• سیودو | فیاض •
سلام و نور به همه ی همراهان سی و دو✨. ویژه سلام میکنم به عزیزانی که در استانهایی زندگی میکنن که بیشت
سلام...
راستش نمیدونم چطور باید احوال این روزام رو توصیف کنم شاید شما هم اینطور باشید...
ترکیبی از امید و ناامیدی،تلفیقی از خوشحالی و غم،خنده و گریه،سردرگمی،ترس و نگرانی...اما باید احساس های خوب رو هم جست و جو کرد...
احساس نگرانی و ترس عجیبی این روزا به دلم چنگ میندازه اینکه داریم زندگی میکنیم ولی هر لحظه خبر انفجار یه نقطه نزدیک تر میاد و دلیِ که اون لحظه شاید از ترس نفسش تنگ بشه!
اما ته ته همه اینا ترس و نگرانیا بازم خوشحالم
خوشحالم از اینکه تو کشورم هَمُ غمِ الانِ مردم یکیه!
پر از شور و شوق میشم وقتی میبینم با وجود اختلافات حتی عمیقی که وجود داشته اشتراکات خیلی عمیق تری پدید اومده و باعث شده قلب هامون به هم نزدیک بشن،از اینکه دلمون از غصه همدیگه میگیره و با لبخندهاشون لبخند به لبمون میشینه....
ان شاءالله این روز ها هم تموم میشه ولی این همدلی که این روزا بین مردم نقش بست تاریخی میشه!
تو شهر من نه صدای انفجار میاد نه صدای پهپاد و پدافند...اما با هر خبر انفجار انگار یکی با سنگ به قلبم میزنه...از خدا میخوام کشورمون از این مرحله هم با سربلندی عبور کنه...
برای آرامش دل همدیگه بسیار دعا کنیم✨🤍
داشتم روایت دوست عزیزمون که سال آخر پزشکی بود ک میخوندم و چقدر بهشون افتخار کردم✨💚
اگه پیام منو میخونی خواستم بهت بگم برات دعا میکنم همیشه پا در رکاب مولا باشی...
یاعلی مدد
/نامه ای از زهرا
از دور ترین و تاریک ترین نقاط📬/
#کبوتر
#روایت_پنجاهونهم
https://eitaa.com/m_fayaz96