eitaa logo
م . حسینی
809 دنبال‌کننده
382 عکس
56 ویدیو
1 فایل
نکته‌ای بود در خدمتم @M_O_Hosseini
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت ۶۶ کارشناس هوافضا آمده و تکه‌های پهپاد انتحاری را جمع کرده. نوع انفجار هم مشخص‌ست. با یکی از همسایه‌ها دارم صحبت می‌کنم. اصرار دارد که F35 بوده. پرسیدم از کجا مطمئنی. «حاجی، من جبهه بودم. صدای هواپیما رو می‌شناسم. چند ثانیه قبل از انفجار از صدای موتورش F35 بود که از خواب پریدم» از اینکه تحلیل می‌کند و دانسته‌های نصف و نیمه‌اش را به کار می‌اندازد و منفعل نیست، حس خوبی دارم. @m_o_hoseini
قسمت ۶۷ خیلی خندیدیم یک جور خوابیده بود که توپ هم تکانش نداده بود.. صاحب خانه: «انفجار ساعت ۴ اتفاق افتاد. شیشه و نخاله، توی خانه پخش شده بود. اما دخترم، لای چشمانش را باز می‌کند و زیر پتوی پر از شیشه و خاک، چرخی می‌زند و دوباره می‌خوابد.» دختر ۲۳ ساله را به زور بیدار کرده بودند و بیرون آورده بودند. @m_o_hoseini
قسمت ۶۸ اول سراغ مردم و مشکلات‌ امت رفتند، حالا فراغتی‌ست که خودشان را پیدا کنند. یکی دو روز پیش، چند شهید جنگ ۱۲ روزه در .... تفحص شد. اینها هم همانجا بیرون آمد. سربند «یامهدی»‌ست @m_o_hoseini
قسمت ۶۹ در یکی از موقعیت‌ها، ویرانی و آسیب بسیار زیاد بود اما الحمدلله شهید نداشتیم می‌خواستند سردار... را بزنند. اشتباها خانه‌ی آن طرف کوچه را زده بودند. ظاهرا برای زدن هر سردار، چند نقطه‌ را زده بودند، به احتمال اینکه در یکی از این اهداف باشد. با این همه تکنولوژی و همکاری بین المللی و مالکیت اینترنت و ماهواره‌های دنیا، انتظار بیشتری از اسرائیل داشتم... باطل همیشه سر و صدایش بیشتر از واقعیتش است‌. @m_o_hoseini
زمان: حجم: 102.6K
قسمت ۷۰ در دنیا هیچ چیز تصادفی نیست، سرانجام آدم‌ها، نتیجه‌ی نحوه‌ی زندگی کردن‌شان است. حتی آن خانم بی‌حجاب که الان شهید شده و خون‌اش تقویت اسلام می‌کند، اتفاقی به این مقام نرسیده. نارمک که رفتیم، پرس و جو داشتیم که چگونگیِ ساداتی‌ها را بشناسیم. الان هم مشغول تقاطع‌گیری کانال‌های ریحانه سادات و دوستانش بودم که این صوت را پیدا کردم. مداحی سید‌علی ساداتیِ سه، چهار ساله ۲۹ تیرماه سال ۱۴۰۳ برای هیأت دخترانه‌‌ای که ریحانه‌سادات از مسئولین‌اش بود. @m_o_hoseini
قسمت ۷۱ تصویر من از نهاد شهرداری، تصویر مثبتی نیست. به «شهردار»های خوب و بدش هم بر نمی‌گردد. اما خلاصه‌اش را بگویم: «اگر شهرداری نبود، جهادی ما به معضل می‌خورد.» کاری ندارم که وظیفه‌ی اداری‌شان بوده یا نه. اما حال و تعامل و همکاری‌شان، بده بستان و اداری و سوء استفاده نبود... کارمند ساده‌ی شهرداری، ساعت‌ها کنار ما می‌ایستاد و تلفن می‌زد و پیگیری می‌کرد تا دست ما به اهالی برسد. جاده صاف کن ارتباط‌گیری ما با محلی‌ها بود. می‌دانست که باید به کدام یک از آدم‌های محل ارتباط بگیرد. از هیأت و با بچه‌هایش که ترک موتور بودند، از ته تهران می‌کوبید و می‌آمد سر موقعیت و غذای خودش و بچه‌هایش را می‌داد به ما. جلو جلو می‌رفت و ما را معرفی می‌کرد که: «اینها آخوندند و جهادی، برای کمک آمده‌اند، قدرشان را بدانید و...» جنگ باعث شده بود حال آدم‌ها، بر حال ساختارها غلبه کند. @m_o_hoseini
قسمت ۷۲ بچه‌های حاج حسن مرادی، کنار نقاط آسیب دیده‌، این بنر را زده بودند. خودشان هم در آوار برداری ها و... مشغول بودند. @m_o_hoseini
قسمت ۷۳ 📌جمع بندی نکته اول برای تصمیم‌گیری در مورد جنگ، باید سختی و تلخی جنگ را چشیده باشیم و بعد رجز بخوانیم. این سختی در ایتا فهم نمی‌شود. باید تا می‌توانیم خود را به گرمای میدان نزدیک کنیم. کمترین حد میدان، همین کارهای ساده‌ی مردم پایه، مثل همین حرکت‌های جهادی‌‌ست. باید آدمِ خانه خرابِ، عزیز از دست داده‌ی بلاتکلیف و آواره را فهم کرد، بعد نظریه‌سازی کرد. فهم جنگ برای من از بستر فیلم‌ها بوده. نوجوان که بودم، مصاحبه‌ای از حاتمی‌کیا دیدم، با همه‌ی وجودش از تلخی‌های جنگ گفت و من تازه آنجا دوزاری‌ام افتاد که جنگ می‌تواند تلخ باشد... و امروز در خرابه‌های تهران تلخی‌اش را بیشتر فهمیدم خلاصه، این حضورهای میدانی‌ست که آدم را، هم پخته و معقول می‌کند و هم مبارزه‌جو، نه نشستن در محضر بعضی کانال‌های حرّاف کذّاب. ❗️ادامه دارد... @m_o_hoseini
قسمت ۷۴ 📌جمع بندی نکته دوم همه‌ی مردم ظرفیت اند. همه برای اهداف انقلاب به کار می‌آیند. لکن هنر این است که بشود این استعداد‌ها را در همین وضعیتی که ملت دارند، به جریان انداخت. باید برای همان بی حجاب هم نقش تعریف کرد نه اینکه بگوییم برو با حجاب شو بعد بیا. نفسِ فرو رفتن در نقشی که از جانب انقلاب اسلامی برای او تدارک دیده شده، او را با حجاب خواهد کرد. منتهی، حلقه‌هایِ میانیِ خلق کننده‌ی نقش‌ها، آن چیزی‌ست که کم داریم. بهترین جا مسجدها هستند و بعد هیأت‌ها. کارِ به جریان انداختن اراده‌های مردم، ابتدائا کار آخوندی‌ست. همین الان هم این کارها به امامت آخوندها انجام می‌شود، اما فعلا ما فقط در بحران‌ها و کارهای مقطعی موفق بودیم. نیاز ما، جوشش داااائمی‌ این اراده‌هاست، به گونه‌ای که به سبک زندگی مردم تبدیل بشود. و این کار سختی‌ست و بیشتر از اینها کار می‌طلبد. ❗️ادامه دارد... @m_o_hoseini
قسمت ۷۵ 📌جمع بندی نکته سوم ذهن انسان با معنی و روایت کار می‌کند نه با الفاظ و اخبار. «زیربنایی‌‌»ترین لایه‌، که ایمان است، مخرج مشترک ماست، برای همین حضرت آقا فرمودند که مردم مومن‌اند و مومن‌تر از قبل شده‌اند، و برای همین است که در بحران‌ها، همه مردم کنش‌های مومنانه دارند. اما در لایه‌ی «ظاهر و روبنا»، معانی و روایت ذهنی مردم با ما یکی نیست پس باید مترجم‌ها و واسطه‌هایی را برای ارتباط به کار بگیریم. مثلا ملی گرایی، یک واسطه و ترجمه است برای معنای «انقلابیگری» و «استقلال‌طلبی». و اپوزوسیون، آن را تعمدا به «باستان‌گرایی» و «اسلام ستیزی» معنا می‌کند. و بخاطر همین تفاوت ترجمه، کنش‌های ما و آنها، کاملا متضاد می‌شود. دهه‌ی هفتاد، آغاز جریان تغییر معانی انقلابی بود و امروز باید نهضت ترجمه‌ برای دوران بازگشت را تدارک ببینیم. بچه‌ها در این چند روزی که وسط تهران بودند، تلاش داشتند تا «جهاد»، «بسیج»، «طلبگی» و‌‌... را متناسب با دوران امام(ره) و بصورت عملی ترجمه کنند و به نظامِ معناییِ مردم وارد کنند. این ترجمه تا حدودی موفق بود. اما تکرار این ترجمه‌های عملی، بصورت غلیظ‌تر و کیفی‌تر، کماکان از نیازهای صحنه است، تا بعضی از واکنش‌هایی که برای ما اتفاق افتاد، دیگر اتفاق نیفتد... ❗️ادامه دارد... @m_o_hoseini
قسمت ۷۶ 📌جمع بندی نکته چهارم در بعضی از این چند نقطه‌ی محدود که مورد اصابت بود، بعضی از مردم متحیر بودند. اینکه بالاخره تکلیف‌شان چیست؟ اینکه خسارت ماشین‌شان با کیست؟ اینکه امنیت خرابه‌هایشان پس چه می‌شود؟ اینکه کِی و چقدر و چطور پول می‌دهند؟ اینکه پول و طلا و سرمایه‌های زیر آوار مانده پس چه ؟ آوار و اثاثیه‌ی آسیب دیده‌ی واحدها پس چه؟ و... البته الحق و الانصاف، همه جا بنر نصب شده بود. تلفن مسئولین بنیاد مسکن نوشته شده بود. کارشناسی‌ها انجام شده بود. تلفن مشاور روانشناس گذاشته شده بود. مامورها هم گشت می‌زدند. مسئولین هم بی رفت و آمد نبودند. اما متاسفانه مردم می‌گفتند که دزدی‌ شده یا ما را بین بنیاد مسکن و شهرداری پاس می‌دهند یا مدعی بودند که بنیاد مسکن یک پرونده‌ای تشکیل داد و رها کرد و رفت و یا شهرداری آمد و با لودر، همان نیمه خرابه را خراب‌تر کرد و... انجام دادن درست امورات یک طرف، اما رعایت حال روانی مردم بسیار مهم است. این رعایت، با دم دست بودن و حضور مستمر مسئولین حاصل می‌شود. با پیگیری و تلفن زدن‌های گاه و بی‌گاه مسئول مربوطه و گزارش کارها به آسیب دیده‌ها حاصل می‌شود... مردم باید ببینند که مسئول، هم دردشان است. و مسئول باید تصور کند که انگار خانه‌ی خودش موشک خورده. ❗️ادامه دارد... @m_o_hoseini