دیروز در دورهی قول غزل سعدی چند شعر را از منظر داستانپردازی بررسی کردیم.
یکی از غزلها با این بیت شروع میشد:
ای صبر! پای دار که پیمان شکست یار
کارم ز دست رفت و نیامد به دست یار
عاشق هنوز امیدوار است و دارد به صبر دلداری میدهد!
یکی از سعدیدوستان گفت یاد بیتی منسوب به امام علی(ع) افتاده:
سأصبر حتّي يعلم الصّبر أنّني
صبرت علیٰ شيء أمرّ من الصّبر
آنقدر صبر میکنم تا صبر بداند که بر چیزی تلختر از صبر صبر کردهام!
https://eitaa.com/mahbubeman
گفتهبودم که موضوع رسالهی دکتری من جریانشناسی شعر آیینی در دورهی معاصر بود. یک قسمتش را اختصاص دادهبودم به اشعار آیینی شاعران نوپرداز و در آن میان از اخوان ثالث و اشعاری که برای امام رضا(ع) سروده هم یاد کردهبودم. یک روز یکی از داورهای پایاننامهام تماسگرفت و با توپ و تشر گفت باید اخوان را از پایاننامهام حذف کنم و بین شاعران آیینی نیاورمش.
گفتم: «من دارم جریان شعر آیینی را بررسی میکنم نه صرفاً شاعران آیینی را و خب اخوان هم شعر آیینی دارد.»
توپ و تشر پیرمرد شدیدتر شد و گفت: «مردک مست رو چه به شعر آیینی گفتن؟ شماها یادتون نمیاد که اکثر شبا بسکه مست بوده دوستاش میرسوندنش خونه.»
متاسفانه مجبور شدم اخوان را از پایاننامهام حذفکنم اما حالا هربار که میروم مشهد با صدای میم امید سلام میدهم و میخوانم:
ای علی موسیالرّضا، ای پاکمردِ یثربی در توس خوابیده!
من تو را بیدار میدانم
زندهتر، روشنتر از خورشید عالمتاب
از فروغ و فرّ شور و زندگی سرشار میدانم
گرچه پندارند دیری هست، همچون قطرهها در خاک
رفتهای در ژرفنای خواب
لیکن ای پاکیزه باران بهشت! ای روح عرش! ای روشنای آب!
من تو را بیدار ابری پاک و رحمتبار میدانم...
https://eitaa.com/mahbubeman
مؤسسهی قافِ قلم برای سومینبار برگزار میکند:
دورهی طنزنویسی شادباش
با رویکرد خودشناسی
در هشت جلسهی آنلاین
«مینویسیم؛ میخوانیم؛ میخندیم؛ میگرییم و حالخوشتر میشویم.»
مدرّس: منصوره رضایی، نویسنده و طنزپرداز
مهلت ثبتنام: سوم تا هشتم شهریور
هزینهی ثبتنام: یک میلیون و پانصد تومان (با امکان پرداخت دو مرحلهای)
شروع دوره: سهشنبه، یازدهم شهریور، ساعت شش تا هشت
نشانی ثبتنام: @shooreneveshtan
محبوب من! منصوره رضایی
مؤسسهی قافِ قلم برای سومینبار برگزار میکند: دورهی طنزنویسی شادباش با رویکرد خودشناسی در هشت ج
خود دانید اما اگه من جای شما بودم از بیست درصد تخفیف روز اول ثبتنام استفاده میکردم. :)
43.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این روزها که بحث شوخی با فردوسی داغه یاد مجموعهی «ادیبان خندان» افتادم که دو سال پیش برای اپلیکیشن شاد و مخاطب کودک و نوجوان ضبط کردیم و تلاشم بر این بود که چهرههای برجستهی ادبی رو با زبانی خودمانی و طنزگونه به دانشآموزان معرفی کنم.
پ.ن: امروز یک نفر نظرم رو دربارهی اون هزل کذا پرسید. گفتم: بیارزشتر از اینه که بهش توجه بشه و شهوت شهرت اون فرد رو اقناع کنیم.
https://eitaa.com/mahbubeman
محبوب من! منصوره رضایی
کرونا که از قم شروع شد، عدهای آدم نابخرد عقدههایشان از حکومت را بر سر مردم صبور و نجیب این شهر کویری خالی کردند و توییت زدند که قم را قرنطینه کنید بلکه آخوندها بمیرند و ما راحت شویم. در ذهن کوچک آنها همهی مردم قم آخوند هستند و همهی آخوندها فاسد! چیزی نگذشت که کرونا به کل کشور سرایت کرد و جزع و فزع ازمابهتران به آسمان برخاست.
مسمومیت دختران دبیرستانی از قم شروع شد و مثل خیلی مسائل دیگر مسکوت ماند و دستآخر هم مشخص نشد چرا و چگونه چنین شد؟ همان روزها که دیدم جان معلم و دانشآموز به قدر پشیزی ارزش ندارد برای استعفاء از وزارت فشل آموزشوپرورش مصممتر شدم. طبق معمول، پای قم در میان بود و هر روز عدهای دختر بیگناه مسموم میشدند اما کسی چیزی نمیگفت تا اینکه مسمومیتها به مدارس تهران و شهرهای دیگر رسید و از بس سروصدا کردند ناگهان قطع شد!
چندوقت پیش یک دختر ناخلف منسوب به قم، در مصاحبهای شرکت کرد و در پاسخ سؤال مجری، «قمیبودن» را علت فحاشی و بیادبی و گستاخی و دهاندریدگیاش دانست. کامنتها پر از دست و هورا و احسنت و زه بود از طرف همان جماعت نابخرد بیمطالعه که نمیدانستند فقط در حوزهی زبان و ادبیات فارسی، چه چهرههای بزرگی از خاک قم برخاستهاند، نمونهی بارزش دکتر علی اشرف صادقی مثلاً.
حالا که آن دهاندریدگی و توهینها به خودشان رسیده در برابر آن فرد وقیح، ژست وطنپرستی گرفته و قد علَم کرده و خواستار محاکمه و حتی اعدامش شدهاند!
احوال این جماعتِ احوَل، مرا یاد این حکایت جناب سعدی میاندازد:
شبی دود خلق، آتشی برفروخت
شنیدم که بغداد نیمی بسوخت
یکی شُکر گفت اندران خاک و دود
که دکان ما را گزندی نبود
جهاندیدهای گفتش ای بوالهوس
تو را خود غم خویشتن بود و بس؟
پسندی که شهری بسوزد به نار
اگر چه سرایت بوَد بر کنار؟
https://eitaa.com/mahbubeman
محبوب من! منصوره رضایی
مؤسسهی قافِ قلم برای سومینبار برگزار میکند: دورهی طنزنویسی شادباش با رویکرد خودشناسی در هشت ج
تف به ریا😅
با این اوصاف، بهانهای برای شرکتنکردن در کارگاه طنزنویسی باقی میمونه؟
ثبتنام:
@shooreneveshtan
اگر تنها دستاورد دورههای طنزنویسی همین باشد که این دوست عزیز آلبینو (زال) در خطهای آخر گفته برای تمام عمرم کافیست.
اگر شما هم میخواهید خودتان را بپذیرید و با خودتان کنار بیایید و کنار ما بخندید فقط تا فردا فرصت دارید. سه ظرفیت بیشتر باقی نماندهها. بشتابید پس. :)
نشانی ثبتنام:
@shooreneveshtan
ما را به جز تو در همه عالم عزیز نیست
گر رد کنی بِضاعتِ مُزْجاة ور قبول
بضاعتِ مُزجاة ( کالای کمبها) بخشی از جملهایست که برادران یوسف، خطاب به او که عزیز مصر شده، میگویند. (قالُوا يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ)
حالا یکبار دیگر آن بیت عاشقانه را بخوانید و ببینید کلمهی عزیز چقدر هنرمندانه به کار رفته.
https://eitaa.com/mahbubeman
هدایت شده از فیضِ فیض
به نام خدا.
کتاب "یکیشون خیلی خوبه" که "خاطرات طنز خواستگاری دختران" است کتاب خوبی است!
هر چی سعی کردم خیلی لفظ قلم و با عبارات شکیل و مناسب جمله رو ببندم نشد!
به هر حال این کتاب که قابلیت و امکان فوقالعاده آویزونشدن داره (شرح در تصویر!) به بررسی و نقد خواستگاریها و خواستگارهای عجیب و غریب از نگاه دختران با زبان طنز پرداخته.
شاید از معدود کتابها و یا تنها کتابی بود که حین خوندنش به کرّات با صدای بلند میخندیدم و این به جهت قلم قوی نویسنده کتاب یعنی خانم دکتر رضایی است.
کتاب، بی توجه به اینکه روی موضوع حسّاسی دست گذاشته، نامردی نکرده و خودش هی روی موضوعات +١٨ مانور داده! حتی یکی دو جا کنایه نمیزد به نظرم بهتر بود! به هر حال حین خوندن کتاب دائما میگفتم واقعا مجوّز گرفته؟ ولی گرفته!
با توجه به اینکه خودم بارها خواستگاری رفتم بعضی از موارد مذکور در کتاب عینا یا تقریبا برای خودم هم پیش اومده ولی از زاویه غلامان... ببخشید پسران!
نشریه مهرستان کتاب رو منتشر کرده و در اینترنت هم قابل دسترسیه.
این هم یه تبلیغ بی جیره مواجب برای نویسنده و نشریه! ):
شاد و پیروز باشید! (:
#معرفی_کتاب
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض