17.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آسمان اهواز آن روزها دل پُری داشت و خودش را هایهای سبک کرده بود. خانهها تا کمر در آب فرو رفته بودند و سیل، میهمان ناخواندهی شهر شده بود. هر که میتوانست آستین بالا زده بود تا روانآب را به سیلبند مهار کند. مرد، عبا و عمامهی مشکیاش را بقچهپیچ کرد و روی تختهسنگی گذاشت. نام و نشان، دست و پاگیرش نمیشد. بعد، بسم الله گفت و شانه زیر بار کیسههای شن داد. گفته بود خوش ندارد کسی عکسش را بیندازد. تئاتر بازی نمیکرد. عادتش بود؛ برای همه کار میکرد تا فقط «او» ببیند.
وقتی رفت، دوباره سیل آمد؛ سیل اشک؛ هایهای. غم، میهمان ناخوانده مردم شد. هرکه میتوانست آمده بود. اینبار عمامهاش روی تابوت دیده میشد. شهر، شانه زیر بار غمش داده بود. صدای چک چک شاتر دوربینها در فضا میپیچید. همه آمده بودند تا او را ببینند. آنجا مردی داشت خودش را فقط به خدا نشان میداد؛ عادتش بود...
🎥 انتشار برای اولین بار در برنامه روز گذشته «صبح بخیر ایران». برشی از مستند سیل خوزستان و گفتگو با مرحوم آقا سید محسن شفیعی
✍🏼#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
🔴در اصلاح ابروی رسانه ملی، مراقب چشمش باشیم!
▫️سال گذشته، با سه برنامه شبکه یک سیما همکاری داشتم؛ «تیتر ۱»، «شیرین بیان» و «امّت قرآن». در اوّلی با گزینش و ترکیب واژهها، برای وقایع روز تیتر یا عنوان میساختم و در دوّمی برای همسنگِ فارسی واژههای بیگانه، جملهی کاربردی. تا ساختههایم روی آنتن برود، سلسلهمراتبی از مدیران شبکه آنها را محتوایی و شکلی پایش میکردند و لبههای تیز تیترها و جملهها را سمباده میکشیدند تا کسی را زخمی نکنند و قابل پخش باشند.
▫️اگر پشت «تیتر ۱» و «شیرین بیان» دغدغه سیاسی و فرهنگی بود، سازندگان «امّت قرآن» اما دغدغه اعتقادی داشتند؛ اعتقاد به محوریت قرآن برای «وحدت» مسلمانان. «امّت قرآن» به تلاوت روزانه کلام الله در ماه مبارک رمضان میپرداخت. برنامه، هر سه روزِ متوالی مخاطبان رسانهی ملی را در سفری معنوی به مساجد یکی از کشورهای اسلامی میبرد تا میهمان محفل جزءخوانی شوند. و من باید برای معرفی ۱۰ کشور اسلامی نوشتههای ادبی خلق میکردم تا در ابتدای برنامه خوانده شود. آنجا به نقاط برجسته فرهنگی و اجتماعی جوامع اسلامی (فارغ از گرایشات مذهبیشان) اشاره میکردم و در مدح و ستایش روح امّت واحده مینوشتم. این متنها هم تا برای پخش مجوز بگیرند، به دفعات دستخوش ویرایش میشدند.
▫️این تجربههای زیسته را گفتم تا به دو نکته اشاره کنم؛ یکی نظارتها و پیشممیزیهای سختگیرانهی رسانه ملی که رویهی جاری آن سازمان است و دیگری خط قرمز و بلکه باوری به نام «وحدت مسلمین» که تاکنون به دقت پاسبانی شده. با این توضیحات، آنچه روز چهارشنبه در برنامهی ضبطی «سیمای خانواده» اتفاق افتاد را بیش از آنکه از جنس غفلت یا سهو ببینم، به نفوذ و خرابکاری به قصد تحریک گسلهای مذهبی شبیه میبینم. خط و ربط ماجرا را البته نهادهای مسئول باید مشخص کنند و برای پیشگیری از تکرار این اتفاق، اقدام بایستهای انجام دهند.
▫️ اما همه اینها را گفتم تا دو مرزبندی سیاسی داخلی را در مواجهه با این اتفاق روشن کنم. یکی آنها که استاد بافندگی زمین به زمان هستند و پدیدههای مشرقی و مغربی را ماهرانه به هم میدوزند تا از آن طرفی ببندند. همانها که دیروز شعار روی موشک را عامل ناکامی برجام دانستند و امروز فکاهی کیهان را در پیشبینی نحوهی مرگ ترامپ، بر ژئوپلتیک منطقه و توافق با آمریکا مؤثر میبینند! همانها که صدا و سیمای جمهوری اسلامی را رسانه میلی مینامند تا آن را بیمخاطب نشان دهند، اما خود پای ثابت نقد ریز تا درشت برنامههای صدا و سیما هستند. همانها که بارها در آتش آشوبهای داخلی دمیدهاند و بزرگانشان با جرمهای امنیتی یکی در میان به قید وثیقه آزادند، اما امروز نگران برهم خوردن آرامش جامعه شدهاند.
▫️دسته دوم انقلابیهایی هستند که هنوز در باد دوقطبی انتخاباتی جلیلی-قالیباف خوابیدهاند و در این ژانر گیر کردهاند و کسی باید آنها را نجات دهد. رسانهی ملی را ملک طلق یک سر دوقطبی میبینند که باید آزاد شود و ششدانگ به نام سر دیگر سند بخورد! و چه بهانهای بهتر از این لغزشهای مشکوک برای تسویه حساب درونگفتمانی!
▫️در این مرزبندی، هر دو طیف اما دارند قیصریه را با هم به آتش میکشند تا از رسانه ملی انتقام بگیرند. بله ما هم به صدا و سیما نقدهای جدی داریم، اما برای اینکه ابرویش را درست کنیم، چشمش را کور نمیکنیم. به بهانه جراحی، شکمش را پاره نمیکنیم. در گرماگرم جنگ ادراکی و شناختی نظام سلطه، هیچکس از نابودی و بیاعتباری رسانه ملی، سودی نمیبرد.
✍#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
ما ملّت مرهمیم...
عمود دود صعود کرد و خیمهی آتش، دامن گستراند. داغ بر دل بندر نشست و کمر اسکله شکست. موج انفجار، بارها بارها را در هم کوبید و دریا سراسیمه ساحلش را بغل کرد. کانون حادثه، بارانداز شد و غم بر سر ایران سایهانداز. غصه در دلمان تلنبار شد و اندوه در نگاهمان دپو. به سوگ نشستیم اما محکم پشت مصیبتزدگان ایستادیم. کور خواند آنکه سیل خون را در رگ همدلی ندید. کور باد آنکه زخم را به ریشخند ریشریش کرد. نامحرمان چه میفهمند که ما ملّت مرهمیم! آنکه سهلانگار است، باید به او سخت گرفت و خرابکار را باید درستش کرد. حادثه شاید، اما امنیت تصادفی نیست. آنکه برایمان آرامش نخواهد، رام خواهیم کرد...
#بندرعباس
✍ زهرا محسنیفر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
هدایت شده از ریحانه
32.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖥 ویژه
📹 اینجا ایرانه؛ دختراش ستاره میسازن...
❤️ در سالروز ولادت حضرت معصومه سلاماللهعلیها و #روز_دختر، نماهنگ ویژهی «نوگلان ایران» را که شامل لحظات ماندگار مراسم جشن تکلیف دختران در حضور رهبر انقلاب در سال ۱۴۰۱ است، ببینید.
📥 دریافت کیفیت پخش تلویزیونی
🖥 @khamenei_reyhaneh
هدایت شده از حجتالاسلاموالمسلمین سیدمحسن شفیعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روز_دختر
📺 برای همه پدر بود حتی برای دختران خوابگاه
بریدهای از کتاب «آقاسیدمحسن»؛ روایتی از دغدغهمندی حجتالاسلام سید محسن شفیعی نسبت به دانشجوها که فراتر از مسئولیت اداریاش بود.
📱 کانال انتشار آثار حجتالاسلام والمسلمین سیدمحسن شفیعی(ره)
https://eitaa.com/joinchat/363266068Cdadc80bc4e
فرمول یمنی
هنوز هم نسیم قَرَن بوی خدا میدهد. آری «زُبَر الحدید»، مردم حدیدهاند. شجاعدلانی چون اویسهای پیامبر ندیده را چشم تاریخ هرگز به خود ندیده. اینجا خنجر یمنی کار تبر ابراهیمی (ع) میکند. «مرگ هزار چاقو»، ضربههای پیاپی حوثیهاست که هر روز بر پیکر صهیون مینشیند و پیوسته عمیقتر میشود. تو گویی خلیل از دل تاریخ سربرآورده تا بار دیگر ابلیس را رمی جمرات کند. ابرفراصوتها انگار فلاخن داوودند که بیخطا پیشانی جالوت را از دور میزنند. ابابیلوار پیل را از پای خواهند انداخت، نقطهزنهای بلندپرواز یمنی. این کار خداست که لُنگپوشان بیپاپوش، داعیان ارض موعود را محاصره هوایی و دریایی کردهاند. در دنیایی که جهانخواران چشم طمع به خاورمیانه دوخته و شیخنشینها را راحتالحلقوم میبینند، تو مثل یمن استخوان در گلو و خار در چشم دشمنان باش. بکوش آینهی دِقشان باشی، مسألهی لاینحلشان بمانی. ایهاالناس! یمن، کارتِ بازی نیست؛ خودش بازیگردان است. کُرک و پر اثر پروانهای فرو میریزد وقتی که موشک یمنی وسط سرزمینهای اشغالی مینشیند و آخ و نالهی غربگرایان ایرانی بلند میشود! گوش کن! فرمول یمانی ساده است؛ معامله نه، انصارالله فقط یک معادله میشناسد: «إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ». بله #یمن، نیروی نیابتی است؛ نیروی نیابتی خدا...
✍#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
روزی حکیم انوری در بازار بلخ میگذشت. هنگامهای دید. پیش رفت و سری در میان کرد. مردی دید که ایستاده و قصاید انوری به نام خود میخواند و مردم او را تحسین میکردند.
انوری پیش رفت و گفت: ای مرد! این اشعار کیست که میخوانی؟
گفت: اشعار انوری.
گفت: تو انوری را میشناسی؟
گفت: چه میگویی؟ انوری منم!
انوری بخندید و گفت: شعر دزد شنیده بودم، اما شاعر دزد ندیده بودم.
این داستان طنز، حکایت وقاحت آنهاست که نام #خلیج_فارس را جعل میکنند. جلویِ بیچشم و روییِ نوکیسگانِ شیخنشین و خوشاشتهاییِ غاصبمسلکانِ جهانخوار اگر در نیاییم، فردا جدیجدی ایران را هم مصادره میکنند. مگر رژیم جعلی، خودش را جای فلسطین کشوری روی نقشه جا نزد؟ مگر فرعون خودش را جای خدای جهانآفرین جا نزد؟ مردک زرد کاخ سفید هم رؤیای خام زیاد میبافد. اما پنبهی او را اگر نزنی، تار و پودت را صاحب میشود.
✍#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
انشاءالله فردا شنبه حوالی ظهر در غرفه انتشارات سوره مهر در نمایشگاه کتاب تهران حضور دارم و آمادهام تا با علاقهمندان و منتقدان کتاب «آقا سید محسن»، گپ و گفتی داشته باشم.
شبستان اصلی مصلی تهران، انتهای راهروی ۲۷
✍#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
لفظ قلم | زهرا محسنیفر
رمانهای کلاسیک دنیا را خوانده بود؛ دور از چشم پدر. آیت الله نگران بود که مبادا آقا سید محسن از درس و مشق طلبگی بیفتد. اما محال بود که طلبهی جوان، شأن عمامه روی سرش را که امانت امام روح الله بود، کوچک بشمارد و حقش را ادا نکند. مشق حوزه را تا آنجا پیش برد که استاد شد و درسهای مشکل و مردافکن را با زمزمه محبت به طلبهها میآموخت. ضرَب ضرَبای ثقیل حوزه در مُشتش بود، اما دل در کرشمهی ادبیات و شعر و هنر داشت. کنار لُمعه و مُغنی و مکاسب، روایت و جستار و غزل هم میخواند. آنقدر کتاب خوانده بود که جنس آدمها را میفهمید. آنقدر که مثل طبیبی طبعشناس، برای هر مرض کتابی میشناخت و برای هر ناخوشاحوال نسخهای میپیچید. تندخوانی میدانست و شبی تا صبح، طومار یک کتاب قطور را درهم میپیچید. شیفتهی مجموعه مجلدات صحیفهی امام بود تا آنجا که سالها در مسجدش مجلس صحیفهخوانی برپا کرده بود. مثل نقل و نبات، کتاب هدیه میداد. عاقله مرد، تازههای نشر کودک و نوجوان را هم دنبال میکرد تا با هدیهای خاص، بذر انس با کتاب را در دل کودکان مسجد بکارد. هیچ قفسه و کمدی زیر بار انبوه کتابهایش نمیرفت تا آنجا که در اتاق اختصاصی خانه، قطار قطار و کوه کوه کنار و روی هم چیده بودهشان. نه اینکه آشفتهبازار باشد؛ نه. یک نقشه ذهنی دقیق داشت که مکان کتابها را در آن کدگذاری کرده بود. آنقدر با مطالعه و کتاب عجین بود و آنقدر شخصیت ریزبافتش با معلومات و مکتوبات، چلهکشی شده بود، که مواجههاش با آدمها تکراری نمیشد؛ هر بار چشمهای جدید، هر نوبت بابی نو. زندگیاش روایت بلندی از هنر بندگی بود. و سرانجام، آقای خاص کتابخوان، سوژه کتابی خاص شد؛ «آقا سید محسن».
📚«آقا سید محسن» را از نمایشگاه کتاب تهران، غرفه انتشارات سوره مهر تهیه کنید.
✍#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
قلم را تیز کرد و مختصری در مرکب فرو برد و سطرها را به هم چسباند تا نامهای بنویسد و کارگزار منصوب خود را به باد انتقاد بگیرد و انذارش دهد. کارگزاری که صحابه رسول الله (ص) بود و به درایت و تقوا و بصیرت شناخته میشد. نوشت تا در دل تاریخ بماند و در بوته قضاوت مردم بنشیند. مگر جرم ابن حُنَیف چه بود؟ همسفره اشراف شده و شبی به میهمانی شکمسیران رفته بود. همین! نوشت از تو انتظارش را نداشتم که چنین کنی؛ بلکه انتظارم از والیان، سادهزیستی و پرهیزکاری است تا از آتش دوزخ رهایی یابند. آنگاه امام علیهالسلام حاکمان را شریک سختیها و تلخیهای مردم خواند و از زرق و برق دنیا برائت جست.
چهارده قرن میگذرد و کارگزار حکومت شیعی در اوج تنگنای اقتصادی جامعه، همراه قومی مرفّه به سفر تفریحی قطب جنوب میرود و سرخوشیهای این سیاحت خانوادگی را با تبختر و بیپرده به تصویر میکشد تا در منظر مردم باشد. آنگاه حافظ نهجالبلاغه، کارگزار سرخوش را تکریم و تمجید و تجلیل میکند و مردم منتقد را تخطئه و سرزنش و تقبیح! چه نیک فرمود که «حق در کلام، میدانی وسیع دارد و در عمل، تنگنایی ضیق».
✍#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648