54.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#یادداشتهای_شبانه1⃣5⃣
پدر_پسری
امیرحسین جان! سلام. خوبی؟
مشهدم .
🌺 جمعه شب ولادت امام رضا علیه السلام
چه زیارت به هنگامی!
قربونش برم . تا می بینه قلبم سنگینه و ظرفم داره از رنجها و نامزدیها و رذالتها پر میشه
زود صدام می کنه و می بره پیش خودش. ی دستی رو سرم می کشه و دوباره راهیم می کنه وسط میدون جنگ با نامردها.
بابا جون! اصلا تو برنامه ام نبود این سفر کوتاه که آمدم ایران برم مشهد. اما خیلی دلم هواتو کرده بود.
خیلی فشار شیاطین جن و انس زیاد سده بود. تا جایی نزدیک بود برنامه ام را عوض کنم برگردم لبنان.
تا اینکه متوجه پیام صوتی از مشهد شدم یکی از عزیزان روحانی بااخلاص بود.
از م دعوت کرده بود که در نشست تخصصی دیپلماسی فرهنگی و ارتباط آن با فرهنگ رضوی، یکی از ارایه دهندگان باشم.
بلیط گرفتند و خدا را شکر آمدم مشهد. اما اینجا هم جز یک زیارت کوتاه و مختصر دلم نیآمد در این اوضاع کشور و جبهه مقاومت به خودم و خلوتم بپردازم بلکه تمام وقتم را به جلسات تحلیلی و تبیینی و تشکیلاتی پرداختم.
همین الآن که برات می نویسم وسط هر چند کلمه، چراممی گیره و ی لحظه به خودم میآد میبینم حروف بی ربط را کنار هم نوشته ام.پاک می کنم و دوباره می نویسم.
چون دقیقا از چهارشنبه ۳:۳۰ صبح تا الآن شنبه ساعت ۲:۳۵ نیمه شب کلا ۴ ساعت و نیم تونستم بخوابم و بقیه را یا سخنرانی داشتم با کارگاه یا نشست ...
اما امروز، ی کلیپ از کلاس داداش محمدعلی جانت دیدم خستگیم در رفت.
طفلکی سه شنبه به من گفت که من روانخوانی سوره انبیاء را تموم کردم از فردا میخوام سوره حج را شروع کنم...
چشام دیگه باز نمیشه شب بخیر