eitaa logo
شادی و نکات مومنانه
61.3هزار دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
28.5هزار ویدیو
329 فایل
در صورت رضایت صلوات برای #مادر_بنده و همه اموات مومنین بفرستید لطفا @Yaasnabi   @BaSELEBRTY @zendegiitv4 @menoeslami @jazabbb @shiriniyeh @mazehaa @cakekhaneh @farzandbano @T_ASHPAZE @didanii @sotikodak تبلیغات @momenaneHhh
مشاهده در ایتا
دانلود
شعری به ترتیب حروف الفبا در وصف حضرت معصومه(س) ا) ای خاک درت تاج سرم خواهر سلطان ب) بیمه شده با فیض دمت کشورِ ایران پ) پیوسته به پابوسِ تو آیند ملائک ت) تردید ندارم که توئی مریم دوران ث) ثابت قدمم کرده دعاهای تو بانو ج) جبریل برد سجده به خاکِ تو کماکان چ) چون بوسه زنم بر در و دیوار حریمت ح) حس میکنم اینجاست همان مرقدِ پنهان خ) خوبانِ جهان در حرمت جمله گدایند د) دم می زند از نام تو سلطانِ خراسان ذ) ذکرش همه دم نَقلِ کرامات تو گشته است ر) رَه یافته هر کس که در آن روضه رضوان ز) زوار تو آری همه از اهل بهشتند ژ) ژرف است کلامِ تو چنان آیه قران س) سائل نکند ثانیه ای رو به اجانب ش) شد زانکه نمک گیر تو ای حضرتِ باران ص) صحن تو جلا داده دل و دیده ما را ض) ضمنا شده حاتم ز کراماتِ تو حیران ط) طوفِ حرمت را ز خدا خواسته مریم ظ) ظاهر شده تا اینکه مقاماتِ تو بر آن ع) عمریست که از قلبِ محبانِ خود از لطف غ) غم برده ای ای مرجعِ تقلیدِ کریمان ف) فرمود چه خوش عالمی از جنس حقیقت ق) قم گشته ز فیض حرمت مرکز ایمان ک) کی دم بتوان زد، زِ تو با مصرع شعری گ) گر إذن به شاعر ندهد خالقِ منان ل) لطف و کرم و جود تو هرگز مگذارد م) محشر بشود دیده ما چون همه گریان ن) نتوان که مرا خواند غلامِ تو یقینا و) وقتی که غلامانِ تو هستند بزرگان ه) هستیِ غریب الغربا، عمه سادات ی) یک لحظه از این بی سر و پا روی مگردان سیروس بداغی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوربین مخفی 😂😂 (◉‿◉) 😁 (◠‿◕)    @khandehpak (◔‿◔) 😂 (✷‿✷)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فقط حق انتخابی که حبیب داره🤣😂 (◉‿◉) 😁 (◠‿◕)    @khandehpak (◔‿◔) 😂 (✷‿✷)
✍️ 🔸خلاص از مستأجری باعنایت حضرت فاطمه معصومه علیها سلام آية الله العظمي سيد شهاب الدين مرعشي نجفي قدّس سرّه نقل می کند: «وقتي كه از نجف اشرف به شهر قم مهاجرت كرديم، منزل محقّري را در پايين شهر اجاره كرديم و با نهايت فقر و قناعت روزگار مي گذرانديم. زن صاحب خانه، بسيار زن بد اخلاق و سخت گيري بود و ايراد فراواني مي گرفت. حتي موقع شستن رخت و لباس با همسر من دعوا مي كرد و مي گفت: «رخت ها را ببريد در كنار رودخانه بشوييد تا چاه منزل پُر نشود». يك روز بر سر اين موضوع با همسرم دعوا و سر و صداي بسيار كرد، من حوصله ام سرآمد و دل تنگ شدم و قلبم پريشان شد. چاره اي نيافتم جز اين كه با آن حالت پريشان برخاسته، به حرم حضرت معصومه عليها السلام مشرّف شوم و با آن حضرت راز و نياز كنم. پس از سلام و زيارت و نماز، متوسّل به آن حضرت شده، آن بزرگوار را به درگاه خداوند شفيع قرار داده، عرض كردم: «بي بي جان! من ميهمان تو هستم و به آستان تو پناه آورده ام، از خدا بخواه كه مرا از اين گرفتاري مستأجري خلاص كند.» دعا و گريه كرده، برگشتم. چند روزي نگذشته بود كه نامه اي از عمويم، از شهر تبريز به دستم رسيد؛ نامه را خواندم و ديدم نوشته: من نذر كرده بودم اگر حاجتم روا شود براي يك طلبه اي كه در قم درس مي خواند و خانه ندارد يك باب خانه بخرم، اكنون حاجتم روا شده، خواستم به نذرم وفا كنم و چون ديدم شما نيز خانه نداريد ترجيح دادم كه پول خانه را به شما بدهم، لذا مبلغ ششصد تومان حواله دادم كه برويد در بازار قم، از حاج محمد حسين يزدي، تحويل بگيريد. بدين وسيله خداوند از بركت حضرت فاطمه معصومه عليها السلام ما را از گرفتاري مستأجري خلاص كرد».(8) 📚كرامات حضرت فاطمه معصومه عليها السلام، ص 40 حال خوش 👇 https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_4823914089.mp3
9.89M
🎤حاج سید رضا نریمانی 🔹بسیار دلنشین امشب اون شبیه که می خونن ملائکه تولدت مبارکه تولدت مبارکه من به شما دل بستم با همه بود و هستم از غم دنیا خستم یا حضرت معصومه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در اقدامی جالب یه عرب برای خودش و شترش دندون طلا انداخته!!. (◉‿◉) 😁 (◠‿◕)    @khandehpak (◔‿◔) 😂 (✷‿✷)
💠 👈پرهیز از غضب مردی خدمت پیامبر رسید و عرض کرد: یا رسول الله! مرا چیزی بیاموز که باعث سعادت و خوشبختی من باشد. حضرت فرمود: «برو و غضب نکن و عصبانی مباش!» مرد گفت: همین نصیحت برایم کافی است. سپس نزد خانواده و قبیله اش بازگشت. دید پس از او حادثه ناگواری رخ داده است؛ قبیله او با قبیله دیگر اختلاف پیدا کرده [و] مقدمه جنگ میان آن دو آماده است و کار به جایی رسیده که هر دو قبیله در برابر یکدیگر صف آرایی کرده، اسلحه به دست گرفته اند و آماده یک جنگ خونین هستند. در این حال، مرد برانگیخته شد و بی درنگ لباس جنگی پوشید و در صف بستگان خود قرار گرفت. ناگاه اندرز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که فرموده بود: غضب نکن، به خاطرش آمد. فوری سلاح جنگ را بر زمین گذاشت و به سوی قبیله ای که با خویشان او آماده به جنگ بودند، شتافت و به آنان گفت: مردم! هرگونه [ضرر و زیان] مثل زخم و قتل... [که] از جانب ما به شما وارد شده و علامت ندارد (ضارب و قاتلی معلوم نیست)، به عهده من است و من آن را به طور کامل از مال خود می پردازم و هرگونه زخم و قتل که ضارب و قاتلش معلوم است، از آنها بگیرید. بزرگان قبیله پیشنهاد عاقلانه او را شنیدند، دلشان نرم شد و شعله غضبشان فرو نشست و از او تشکر کردند و گفتند: ما هیچ گونه نیازی به این چیزها نداریم و خودمان به پرداخت جریمه و عفو و گذشت سزاوار هستیم. بدین گونه، با ترک غضب، هر دو قبیله با یکدیگر صلح و آشتی کردند [و] آتش کینه و عداوت در میانشان خاموش گردید.(1) داستان های بحارالانوار، قم، دارالثقلین، 1377، ج 3، ص 277. متاسفانه ما امروزه در جامعه خودمون شاهد این هستیم که بخاطره چیزهای جزئی مثل جای پارک و تصادف ماشین و ....مردم نمیتونن خشم خودشونو کنترل کنن و باعث اتفاق های ناگواری میشه. سعی کنیم سعه صدر بیشتری از خودمون نشون بدیم . کانال و حال خوش🔻 http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92💕💙💕
💠 👈بنده نوازی خداوند علّامه محمدتقی جعفری (ره) حافظه ای قوی داشت، به طوری که صد هزار بیت فارسی و عربی در حفظ داشت. روزی در تاکسی گفت: خدای من! راننده تاکسی اعتراض کرد و گفت: مگر خدا فقط متعلق به شما است که می گویی ای خدای من. ایشان فوراً این شعر سعدی را خواند: چنان لطف او شامل هر تن است که هر بنده گوید خدای من است راننده از این حاضر جوابی علامه خوشش آمد. اکبری، محمود؛ نكته هاى ناب اخلاقى، ص: 38 کانال و حال خوش🔻 http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92💕💙💕
💠 👈وقت نماز 🌹شیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال می‌کردند. ♦️خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستینهایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا می‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت است. 🌹8 اردیبهشت سالروز شهادت /شادی روحش صلوات