eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
6.7هزار دنبال‌کننده
841 عکس
325 ویدیو
13 فایل
✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی و...] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده #غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
904.7K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸بُرش‌هایی از زندگی شهید مدافع‌وطن رضا قربانی 🌼 |توی پایگاه محلِ خدمتش، چند عکس شهید رو روی دیوار نصب کرده بود؛ اما یه جای خالی کنارش گذاشته بود. به دوستانش می‌گفت: این جای عکس منه... منتظر شهادت بود و بهش هم رسید... 🌼 |هميشه از پدر و مادر قدردانی مي­‌كرد و عذرخواه بود كه نتونسته محبّت اونا رو جبران كنه... 🌼 |یه بار پول عیدش رو جمع کرد و برا یکی از دوستاش توی دانشگاهِ لاهیجان که پدری کارگر داشت، لباس خرید... 🌼 |یه روز شهید اسماعیل خانزاده از شهدای مدافع حرم بهم گفت: دو بار حاجتی داشتم، و از محمودآباد به زیارت مزار شهید قربانی توی چالوس رفتم. هر دو بار بعد از دردِدل با شهید حاجتم رو گرفتم... 🌼 |شب قبل چند مرحله ماموریت گشت داشتیم. برا همین آقا رضا خسته بود و بعد از نماز صبح داشت استراحت می‌کرد. ماموریت جدید صبح هم نوبت همکارش بود. اما رضا دید که همرزمش، درحال استراحته... برا همین با اینکه خسته بود، تصمیم گرفت دوستش رو بیدار نکنه و خودش بره ماموریت... رضا رفت و ساعاتی بعد خبر شهادتش رسید 🌼 |و حالا کلیپ رو باز کن و سیمای مخلصانه‌ شهید رو ببین و صحبت‌های دلنشینش رو بشنو... ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸برش‌های نابی از زندگی شهیده محبوبه دانش‌آشتیانی|قمست‌اول 🌼 |با اینکه یکسال از ما کوچکتر بود؛ اما عین یه مدیر دلسوز، مسیر زندگی مبارزاتی ما رو برنامه‌ریزی می‌کرد. پدربزرگوارش که مدتی پس از شهادت محبوبه، توی فاجعه انفجار دفتر حزب جمهوری شهید شد؛ می‌گفت: محبوبه ۱۷سال داشت، ولی من مثل فردی ۴۰ساله می‌ديدمش... 🌼 |خیلی اهل مطالعه بود. از قرآن و نهج البلاغه گرفته؛ تا کتابهای سیاسی و تاریخی. حتی درباره‌ی انقلاب چین؛ کوبا؛ جنگ ویتنام و ... کتاب خونده بود و به ما هم سفارش می کرد که بخونیمشون. اون موقع حدودا ۱۴ سال داشت... 🌼 |تأكيد فراوان داشت از نظر اعتقادی قوی بشيم. می‌گفت: يه مسلمون بايد اطلاعات عميقی داشته باشه. بعد پیگیر شد تا جمعِ چند نفری‌مون با راهنمايی يكی از شاگردانِ شهيد مطهری، روی قرآن كار كنيم. بصورت تقسیم کار تفاسیر رو می‌خوندیم و هر هفته حاصل مطالعات‌مون رو با هم در ميان میذاشتیم. 🌼 |همیشه می‌گفت: از بیکاری زیاد ضربه خوردیم... می‌گفت: باید به صورت جمعی مطالعه کنیم و برنامه مطالعاتی منظمی داشته باشیم تا به نتیجه برسیم؛ و با مطالعات پراکنده ذهن‌مون رو تبدیل به یک کتابخانه بی‌نظم نکنیم. می‌گفت: توی مطالعات هم صرفاً مصرف کننده نباشیم و قدرت تجزیه و تحلیل رو در خودمان از بین نبریم. 🌼 |یه تفنگ اسباب بازی گرفته بود. ما رو می‌برد و تشویق‌مون می کرد تا با اون نشونه‌گیری یاد بگیریم. می‌خواست برا مبارزه آماده باشیم؛ شاید یه روزی به کارمون میومد... 📚منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره ۲۷