🏞بوی علف و سبزه تمام کوهستان را فرا گرفته بود. بچه آهوهای زیادی در حال بازی کردن بودند. 🦌 در بین آنها بچه آهویی بود که جرأت دور شدن از مادرش را نداشت. اسم او «چشم عسلی» بود. 😔مادر چشم عسلی از این موضوع بسیار ناراحت بود و سعی می کرد تا راهی... 🔎موضوعات قصه: #اهو #آی_قصه_قصه 🎧از همین سری بشنوید🔻 🔹https://b2n.ir/w64732 #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda

🦌آهو کوچولو، به همراه مادرش، توی جنگل گردش می‌‌کردن. 🌊اونها به دریاچه‌ی وسط جنگل رسیدن و بعد آهو کوچولو نزدیک شد تا آب بخوره. 🤔اما وقتی عکس خودش رو توی آب دید، با تعجب از مادرش پرسید: «دم حیوونا به چه دردی می‌خوره؟» 🔎موضوعات قصه #دم #آهو #قصه_های_قبل_خواب 🎧از همین سری بشنوید🔻 🔹https://b2n.ir/q86834 #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda

🦌آهو کوچولو داشت لب رودخانه آب می خورد که ببر از راه رسید. 🐅آهو کوچولو ترسید و نقشه ای کشید تا از دست ببر رها شود. 🚶‍♂او به ببر گفت: تو باید آدم بخوری تا سیر شوی. 🔎موضوعات قصه #آهو #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

🧑🏻‍🦲یکی بود، یکی نبود. در زمان‌های قدیم «حسن کچل» و مادر پیرش در سرزمین دوری با هم زندگی می‌کردن. 🦌یه روز حسن کچل با دوست‌هاش توی جنگل بازی می‌کردن. چشم اونا به یه بچه‌‌آهوی زیبا افتاد که داشت گریه می‌کرد... . 🔎موضوعات قصه #اهو #حسن_کچل #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda

🏞️در یکی از روزها شکارچی ای برای گرفتن حیوانات دامی در جنگل پهن کرد. 🦌 آهویی در دام آن صیاد گرفتار شده و هر چه دست و پا زد نتوانست خودش را از آن دام آزاد کند. 🤔بعد از مدتی سعی و تقلاّ وقتی آهو دید دست و پا زدن فایده ای ندارد، ناچار به این سو و آن سو نگاه کرد تا شاید کسی را ببیند و از او کمک بخواهد. 🔎موضوعات قصه #شکارچی #آهو #سرزمین_اسرار_آمیز 🎧از همین سری بشنوید🔻 🔹https://b2n.ir/w41190 #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda