eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
6.7هزار دنبال‌کننده
840 عکس
318 ویدیو
13 فایل
✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی و...] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده #غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
💢مطالبی از قبل؛ پیرامون شهیدان رجایی و باهنر در کانال وجود دارد: 🔸 شهید رجایی و میوه‌های لک‌دار پیرمرد دست‌فروش 🔶 شلوار پاره‌ی شهید باهنر با کلیک روی هر گزینه‌ی فوق؛ به مطلب مورد نظر منتقل خواهید شد ‌‌‌ ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شهید تهرانی‌مقدم: در جمهوری اسلامی؛ هر کس همتراز با انقلاب کار کند؛ سرنوشتی جز شهادت ندارد 🔸 ۲۱ آبان؛ سالگرد شهادت پدر موشکی ایران؛ شهید حسن تهرانی مقدم و همرزمانش گرامی‌باد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خوابِ جالب مادر شهید مدافع‌حرم محمدرضا دهقان‌امیری؛ قبل از تولد فرزند شهیدش 🔸۲۱ آبان؛ سالگرد شهادت محمدرضا دهقان امیری گرامی‌باد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 امیرالمومنین(ع) حفاظت از ناموسش رو به شما سپرده... خاطره‌ای زیبا که شهید خزایی آن را در جمع مدافعان حرم سوریه تعریف کرد 🔸۲۲ آبان‌ماه؛ سالروز شهادت خبرنگار شهید محسن خزایی گرامی‌باد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 بُرش‌هایی از زندگی پاسدار شهیدمدافع‌حرم ایمان خزاعی‌نژاد 🌼 | حدود ۲۶روز بعد از عروسی؛ در حالیکه پدرش بخاطر مشکل کمر از پا فلج شده، و ایمان خودش کارهای پدر رو انجام می‌داد؛ رفت سوریه. چون تازه داماد بود مادرشون گفتند: مامان! اگه میشه این بار نرو. ایمان این بیت شعر رو برا مادرشون خواند : ما زنده به آنیم که آرام نگیریم/ موجیم که آسودگی ما عدم ماست... دو ماه از ازدواجمون گذشته بود، که شهید شد 🌼 ؟!!!|وقتی از رفتن گفت؛ فقط یه بار گفتم: ما تازه عروسی کردیم؛ میشه نری؟! ایمان هم گفت: خانوم! هر دلیلی بیاریم برا نرفتن یه جور توجیه کردنه. مدام هم این بیت شعر رو می‌خواند: ما گر ز سر بریده می‌ترسیدیم در محفل عاشقان نمی‌رقصیدم. 🌼|قبل از رفتن بهم گفت: خانوم! ما با رفتن‌مون جهاد می‌کنیم، شما با صبرتون؛ فکر نکن اجر شما کمتر از اجر ماست؛ شاید اجر بیشتری هم داشته باشید... 🌼 |توی سوریه به دوستان مداحش میگه: برام روضه حضرت ابوالفضل بخونید؛ و دعا کنید که اگه قراره شهید بشم، یا شبیه آقا ابوالفضل باشه؛ یا شبیه امام حسین؛ و یا حضرت زهرا. اتفاقا شهادتش به هر سه اهل‌بیت‌ بزرگوار شبیه شد. هم دستش؛ هم گردن و هم پهلوش لحظه‌ی شهادت هدف دشمن قرار گرفت... 🌼 |بعد از برگردوندن پیکر مطهرش متوجه میشن که یه قسمت از بدنش جا مونده. همون جا توی سوریه جامونده‌های پیکرش رو دفن‌می‌کنن. یعنی یک قسمت از وجود من توی خاک سوریه جا موند؛ و حالا ایمان به نوعی دو مزار داره ____ 🇮🇷ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا