eitaa logo
م . حسینی
809 دنبال‌کننده
382 عکس
56 ویدیو
1 فایل
نکته‌ای بود در خدمتم @M_O_Hosseini
مشاهده در ایتا
دانلود
▫️قسمت ۳ . حاجی قبله کجاست؟ . انا من نجف، صلاتی قصر او تمام؟ . حاج آقا، این کیف رو پیدا کردم، شما برسونید صاحبش. . حاج آقا، مسیر از کدام طرفه؟ . شیخ، بگو برامون غذا بیارن. . حاج آقا، میشه گوشیم رو بزنم شارژ بذارم زیر عمامه شما که امن باشه؟ . حاج آقا، من خون نمی‌بینم، پاکم؟ غسل کنم برای نماز؟ 🔻اینها منتخبی از حرف‌هایی بود که از صبح شنیدم. هویت طلبگی همین است: «محل رجوع مردم برای معضلات‌شان» یا «صنفی برای خدمت» یک عمر باید خدمت مردم را کرد که اگر بعد از عمری یک «قوموا لله» گفتی، حرفت زمین نماند. @m_o_hoseini
▫️قسمت ۴ کاش یکی دائرةالمعارف مشاهیر وادی السلام را در بیاورد... @m_o_hoseini
▫️قسمت ۵ قصه‌ی دفن سیدباقر صدر را مطالعه کنید. مخفیانه توسط چند مامور دفن شد بعدا بدن‌اش مخفیانه جابجا شد بعد از سقوط صدام، عامل دفن، جای شهید را اعلام کرد و الان، در ورودی نجف، کنار وادی السلام، گنبد و بارگاهی برای خودش دارد... و بنت الهدی...ظاهرا بدنی از او نماند که دفن شود @m_o_hoseini
▫️قسمت ۶ اربعین سال ۹۰ رفتیم انتهای وادی السلام تا یکی از رزمندگان برون مرزی، برای‌مان روایت‌گری کند. از آن روزهایی گفت که آمریکا به نجف حمله کرد و گروه‌های نوپای مقاومت و صدری‌ها و سپاه بدر و ... مقاومت کردند. خودش در همین واقعه قطع نخاع شده بود. در اوج روایت‌اش به اینجا رسید: «مشهدی و تازه متاهل بودند. قرار گذاشته بودند که ماه عسل بروند و تمام بقاع را زیارت کنند. به نجف که رسیدند جنگ شد. نوعروس و تازه داماد، مانند ما سلاح برداشتند و جنگیدند و در کنار هم شهید شدند.» @m_o_hoseini
▫️قسمت ۷ ۱۷ سال از شهادت سید محمد باقر صدر گذشته. دوباره باید جای بدن را تغییر بدهند. این گزارشی‌ست که آن عده‌ی معدود، از بدن شهید می‌دهند. بدن سالم و معطر. شهید از پشت گردن ذبح شده است. نصف محاسن شهید سوخته است. یک شکاف روی ابروی راست وجود دارد. سه ضربه چاقو بر روی سینه خورده است. @m_o_hoseini
▫️قسمت ۸ «عشیرة آل فلان من اهالی..» در عراق، علائم و اقرارِ بر عشیره، بیشتر به چشم می‌آید تا توجه به عراق. شاید بخاطر این است که حالِ اربعین، حال خدمت است و عشیره‌ها در مسابقه‌ای ملّی، در سبقت بر کسب شرافت از راه تکریم زائر هستند، نه تلاش بر حفظ هویت میهنی گذاره‌ی علمی‌اش این می‌شود: «تجلی هویت‌ ملی(عراق) در هویت تحتانی‌اش(عشیره) برای خدمت به هویت فوقانی(هویت ایمانیِ فراملی)» @m_o_hoseini
▫️قسمت ۹ «پیرمردِ عقال به سر بسته‌‌ی عراقی را بلند کرده و آورد کنار بساط پر زرق و برق قهوه، بعد ایستاده کنارشان، رفیقش هم کادر می‌بندد و عکس می‌گیرد و بدون خداحافظی و تشکر، می‌روند.» بزرگ عشیره را به سوژه‌ی عکس تبدیل کرد...مثل یک جسم بی جان. ما توریست نیستیم که همه را ذیل خودمان، سوژه‌ کنیم. ما زائریم! @m_o_hoseini
▫️قسمت ۱۰ عمود ۲۴۸ موکب، عراقی‌ست. اما صدابَر(میکروفن) دست یک ایرانی‌ست. دشداشه پوشیده، سیبیل تا زیر لب، لهجه تهرانی، و سیگاریِ قهاری به نظر میاید... «شربت لیمو عمانی، ضد خستگی، ضد تهوع، ضد گرمازدگی، ضد اسهال، ضد اسرائیل، ضد آمریکا...» بی تعارف‌ترین استکبار ستیزی تا اینجای مسیر. @m_o_hoseini
▫️قسمت ۱۱ عمود ۲۸۶ «عشق به خمینی، عشق به همه‌ی خوبی‌هاست» حضرت آقا ترجمه‌ی هیأتی‌اش این است: اگر از امام(ره)، عطر ائمه(ع) را استشمام نمی‌کنی، روحت زکام دارد. و اگر هیأتت بوی خمینی(ره) نمی‌دهد. هیأتت سرِکاری‌ست @m_o_hoseini
▫️قسمت ۱۲ موکب، برای «عصائب اهل حق» است. جزء معدود موکب‌های عراقی‌ست که عشیره محور نـــیست. حس می‌کنم که منظور موکب از این متن، چیزی فراتر از یک خبر باشد.. تعریض به نظر می‌آید. سال‌های قبل، سر در موکب‌ها، عکس شهدای عشیره‌ها را بیشتر می‌دیدم.. حتی عکس سید محمد صدر(ره) را. @m_o_hoseini
▫️قسمت ۱۳ روضه‌خوان‌ها استاد گریز زدن هستند‌. مصداق کامل یادآوردنِ «گفتمان مبارزه» با هر وسیله و رویدادی. جارو‌ها را که دیدم، یاد اردو جهادی‌ تهران افتادم. خانه به خانه می‌رفتیم که یا خانه‌ای را از آوار خالی کنیم، یا مقتل شهیدی از خون و خاک پاک شود... کیمیای جمهوری اسلامی، جارو را هم روضه‌خوان شهدا می‌کند @m_o_hoseini
▫️قسمت ۱۴ امام جماعت نیامده، دعوتم می‌کنند به امامت. خسته‌ها را باید دَریابم. سرعت پایین پیرغلام‌ها را هم همینطور. ادب و احترام نماز علنی و جمعی را هم ... آخر نماز، بعضی‌ها تشکر می‌کنند. احترامم بیشتر شده. دارم وجوبِ ظرافت در سلوکِ با خلق را می‌چشم. @m_o_hoseini