3.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸قربانی
#حج
#عید_قربان
#
📘 کانال پایه اول👇👇
🆔 کانال آموزشی وتربیتی ماه مهر
👉👉 @mah_mehr_com.
کانال اول دبستان
معلمان و والدین عزیز به ما بپیوندید👆
🔸️نحوه گفتگو با بچهها و بیان داستان کودکانهی عید قربان👇
بچههای گلم سلام👋
امروز می خواهم قصهای از یه پدر و پسر براتون تعريف كنم.
يكی از پيامبرای خدا به نام حضرت ابراهيم ع پسری داشت به نام اسماعيل.
حضرت ابراهيم ع مثل همه پدرها بچهشو خيلی دوست داشت و همیشه به پسرش چیزای خوب یاد میداد و باهاش بازی میكرد؛ تو بازی پدر پسری کلی میخندیدن و بشون خوش میگذشت.
اسماعيل هم پدرش رو خيلی دوست داشت، به حرفای پدرش گوش میكرد، بش احترام میگذاشت و همیشه تو کارها کمککار پدرش بود .
خدای مهربون که پیامبرش حضرت ابراهیم ع رو خیلی دوست داشت، میخواست يك بار معلوم بشه كه او چهقدر به حرفهای خدا گوش میكنه و هرچی خدا ازش میخواد بش میگه چشم؛ برای همين يك كار خيلی سختی از حضرت ابراهيم ع خواست.
خدا به پیامبرش گفت نبايد ديگه پسرت را ببينی، بايد از پسرت جدا بشی.
چند روز گذشت و حضرت ابراهيم حسابی تو فکر کاری بود که خدا ازش خواسته و یه جورایی احساس ناراحتی داشت آخه خیلی پسرش رو دوست داشت و داشت فکر میکرد چه جوری پسرش رو دیگه نبینه.
اسماعيل متوجه تو فکر بودن پدرش شده بود برای همین یه روز اومد پیشش و گفت: پدر چرا اينقدر همش تو فکری و انگار ناراحتی؟
پدرش براش گفت كه خدا از او چی خواسته.
اسماعيل كه پدرش رو خيلی دوست داشت و میدونست چه قدر مهربونه و چه قدر اطاعت از حرفهای خدا براش مهمه، لبخندی زد و گفت: پدر جان هیچ ناراحت نباش ، باید به حرف خدا گوش بدیم. من حاضرم كاری رو كه خدا گفته انجام بدیم.
حضرت ابراهيم ع یه نگاهی به پسرش کرد و با لبخند او رو در آغوش کشید.
چند روز بعد حضرت ابراهیم ع و پسرش اسماعيل به بالای كوهی رفتند تا فرمان خدا رو انجام بدن.
وقتی كه دیگه حضرت ابراهيم ع میخواست، از پسرش جدا بشه، خدا چند فرشته رو فرستاد.
فرشتهها اومدن پیش حضرت ابراهیم ع و با مهربانی و لبخند گفتند: صبر كن؛ معلوم شد كه خدا رو خيلی دوست داری و هیچ چیزی مهمتر از حرفاهای خدا نیست برای تو و به هرچی خدا بت گفت حتما گوش میكنی، تو بندهی خوب خدا هستی و خدا هم تو رو و هم پسرت رو خيلی دوست داره.
فرشتهها بعد از اینکه این حرفها رو به حضرت ابراهیم ع گفتن، یه گوسفند به او دادن و گفتن اين گوسفند پاداش توئه.
یعنی هدیهی تو هست برای اینکه میخواستی همچین کار سختی رو که خدا ازت خواست انجام بدی.
حضرت ابراهیم ع خیلی خوشحال شد که خدا ازش راضیه و دوسش داره و هدیه فرستاده.
بعد فرشتهها بش گفتن حالا اين هدیهای رو که گرفتی به خاطر خدا به آدمهای فقير بده و اونها رو خوشحال کن .
حضرت ابراهيم ع و اسماعيل با خوشحالی گفتند چشم و چه قدر خوشحال بودن كه به حرف خدا گوش كرده بودن.
هدیه رو به آدمای فقیر دادن و از اون به بعد سالهای سال با خوشحالی کنار هم زندگی کردن.
از آن زمان به بعد اسم روزی که این اتفاق افتاد و فرشتهها برای حضرت ابراهیم ع و اسماعیل ع هدیه آوردن رو گذاشتن روز عيد قربان.
بچههای گلم عيد قربان در واقع روزيه كه معلوم شد حضرت ابراهيم ع و اسماعیل بندههای خيلی خوب خدا هستن.
#عید_قربان
@mah_mehr_com
علی ظهریبانداستان حضرت ابراهیم ۶(2).mp3
زمان:
حجم:
11.17M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
#قصه_صوتی
داستان حضرت ابراهیم (ع)
❌محتوای قصه برای کودکان خردسال👶🏻 مناسب نیست❌
🟡ماجرای دستور خدواند برای قربانی کردن حضرت اسماعیل(ع)😱
🟣حضرت اسماعیل گفتند:ای پدر جان اگر خداوند به شما دستوری داده حتما گوش کنید، مطمئن باشید که اگر خداوند بخواد من صبر میکنم...
#قصه_قهرمان_های_قرآنی
#قصه_حضرت_ابراهیم
#عید_قربان
@mah_mehr_com👈عضویت
sinavaa.comforsat128.mp3
زمان:
حجم:
4.47M
آهنگ فرصت 🌸
#عید_قربان
@mah_mehr_com👈عضویت
🔸شعر بمناسبت
﴿عیدقربان﴾
🔶✨🔸✨🔶
یادی ز عیدِ قربان
فرموده است قرآن
کردهست بندگی را
یادآوری به انسان
🌸🔸🌸
هرشب خلیلِ رحمان
میدید خوابِ جانان
هی میرسید فرمان
فرزند کن تو قربان
🌸🔸🌸
بابا که قهرمان است
پیروزِ امتحان است
گفتا کنم فدایت
اوراکه نوجوان است
🌸🔸🌸
آن نوجوانشتابان
آمد به سویِمیدان
گفتا به راهِ جانان
خواهم فدا کنم جان
🌸🔸🌸
آموزگارِ توحید
آمد بدونِ تردید
نزدِ پسر ولیکن
قوچی رسید و فهمید
🌸🔸🌸
باید که قوچ قربان
گردد به حکمِ یزدان
پیروز گشت حضرت
در امتحانِ جانان
🌸🔸🌸
باشدخلیلِ رحمان
او کوهِ صبر و ایمان
گردیده تاقیامت
الگویِ هرمسلمان
🌸🌼🍃🌼🌸
شاعر:سلمان آتشی
#شعر_نوجوان
#عید_قربان
#عید_بندگی
#حضرت_ابراهیم_اسماعیل
#نوجوان_مطیع_فرمان_خدا
@mah_mehr_com👈عضویت