eitaa logo
محبوب من! منصوره رضایی
145 دنبال‌کننده
21 عکس
17 ویدیو
0 فایل
کلمات دلخوشی‌های محبوب من هستند و من منصوره رضایی هستم، دکتری ادبیات فارسی و شیفته‌ی کلمات... خودم اینجام: @mansoorehrezaei
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌دونستید ریشه‌ی کلمه‌ی بَلبَشو به معنی آشوب و بلوا چیه؟ در واقع «بِهِل بِشو» بوده یعنی رها کن و برو. در جلد سوم کتاب روزهای دکتر اسلامی ندوشن خوندمش. https://eitaa.com/mahbubeman
«پس از گذشت سال‌ها و دیدن نوشته‌ها و شنیدن سخنان کسانی که بسیارنویسند و یا پرگو، به این نتیجه رسیده‌ام که بین یبوست فکر و اسهال قلم و بیان، رابطه‌ی معناداری برقرار است. فکر می‌کنم رابطه‌ی معنادار، حق مطلب را ادا نمی‌کند. باید بگویم رابطه‌ی علت و معلولی برقرار است.» (دکتر فریبرز خسروی) https://eitaa.com/mahbubeman
معدل امتحانات نهایی، سند ناکارآمدی و فشل‌بودن نظام فعلی آموزش و پرورش است. امیدوارم تلنگری باشد برای مسئولان تا به شکاف عمیق و عظیم بین کتب درسی و شیوه‌های آموزشی با دنیای فکری و نگاه نوجوانان امروزی پی ببرند. هرچند که بعید می‌دانم... https://eitaa.com/mahbubeman
محبوب من! منصوره رضایی
هنگام افزودن اعضای این کانال فاخر و وزین، مخاطبان تلفنم را مرور می‌کردم و با اسامی عجیبی مواجه شدم.
530.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واکنش من در هر حال و احوال و زمان و مکانی که گوشیم زنگ بخوره این‌طوره. :) جدی! تا وقتی شبکه‌های اجتماعی و پیامک هست چه لزومی داره تماس بگیریم؟ چه روابط شخصی و شغلی‌ای که به‌خاطر تماس‌گریزی از دست ندادم! https://eitaa.com/mahbubeman
1.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حقیقتاً دلم می‌خواد تنها دغدغه‌م قشنگ‌نبودن انگشت‌های پام باشه. :))) https://eitaa.com/mahbubeman
شب‌ها ساعت ۱۰:۴۵ به‌عنوان کارشناس ادبی در برنامه‌ی شب‌چراغ رادیو قم حضور دارم. موضوع این هفته «وطن در ادبیات فارسی» است. امشب درباره‌ی مفهوم وطن در اشعار دوره‌ی مشروطه و وطنیات شاعرانی مثل نسیم شمال، فرخی یزدی، میرزاده‌ی عشقی، ملک‌الشعرای بهار صحبت کردم و این شعر از میرزاده عشقی را خواندم: خاکم به سر، ز غصه به سر، خاک اگر کنم خاک وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم؟ آوخ! کلاه نیست وطن تا که از سرم برداشتند، فکر کلاهی دگر کنم مرد آن بود که این کُلهش بر سر است و من نامردم ار که بی کُله، آنی به سر کنم من آن نی‌اَم که یکسره تدبیر مملکت تسلیم هرزه‌گرد قضا و قدر کنم زیر و زبر اگر نکنی خاک خصم ما ای چرخ! زیر و روی تو، زیر و زبر کنم جایی‌ست آرزوی من، ار من به آن رسم از روی نعش لشکر دشمن گذر کنم هر آنچه می کنی بکن ای دشمن قوی! من نیز اگر قوی شدم از تو بتر کنم من آن نی‌اَم که به مرگ طبیعی شوم هلاک وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم معشوق «عشقی» ای وطن! ای مهد عشق پاک! ای آن که ذکر عشق تو شام و سحر کنم: «عشقت نه سرسری است که از سر به در شود» «مهرت نه عارضیست که جای دگر کنم» «عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم» «با شیر اندرون شد و با جان به در کنم» https://eitaa.com/mahbubeman
فغانی را دوست داشتم حتی وقتی رفت استرالیا. می‌گفتم اندازه‌اش جهانی است و حق دارد مسیر دیگری برای پیشرفتش انتخاب کند، حتی مسیری که موردپسند خیلی‌ها نیست. معتقد بودم و هستم که مسئولان کوتوله‌ی فوتبال، قدرش را ندانستند و مثل خیلی‌های دیگر فراری‌اش دادند تا کوچکی خودشان کنار بلندی او به چشم نیاید. اما امروز که با ترامپ توی یک قاب دیدمش حالم بد شد. اضطراب روزهای جنگ به جسم و جانم برگشت. انگار دقیقه‌ی نود است و تیمم دوازده هیچ عقب، استرس گرفتم. از تماشای هموطن رعنایم کنار آن سگ گیسو زرد خشمگین شدم؛ مثل همان صبح شوم که فردو را زد و کنفرانس خبری راه انداخت و پیروزی‌اش را به ملت و لشکرش تبریک گفت. ترامپ به فغانی مدال می‌دهد و من یاد گردنبندی می‌افتم که نتانیاهوی کثافت به شکل بمب‌افکن با تکه‌های موشک‌های ایرانی ساخته و به ترامپ نکبت داده بود. فغانی به ترامپ می‌خندد و من یاد نیشخندهای ترامپ موقع برشماری دستاوردهایش در جنگ می‌افتم و یاد گریه‌های هموطنان داغدارم در قطعه‌ی ۴۲ بهشت زهرا و بقیه‌ی قطعه‌های کشورم. فغانی را دوست داشتم، پیش از جنگ. بعداز جنگ، همه‌ی ما آدم‌های دیگری شده‌ایم و متر و معیارهای دوست‌داشتن و نداشتنمان هم عوض شده. لطفاً بلندتر سوت بزنید تا صدای هموطنانتان را نشنوید. مدال مبارکتان اما این‌بار شما بازنده‌ بودید آقای فغانی! https://eitaa.com/mahbubeman
دیگران را تلخ می‌آید شراب جورِ عشق ما ز دست دوست می‌گیریم و شِکر می‌شود جور اینجا ایهام تناسب دارد: یکی همان جور و جفای خودمان است. یکی دیگر به‌ تقسیم‌بندی جام شراب برمی‌گردد. در گذشته، جام شراب را به هفت قسمت تقسیم می‌کردند و هر خط یا قسمت یک نام داشته. (به ترتیب از پایین به بالا: فُرودینه، کاسه‌گر، اشک، ازرق، بصره، بغداد، جور) آخرین خط از بالای جام که نزدیک لبه‌ی جام است جور نام داشته. اگر کسی کل جام شراب را می‌خورد معلوم بود خیلی حرفه‌ای است و به او هفت‌خط می‌گفتند! عده‌ای هم ادعای حرفه‌ای‌گری داشتند اما نمی‌توانستند هفتمین قسمت را بخورند و ته‌مانده که تلخ‌ترین بخش شراب بوده را می‌دادند به میثاقی :) بخورد و جورشان را بکشد. بنابراین کنایه‌های هفت‌خط‌بودن و جورکشیدن از اینجا آمده. https://eitaa.com/mahbubeman
✅ از اولین ایده تا آخرین ویرایش، کلمه به کلمه همراه شما هستیم . 🔶️🔶️ موسسه فرهنگی هنری " اندیشه وهنر فاخته " با همکاری کافه " کافکا" برگزار می کند : ❌❌✍ کارگاه آرامش نوشتن ، آموزش اصول نویسندگی 👤 مدرس : دکتر منصوره رضایی 💢 ۸ جلسه ۲ ساعته ❌❌ جهت کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام با شماره ۰۹۱۲۷۴۷۶۵۹۴ تماس حاصل فرمایید . https://t.me/fakhteh_net موسسه فرهنگی هنری" اندیشه هنر فاخته " کانال تلگرام https://t.me/fakhteh_net اینستاگرام http://instagram.com/fakhteh_net کانال ایتا https://eitaa.com/fakhteh_net
«در میان همه‌ی دعوت‌هایی که می‌رسید تنها موردی که نپذیرفتم از اسرائیل بود. آنها برای بازدید کشورشان از من دعوت کردند ولی من به علت ظلمی که در حق فلسطینی‌ها شده بود از آن عذر خواستم. با تأسف این کار را کردم. زیرا بسیار کنجکاو بودم از سرزمین کهنسال فلسطین که منشاء آن همه آثار شده بود و دو آئین بزرگ یهودیت و مسیحیت از آن سر برآورده بود و به‌خصوص از شهر بیت‌المقدس دیدن کنم اما وجداناً نتوانستم خود را راضی سازم.» دیشب در رادیو درباره‌ی وطن در آثار دکتر اسلامی ندوشن صحبت کردم؛ از ماجرای سفرنکردنشان به اسرائیل در اوایل دهه‌ی پنجاه. از عشق و امیدشان به وطن. از هشدارها و راهکارهایشان برای بهبود حال وطن و چیزهای دیگر. آخر برنامه هم این جملات درخشان را خواندم: «در افسانه ها آمده است که ققنوس مرغی است خوش‌رنگ و خوش‌آواز، منقار او سیصد و شصت سوراخ دارد. رو در روی باد می‌نشیند و آواهای شگفتینی از منقار او بر می‌آید. گفته‌اند که هزار سال زندگی کند و چون سال هزارم به سرآید و زندگیش به پایان رسد، هیزم فراوانی گرد آورد و بر بالای آن بنشیند و سرودی آغاز کند و مست گردد و بال او بجهد و در هیزم افتد و او در آتش خود بسوزد و از خاکسترش تخمی پدیدار گردد و از آن، ققنوس دیگری پیدا شود. گفته‌اند که او را جفت نیست و موسیقی را از آواز او دریافته‌اند. در افسانه‌ی ققنوس می‌توان همانندی‌هایی با سرگذشت ایران دید. ایران نیز چون آن مرغ شگفتین بی همتا، بارها در آتش خود سوخته است و باز از خاکستر خویش زاییده شده. در این چند سال، همواره من آن احساس را داشته‌ام که ایران بار دیگر یکی از آن دوران‌های زاییدگی در مرگ را می‌گذراند و در میان درد می‌شکفد.» https://eitaa.com/mahbubeman
هدایت شده از طنزک
جواد لاریجانی: می‌توانیم ناف ترامپ را بزنیم. علی لاریجانی: اسرائیل کش بیاید، شبیه بند تنبان پاره می‌شود. داره بیخ پیدا می‌کنه. از شیخ صادق لاریجانی می‌خواهیم موضع نگیره. @tanzac