eitaa logo
محبوب من! منصوره رضایی
145 دنبال‌کننده
21 عکس
17 ویدیو
0 فایل
کلمات دلخوشی‌های محبوب من هستند و من منصوره رضایی هستم، دکتری ادبیات فارسی و شیفته‌ی کلمات... خودم اینجام: @mansoorehrezaei
مشاهده در ایتا
دانلود
«در میان همه‌ی دعوت‌هایی که می‌رسید تنها موردی که نپذیرفتم از اسرائیل بود. آنها برای بازدید کشورشان از من دعوت کردند ولی من به علت ظلمی که در حق فلسطینی‌ها شده بود از آن عذر خواستم. با تأسف این کار را کردم. زیرا بسیار کنجکاو بودم از سرزمین کهنسال فلسطین که منشاء آن همه آثار شده بود و دو آئین بزرگ یهودیت و مسیحیت از آن سر برآورده بود و به‌خصوص از شهر بیت‌المقدس دیدن کنم اما وجداناً نتوانستم خود را راضی سازم.» دیشب در رادیو درباره‌ی وطن در آثار دکتر اسلامی ندوشن صحبت کردم؛ از ماجرای سفرنکردنشان به اسرائیل در اوایل دهه‌ی پنجاه. از عشق و امیدشان به وطن. از هشدارها و راهکارهایشان برای بهبود حال وطن و چیزهای دیگر. آخر برنامه هم این جملات درخشان را خواندم: «در افسانه ها آمده است که ققنوس مرغی است خوش‌رنگ و خوش‌آواز، منقار او سیصد و شصت سوراخ دارد. رو در روی باد می‌نشیند و آواهای شگفتینی از منقار او بر می‌آید. گفته‌اند که هزار سال زندگی کند و چون سال هزارم به سرآید و زندگیش به پایان رسد، هیزم فراوانی گرد آورد و بر بالای آن بنشیند و سرودی آغاز کند و مست گردد و بال او بجهد و در هیزم افتد و او در آتش خود بسوزد و از خاکسترش تخمی پدیدار گردد و از آن، ققنوس دیگری پیدا شود. گفته‌اند که او را جفت نیست و موسیقی را از آواز او دریافته‌اند. در افسانه‌ی ققنوس می‌توان همانندی‌هایی با سرگذشت ایران دید. ایران نیز چون آن مرغ شگفتین بی همتا، بارها در آتش خود سوخته است و باز از خاکستر خویش زاییده شده. در این چند سال، همواره من آن احساس را داشته‌ام که ایران بار دیگر یکی از آن دوران‌های زاییدگی در مرگ را می‌گذراند و در میان درد می‌شکفد.» https://eitaa.com/mahbubeman
هدایت شده از طنزک
جواد لاریجانی: می‌توانیم ناف ترامپ را بزنیم. علی لاریجانی: اسرائیل کش بیاید، شبیه بند تنبان پاره می‌شود. داره بیخ پیدا می‌کنه. از شیخ صادق لاریجانی می‌خواهیم موضع نگیره. @tanzac
من هیچ‌وقت ورزشکار حرفه‌ای نبوده‌ام اما هرازگاهی که کوه می‌روم یا می‌دوم یا وزنه می‌زنم هرچه شدت ورزش بیشتر می‌شود حتی یک پرِ کاه هم مثل کوه می‌شود برایم. خیلی وقت‌ها نزدیک قله یا آخرهای دویدن حس می‌کنم روسریِ سبُکم دارد خفه‌ام می‌کند اما چون انتخاب خودم بوده و دوستش داشته‌ام سختی‌اش را به جان می‌خرم و مطمئنم بقیه نمی‌دانند همین چند گِرم پارچه چقدر گرم و سنگینم کرده. الغرض، عکس صعود تیم فوتبال بانوان به جام ملت‌های آسیا را که دیدم اول از همه، پوشش‌شان توجهم را جلب کرد و گفتم: «دمتان گرم که با شلوار و بلوز آستین‌دار و حجاب سر و گردن، این‌قدر دویده‌اید و وای بر رسانه‌ی ما که به همین هم اکتفا نمی‌کند و بازی‌های زیبای شما را نشانمان نمی‌دهد. صعودتان بر خودتان و بر تمام زنان این سرزمین که بیش‌ازحدِ لازم می‌جنگند و دیده نمی‌شوند مبارک.» https://eitaa.com/mahbubeman
مربی یوگا گفته دقایق مراقبه را به سه بخش تقسیم کنیم. در قسمت اول، فقط افکارمان را تماشا می‌کنیم؛ بی‌هیچ حس و قضاوتی. می‌گذاریم افکار مثل ابر بیایند و بروند. آسمان افکارمان که کمی آرام گرفت، نوبت تنفس‌های عمیق و دقیق است. راه نفَسمان که باز شد باید به حس‌ تک‌تک اجزای بدنمان توجه کنیم و چیزهایی از این دست. قاعدتاً بعداز اتمام مراقبه، رهاتر و آرام‌تر می‌شویم. دیشب اما مراقبه هم جوابگو نبود. فکرهایم را که رصد کردم دیدم دغدغه‌های جورواجور، مثل ابرهای نازک و نحیفی می‌آیند و می‌روند؛ یعنی چندان مهم نیستند. فقط یک فکر و تصویر، چسبیده بود تهِ مغزم و آزارم می‌داد؛ تصویری زیبا و حال‌خوش‌کن که پیش از مراقبه، لبخند بر لبم می‌نشاند و ذوق در جانم می‌دواند اما حالا گیرم انداخته‌بود و بی‌تاب و بی‌قرارم می‌کرد و اشکم را درمی‌آورد. تصویر برادرزاده‌ی یک‌ونیم‌ساله‌ام که عروسکش را خوابانده روی پایش و برایش لالایی می‌خواند و همزمان، یک گاز به بستنی‌اش می‌زند و یک گاز به عروسک می‌دهد! من هم یواشکی ازش فیلم می‌گیرم و فیلم را هزاربار می‌بینم و قربان‌صدقه‌اش می‌روم. حالا اما همین فیلم، بلای جانم شده و حالم را به هم می‌ریزد. تمام آموزه‌های مربی را مرور می‌کنم و با هزار تلاش و تقلا می‌روم پشت تصویر برادرزاده‌ام تا ببینم چه چیز دیگری برایم تداعی می‌شود؟ تصویر مردی را می‌بینم که اسکلت کودکش را روی دست گرفته و دارد گریه می‌کند؛ کودک غزه‌ای که از قحطی غذا مُرده. مربی یوگا گفته حس‌هایتان را ببینید و بپذیرید و در آغوش بکشید اما این حس شرم را هیچ‌جوره نمی‌توانم در آغوش بکشم. با شکم سیر نمی‌توان از قحطی و گرسنگی نوشت... شرم بر ما و بر من و بر همه‌ی ساکنان ساکت تاریخ! https://eitaa.com/mahbubeman
هدایت شده از قمپز
برق می‌رود آب می‌رود تمام چیزها می‌روند و من چقدر ساده‌ام که روزهای فحش‌خیز در انتظار یک نسیم ایستاده‌ام و همچنان به صفرهای قبض برق تکیه داده‌ام با همکاری استاد قیصر امین‌پور @qompoz 🥵
4.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیا که دم به دمت یاد می‌رود هرچند که یادِ آب به جز تشنگی نیفزاید دیروز که در جلسه‌ی سعدی‌خوانی‌مون به این بیت رسیدیم یاد اون شعر غنی کشمیری افتادم که استاد کاکاوند در برنامه‌ی اکنون خوندن و گفتن باهاش شعله‌ور شدن. شما هم فیلمش رو ببینید شاید شعله‌ور شدید. خیلی قشنگه آخه. 🥺🐟😭 https://eitaa.com/mahbubeman
بفرست برای اون دوستت که هنوز انگیزه و هدفی برای ورزش‌کردن نداره. :)) https://eitaa.com/mahbubeman
ایران تنها خاک نیست؛ یک مجموعیت زنده است مرکّب از تاریخ، فرهنگ و یادگارها. نمی‌شود با او سرسری رفتار کرد. آن همه سلسله‌ها و آدم‌ها که آمدند و رفتند از او چه با خود بردند؟ فقط چند خطی از تاریخ که با قلم سفید، سیاه یا خاکستری نوشته شود. (جلد چهارم کتاب روزها، دکتر اسلامی ندوشن) https://eitaa.com/mahbubeman
10.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مؤسسه‌ی قافِ قلم برگزار می‌کند: ششمین دوره‌ی برخطّ قول غزل سعدی مدرّس: منصوره رضایی «دکتری ادبیات فارسی، نویسنده و ستاد دانشگاه» سرفصل‌های دوره: _ساختار زبانی _ ساختار داستانی _ واژه‌سازی و واژه‌گزینی _ لحن و محتوا _ محورهای شعری _ شیوه‌های تصویرسازی _ راه‌های معنی‌آفرینی _ طنز در غزلیات و... مهلت ثبت‌نام: از دوم تا هفتم مردادماه هزینه‌ی همراهی: هشتصد تومان! بستر برگزاری: گوگل‌میت زمان کلاس‌ها: هشت پنج‌شنبه‌ ساعت شش عصر برای ثبت‌نام و کسب اطلاعات بیشتر به نشانی @shooreneveshtan یا شماره‌ی 09217866128 پیام بدهید.
حساب و کتاب‌هایم عجیب و غریب شده‌اند. مثلاً امروز حساب کردم که تا حالا چند رکعت نماز خواندم و چندبار سوره‌ی حمد را تکرار کرده‌ام؟ عدد بزرگی شد، حدود صدهزاربار! حدود صدهزاربار مثل طوطی «اهدنا الصراط المستقیم، صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لاالضالین» را تکرار کرده‌ام اما امروز که ترجمه‌ی استاد خرمشاهی را خواندم به عمق و لطافت و زیبایی‌‌ این آیه پی بردم. «مرا بر راه راست استوار بدار، راه کسانی که آنان را نواخته‌ای، نه آنان که از نظر انداخته‌ای.» حتی تصور نوازش خدا هم قشنگ و دلپذیر است، همان‌قدر که از نظرش افتادن تلخ است و دردناک. https://eitaa.com/mahbubeman