند دیوار را بشکافند و جنازه را برداشته دورشهر بیفتند و وااسلاما و واحسینا راه بیندازند. پیراهن عثمان برای مقصد خودشان. 🕌حاج میرزا عبدالله سبوحی واعظ میگوید یک روز زمستانی خانم شیخ مرا خواست. دیدم زار زار گریه میکند گفت دیشب مرحوم آقا رو خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من گریه میکردم آقا به من گفت گریه نکن همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا آوردند ، سر من هم آوردند. اینها می خواهند نعش مرا در بیاورند زود آن را به قم بفرست. همان شب تیغه را شکافتیم و نعش را در آوردیم. با اینکه دو تابستان از آن گذشته بود و جایش هم نمناک بود اما جسد پس از ۱۸ ماه همانطور تر و تازه مانده بود فقط کفن کمی زرد شده بود به دستور خانم دوباره کفن کردیم و نمد پیچ نمودیم به مسجد یونس خان بردیم و صبح به اسم یک طلبه که مرده آنرا با درشکه به امامزاده عبدالله بردیم و صبح جنازه را با دلیجان به طرف حضرت معصومه حرکت دادیم. شیخ شهید در زمان حیات خود در صحن مطهر برای خودش مقبره‌ای تهیه کرده بود و به سید موسی متولی آن گفته بود این زمین نکره یک روز معرفه خواهد شد نزدیک قم کاغذ به متولی نوشتیم که زنی از خاندان شیخ فوت کرده می خواهیم در مقبره شیخ دفنش کنیم و به هادی پسر شیخ سپردیم در هنگام دفن جلو نیاید تا فکر کنند واقعا میت زن است و قضیه لو نرود. شب جنازه در مقبره ماند صبح خیلی سریع قبری به حد نصاب شرعی کندیم و با مهر تربتی که خانم داده بود جنازه را درون قبر گذاشتیم نعش پس از ۱۸ ماه کمترین بوی عفونتی نداشت. و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون. این آیه ای است که روی قبر حاج شیخ فضل الله نوری نوشته شده است . 📚کتاب (سرّ دار) نوشته _نوه شیخ شهید_/نشر صبح ۱۳۸۹/ چاپ سوم - ص ۵۲ - ۷۲ ┈••✾•🌹🌿🌺🌿🌹•✾••┈ @jedbie تلنگر بیداری دانشگاهیان بیدار
🔴مشروطه مانند اسلام شد! 📣 انحراف نهضت اسلام ناظم الاسلام از قول یکی از موثقین چنین نقل می‌کند که: «روزی رئیس اداره جهانیان، ارباب بهرام که از تجار بزرگ طایفه زردشتی و شخص عاقل بزرگی است در عدلیه بود، رو کرد به یکی از سادات و گفت: مانند اسلام شد. چه جد شما زحمات زیادی در اسلام کشید ولی نفعش را بردند و اولادش را کشتند. حالا را آقایان علما و طلاب و سادات کشیدند، نتیجه را این جوانان بی‌اطلاع و غیر مجرب می‌برند و ...»! (زمام عدلیه در دست دمکرات‌ها قرار داشت) ⭕️از صادر کردن حکم اعدام تا وابستگی‌به فرقه‌وهابیت - مشرق نیوز https://www.mashreghnews.ir/amp/334223/ 📣شمع شب افروز چو پنهان شود شب پره بازیگر میدان شود
15.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ ملتها می طلبد. گاهی یک ملت یا جماعت مؤثری از یک ملت مبتلا به گناهی میشوند. این گناه هم خودش را دارد. یک ملت گاهی سالهای متمادی در مقابل و ظلمی میکند و هیچ از خود نشان نمیدهد؛این هم یک گناه است؛ شاید گناه دشوارتری هم باشد؛این همان «انّ اللَّه لا یغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا ما بانفسهم» است؛این همان گناهی است که نعمت‌های بزرگ را زایل میکند؛این همان گناهی است که بلاهای سخت را بر سر جماعت‌ها و ملتهای گنهکار مسلط میکند. 📌ملتی که در شهر تهران ایستادند و تماشا کردند که مجتهد بزرگی مثل نوری را بالای دار بکِشند و دم نزدند؛ دیدند که او را با این‌که جزو بانیان و بنیانگذاران و رهبران مشروطه بود، به جرم این‌که با جریان انگلیسی و غربگرای مشروطیت همراهی نکرد، ضد مشروطه قلمداد کردند،پنجاه سال بعد چوبش را خوردند:در همین شهر تهران مجلس مؤسسانی تشکیل شد و در آن‌جا انتقال سلطنت و حکومت به رضاشاه را تصویب کردند. این یک و عمومی بود. «و اتّقوا فتنة لاتصیبنّ الّذین ظلموا منکم خاصّة»؛ گاهی مجازات فقط شامل افرادی که مرتکب گناهی شدند، نمیشود؛ است؛چون حرکت عمومی بوده؛ولو همه‌ی افراد در آن شرکت مستقیم نداشتند ✅ملت آن روزی که به خیابان‌ها آمدند و سینه‌شان را مقابل تانکهای محمدرضا پهلوی سپر کردند و از مرگ نترسیدند؛ یعنی تحمل و صبر و سکوت پنجاه ساله را تغییر دادند، خدای متعال پاداش آنها را داد؛حکومت ظلم ساقط شد،حکومت مردمی سر کار آمد https://farsi.khamenei.ir/amp-content?id=3318 🌷شادی روح صلوات
🔴مشروطه مانند اسلام شد! 📣 انحراف نهضت اسلام ناظم الاسلام از قول یکی از موثقین چنین نقل می‌کند که: «روزی رئیس اداره جهانیان، ارباب بهرام که از تجار بزرگ طایفه زردشتی و شخص عاقل بزرگی است در عدلیه بود، رو کرد به یکی از سادات و گفت: مانند اسلام شد. چه جد شما زحمات زیادی در اسلام کشید ولی نفعش را بردند و اولادش را کشتند. حالا را آقایان علما و طلاب و سادات کشیدند، نتیجه را این جوانان بی‌اطلاع و غیر مجرب می‌برند و ...»! (زمام عدلیه در دست دمکرات‌ها قرار داشت) ⭕️از صادر کردن حکم اعدام تا وابستگی‌به فرقه‌وهابیت - مشرق نیوز https://www.mashreghnews.ir/amp/334223/ 📣شمع شب افروز چو پنهان شود شب پره بازیگر میدان شود