@iransedaD1738557T10898192(Web)-mc.mp3
زمان:
حجم:
4.45M
👨👩👧سیما و مامان و باباش توی یه شهر کوچیک کنار هم زندگی میکردن. یه روز بابای سیما اومد خونه و گفت: «توی شهر ما یه خیریه هست که کارای خیلی مهمی انجام میده...».
🔎موضوعات قصه:
#خیریه
#سیبک_و_قصه_های_مادربزرگ
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/a51627
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
2.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه ستاره برجسته🌟قشنگوآسون😍
#کاردستی
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
@iransedaD1737110T16928094(Web)-mc.mp3
زمان:
حجم:
5.84M
🏠پیرزن مهربانی در یک خانه کوچک و زیبا در روستایی زندگی می کرد.
❤️ نام این پیرزن «خاله نرگس» بود. خاله نرگس در دنیا کسی را نداشت ولی تنهای تنها هم نبود.
🐔او مرغی داشت که هر روز برای او تخم می گذاشت. پیرزن حتی گربه ای داشت که همیشه....
🔎موضوعات قصه:
#مرغ
#گربه
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
@iransedaD1738473T14218508(Web)-mc (۱).mp3
زمان:
حجم:
3.64M
😍احسان تازه امسال به کلاس اول رفته. او مدرسه را خیلی دوست دارد... بهتر است ادامهی داستان را بشنوید.
🔎موضوعات قصه:
#مدرسه
#پلیس
#شب_بخیر_کوچولو
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/r68890
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
@iransedaD1737305T14905108(Web)-mc.mp3
زمان:
حجم:
3.96M
🥖نانی که توی سفره ماست برکت و نعمت خداست.
😧مادر نغمه به او گفت که سفره را جمع کند، اما نغمه نان های تازه را توی آشغال ها ریخت و پدر و ماد رو پدربزرگ نغمه خیلی ناراحت شدند.
🌾آن ها برای نغمه راهی که گندم برای تبدیل شدن به نان طی می کند را توضیح دادند.
🔎موضوعات قصه:
#نان
#قاصدک
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/u54409
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
2.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاردستی جذاب 😍❤️
#کاردستی
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
@iransedaD1737807T13184170(Web)-mc.mp3
زمان:
حجم:
6.23M
💰دو شریک در راه کیسه ای طلا پیدا کردند و تضمیم گرفتند پول را بین خودشان تقسیم کنند.
💵یکی از شریک ها بسیار حیله گر و به خیال خودش زرنگ بود، بنابراین تصمیم گرفت از شریکش بخواهد که سکه ها را زیر درختی خاک کنند تا هر وقت احتیاج داشتند از آن استفاده کنند. شریک دوم قبول کرد. اما...
🔎 موضوعات قصه:
#سکه
#حیله_گری
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/u54409
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda