eitaa logo
ماه مــــهــــــــــر
5.7هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
13.5هزار ویدیو
412 فایل
آیدی کانال👇 @mah_mehr_com 🌹کاربران می توانند مطالب کانال با ذکر منبع فوروارد کنند🌹 مطالب کانال : 👈قصــــــــــــّه و داستان آمـــــــــــــوزشی 👈کلیب آموزشی و تربیتی ***ثبت‌شده‌در‌وزرات‌ارشاداسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
چرا خدا اجنه رو آفریده تا مارو اذیت کنن؟.mp3
3.27M
چرا خدا اجنه رو آفریده تا ما رو اذیت کنن ؟🤔 ࿐჻ᭂ⸙🍃🌼🍃⸙჻ᭂ࿐ @mah_mehr_com👈عضویت
Imam-Ali-Kodak-07.mp3
3.82M
آهنگ کودکانه در مورد امام علی (ع) @mah_mehr_com👈عضویت
20-bazre-arezo.mp3
10.06M
👧🧒 ※ بذر آرزو پدر بزرگ گفت: " میدانی بابا جان، هرآدمی همان چیزی می‌شود، که آرزو کرده است. یکی آرزو می‌کند علف هرز شود، یکی آرزو می‌کند گل شود و یکی هم برای فردایش آرزو می‌کند و درخت سیب می‌شود." @mah_mehr_com👈عضویت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای کاش می توانستیم دوباره به روزهای کودکی برگردیم و سحرهای دلنشین آن دوران را تجربه کنیم... به یاد خاطراتی که در دل و جانمان حک شده اند و همیشه با ما خواهند بود... @mah_mehr_com👈عضویت
سلام ما بر تو باد سلامی از دل و جان ما دوست‌دار توییم مهدی صاحب زمان عج خدا کنه که چشما روشن بشه از نورت جهانی گلشن بشه به برکت ظهورت @mah_mehr_com👈عضویت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهادتت.mp3
12.35M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🔴ماجرای غم انگیز شهادت و تدفین امیرالمومنین(ع)🖤 🔵امام علی فرمودند: بعد از مرگ هیچ رنجی به سراغم نمیاد. رنج و سختی برای دنیا بود 😞😓 (ع) 🔹قصه قهرمان ها🔸 @mah_mehr_com👈عضویت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌾عنوان: خوشه‌های رحمت در روستای سرسبز «نورآباد»، امین، پسر مهربانی بود که با پدرش حاجی رحیم، کشاورزی پارسا و قرآن‌خوان زندگی می‌کرد. یک روز غروب، حاجی رحیم در حالی که دستی بر محاسن سفیدش می‌کشید، آیه‌ای زمزمه کرد: "مَثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّائَةُ حَبَّةٍ..." سپس رو به امین کرد و گفت: «پسرم! خداوند به هر کس که از مالش به نیازمندان ببخشد، وعده داده نه یک برابر، نه ده برابر، بلکه هفتصد برابر پاداش می‌دهد! اما شرطش این است که بخشی را که خدا مشخص کرده، بی منت بدهی.» امین پرسید: «پدرجان، یعنی اگر گندم‌ها را به فقرا بدهیم، در زمین‌هایمان گندم بیشتری می‌روید؟ حاجی رحیم کیسه‌ای از دانه‌های طلایی را به او داد و پاسخ داد: «آری! این راز قرآن است. امتحان کنیم...» امین دانه‌ها را کاشت. روزی شد که جوانه‌های سبز قد کشیدند و هر خوشه به هفت خوشه طلایی تبدیل شد! خوشه‌ها چنان درخشیدند که گویی خورشید در مزرعه خانه ساخته است. امین همان روز، بخشی را که خداوند به واسطه پیامبر و امامان مشخص کرد، به خانواده‌های نیازمند روستا بخشید. سال بعد، مزرعه امین انباشته از گندم شد. اما آزمونی سخت رسید: تابستانی سوزان آمد و زمین‌ها ترک خورد. حاجی رحیم گفت: «امین! باز هم بخشی را که خدا می‌خواهد ببخش! او هرگز خلف وعده نمی‌کند.» امین اطاعت کرد. گندم‌ها را میان فقرای روستا و حتی مسافران گرسنه تقسیم کرد. چند هفته بعد، معجزه رحمت خدا رخ داد: آسمان با ابرهای سیاهِ باران‌زا و ابرهای سفیدِ درخشان پوشیده شد. بارانِ رحمت از ابرهای سیاه بارید و ابرهای سفید، رنگین‌کمانی عظیم آفریدند که گویی پلی میان زمین و آسمان بود! مزرعه امین در زیر این باران، چنان خوشه‌هایی داد که مردم به حیرت فریاد زدند: «این چه برکتی است؟!» حاجی رحیم آیه قرآن را خواند و گفت: «این رحمت خداست برای کسانی که می‌بخشند! هر دانه‌ای که بخشیدی، هفت خوشه شد و هر خوشه، هفتصد دانه!» سال‌ها گذشت. نورآباد به «روستای رحمت» مشهور شد. امین حالا مردی بود که به همه می‌آموخت: «هر کس بخشی از مالش را به فقرا ببخشد، خداوند نه تنها آن را برمی‌گرداند، بلکه هفتصد برابر می‌کند! این وعده قرآن است، و خدا هرگز از وعده‌اش بازنمی‌گردد.» یک روز، کودکان روستا در حالی که به رنگین‌کمان بالای مزرعه اشاره می‌کردند، سرود می‌خواندند: «ابر سیاه و سپید، رحمتی از سوی خداست! *هر که ببخشد، گندم‌هایش تا آسمان هاست!»* پایان نویسنده: عابدین عادل زاده @mah_mehr_com👈عضویت