🔻سه فانتزی ذهنی از "همه خائن پندارها"
🔻راستش را بخواهید، میل باطنیام این بود که دیگر در مورد ماجرای آتشبس حرف انفعالی و پاسخ به شبهه نزنم. پیروزی مسلم را باید جشن گرفت و از غرغر های نق زن های حرفه ای فاصله گرفت.
اما حجم اتهامها و قضاوتهای شتابزدهای که این روزها دستبهدست میشود و روایت پیروزی را تبدیل به روایت خیانت و شکست می کند، آدم را ناچار به نوشتن میکند.
این نوع داوری که مرضی دامنه دار و قدیمی است ریشه در سه فانتزی ذهنی دارد که مختصر توضیح می دهم.
1⃣یکم. فانتزی ساختاری
برخی گمان میکنند که تصمیمات حساس کشور آنهم در شرایط جنگ، در سطح یک وزیر یا مدیرکل یا حتی رئیسجمهور گرفته میشود. این افراد نه ساختار تصمیمگیری در جمهوری اسلامی را میشناسند، نه اساساً با مفهوم فرماندهی کل قوا آشنا هستند.
در موضوعی به بزرگی جنگ، همهی ارکان کشور زیر نظر مستقیم رهبری، در هماهنگی با نیروهای مسلح، نهادهای امنیتی، سیاسی و دیپلماتیک تصمیم میگیرند. نه ایران، بلکه هیچ کشوری در چنین بزنگاههایی، اختیار میدان را به جلسات عادی دولت واگذار نمیکند.
2⃣دوم. فانتزی رهبری مسلوب الاراده.
بعضی دیگر از اساس، رهبر انقلاب را یک فرد مسلوب الاراده و بیقدرت تصور میکنند که دولتها او را محاصره کردهاند و نمیگذارند تصمیم بگیرد. این تصور، نه فقط تحریف واقعیت است، بلکه نوعی توهین است.
رهبر انقلاب، فرمانده میدان و مرجع نهایی تصمیمسازی کلان است. اگر آتشبس پذیرفته شده، اگر نقطهای برای توقف عملیات تعیین شده، این تصمیم در بالاترین سطح ممکن گرفته شده است. با اشراف کامل.
عدهای مدام به دنبال «کاسه زیر نیمکاسه» میگردند.
در ذهن این گروه، کشور اصولاً توسط خائنان اداره میشود، و مردم همیشه قربانی توطئههای داخلیاند.
اگر به این افراد بگویید پس چرا رهبرانقلاب گفتند اسراییل له شد و تبریک گفتند، می گویند رهبری اول گفتند اسراییل بیچاره می شود و الان گفتند له شده است و ایندو متفاوت است و فاصله ایندو را خائنین پر کرده اند.
همین اندازه مبتذل.
3⃣سوم. فانتزی میدان جنگ
برخی خیال میکنند جنگ چیزی شبیه پلیاستیشن است. میجنگی، همه را میزنی، دشمن نابود میشود، بعد پرچم خودت را میزنی وسط مقرش و تمام. اما واقعیت میدان، ترکیبی پیچیده از سیاست، جنگ، افکار عمومی، فشارهای بینالمللی، و ظرفیت کشور است.
این ذهنیت که «اگر یک موشک دیگر میزدیم، کار تمام بود» فقط در فانتزی های ذهنی حاکم است.
🔻ما قطعا پیروز میدانیم به سه دلیل غیرفانتزی:
🔻اول تنبیه و دوم پشیمان سازی و سوم بازدارندگی.
🔻تنبیه طرف مقابل با ضربات دقیق و غیرمنتظره؛
🔻پشیمانسازی طرف مقابل با اعمال هزینههای غیرقابل پیشبینی؛
🔻و ایجاد بازدارندگی برای تکرار نشدن درگیری در آینده.
و ایران این سه را محقق کرد. دشمن به التماس افتاد، و ایران با حفظ اقتدار وارد فاز تثبیت شد. اسم این خیانت نیست. اسمش سیاست است، مدیریت است، پیروزی است. تبریک می خواهد نه نق زدن های ناتمام.
@mahdian_mohsen
🔻مراقب قرائت های انحرافی از انسجام باشید
🔻این روزها دو گروه ظاهر شدهاند:
یکی میگوید: «حرف از ارزش ها نزنید، وحدت از بین میرود»
دیگری میگوید: «این وحدت واقعی نبود و نیست و به نقطه اولیه برمی گردد»
🔻اولی تحریف و دومی تحقیر انسجام است.
🔻اولی با نقاب روشنفکری، دومی با شعار انقلابیگری؛
🔻اما هر دو گرفتار یک خطای مشترکاند: ظاهربینی.
🔻و سخت است، اما باید صریح گفت:
این دو نگاه، شباهتی عمیق با نگاه صهیونیستها و پهلویچیها دارد.
همهشان فکر میکردند اگر روسری عقب رفت، یعنی مردم با انقلاب تمام کردهاند و انقلابی، صرفا همان است که ریش دارد و تسبیح.
🔻اما رهبر انقلاب دقیقتر دید.
فرمودند: این دختران ما اگر دشمنی دشمن را ببینند، خودشان روبهرویش میایستند.
🔻و روح سردار سلامی شاد که گفت: با همین جوانهای بهظاهر فریبخورده، سراغتان میآییم.
🔻برخلاف نگاه ظاهرگراها، مردم ایران در این جنگ با سه ویژگی کنار هم ایستادند:
1⃣اول. با آگاهی: فهمیدند دوست و دشمن واقعی کیست. شناخت وحدت ساز است.
2⃣دوم. با معنویت: حول ایمان و فطرت الهی خود انسجام یافتند. نقش دعا و اهل بیت را در این انسجام ببینیم. این انسجام برآمده از شناختی ایمانی و قلبی است.
3⃣سوم. با اراده: فقط شناخت عقلی و قلبی نبود. تماشا نکردند؛ وارد میدان شدند. با همدلی و شجاعت در دفاع از سپاه مقاومت. با روشنگری و رجزخوانی در فضای مجازی. اراده ها شکل گرفت.
🔻این انسجام عمیق ترین نوع انسجام است. تحقیر و تقلیل و تحریفش نکنیم.
@mahdian_mohsen
🔻امسال رنج روضه را بیشتر می فهمیم…
امسال، وقتی رهبرمان را تهدید کردند،
وقتی تیر کینهها سمت حریم او آمد،
تازه فهمیدیم کربلا فقط میدان شمشیر نبود؛
کربلا، میدان حرمتشکنی بود.
سختترین لحظه کربلا…
آنجا نبود که شمشیر فرود آمد،
آنجا بود که حرمت سیدالشهدا شکست.
آنجا که آب را از حسین دریغ کردند
اما ددان و درندگان را سیراب گذاشتند…
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب، و میمکید
خاتم، ز قحط آب سلیمان کربلا
این روضهها، قصهی دیروز نیست؛
روضه امروز ماست.
حرامیان امروز همان حرامیان دیروزند،
با همان بغض و کینه
تا حرمت ولیّ خدا را بشکنند
🔻فردا در تشییع شهدا گرد هم آئیم و نشان دهیم
گر امیرانی از این سپاه کم شدند اما کل این شهر و کشور نگاهبانان حریم ولایت اند.
@mahdian_mohsen
🔻چرا سراغ رهبر انقلاب رفتند؟
1⃣یکم. تمرکز دشمن روی رهبرانقلاب امر جدیدی نیست. اما مدتی است شدت معنادار گرفته است. به ماجرای اغتشاش 1401 رجوع کنید. شعارهای تند که بعدا مشخص شد پروژه نشان دار نفاق است. تا این جنگ دوازده روزه که دیگر دشمنی ها صریح تر شده است.
اما چرا؟ چطور به این نقطه رسیدند؟
اینکه نقش رهبری انقلاب در جمهوری اسلامی کلیدی است حرف درستی است اما این حجم بغض و کینه تحلیلی فراتر می طلبد.
2⃣دوم. دشمنان ایران در آغاز انقلاب، تصور میکردند که اگر چند مهره کلیدی نظام را حذف کنند، بنای جمهوری اسلامی فرو خواهد ریخت. پروژه «براندازی حاکمیت» با ترور رهبران آغاز شد؛ از مطهری تا بهشتی، از رجایی تا صدوقی.
سالها گذشت تا دریافتند این نظام، برآمده از متن مردم است، نه تکیهزده بر چند چهره نخبگانی. هر چهرهای که رفت، دهها نفر از دل این ملت برخاستند.
اینجا بود که دشمن، راهبردش را تغییر داد:
از براندازی حاکمیت، به فروپاشی اجتماعی.
هرچند در همین فروپاشی هم دست از ترور نخبگان برنداشت. اما اینبار با هدف انهدام اجتماعی.
از اینجا به بعد، مردم هدف شدند. ترور کور، شکافهای قومیتی، دوقطبیهای مصنوعی، اختلافافکنی میان اقشار و طبقات.
اما باز هم شکست خوردند؛ چون در بزنگاهها، مردم دوباره یکی میشدند.
3⃣سوم. اینجاست که دشمن به کشف نهایی رسید:
تا وقتی این مردم، یک نقطه اتصال مشترک دارند، هیچ برنامه فروپاشیای موفق نخواهد شد.
و آن نقطهی اتصال، کسی نیست جز رهبر انقلاب.
اینجا بود که تیغ جنگ رسانهای، روانی، سیاسی و حتی نظامی، صریحتر از همیشه، بهسوی شخص رهبری نشانه رفت.
چرا؟ چون دشمن دریافته است که رهبر انقلاب فقط یک فرد نیست، بلکه چهار ستون حیاتیِ استحکام و پیشرفت ملت ایران است.
🔻چهارستون این حرم:
🔻الف. ستون اول: هدایت مدبرانه و شجاعانه.
رهبر انقلاب نه در حاشیه، که در متن تصمیمات بزرگ ایستاده است.
در هر بحران بزرگ، چه جنگ و چه فتنه، اوست که جهت کلی حرکت را تعیین میکند.
دشمن در این جنگ نیز دید که پاسخ ایران دقیق، متوازن و هدایتشده است.
همین کافی بود تا بفهمند: این میدان بیفرمانده نیست.
🔻ب. ستون دوم: محور وحدت و انسجام مردمی
از فتنههای ۸۸ و ۹۸ تا این جنگ اخیر، دشمن بارها تلاش کرد تا شکاف میان مردم و حاکمیت ایجاد کند.
اما در همهی این سالها، تنها صدایی که توانست همزمان با همه اقشار جامعه حرف بزند، صدای رهبری بود.
او بهجای مرزبندیهای تصنعی، مردم را دعوت به فهم، به تحمل، به همدلی کرد.
و تا وقتی این محور وحدت پابرجاست، جامعه فرو نمیپاشد.
🔻ج. ستون سوم: معمار رشد و ارتقاء ملت
رهبر انقلاب، صرفاً حافظ وضع موجود نیست؛
او معمار آینده است.
از تمدن نوین اسلامی تا گام دوم، از عدالت تا پیشرفت، او ملتی را در حرکت نگه داشته که دشمن میخواست در فشارها خسته و تسلیم شود.
امروز دشمن با ایران قوی مواجهه است. ایرانی که رشد و قدرتش را از حرکت و قوت مردم می گیرد.
🔻د. ستون چهارم: رهبر ی جبهه جهانی
و نهایتاً، بزرگترین ترس دشمن: اینکه رهبر انقلاب فقط رهبر ایران نیست.
او امروز، محور جبههای فرامرزی است که از یمن تا لبنان، از غزه تا بغداد، از کشمیر تا قلب اروپا را به هم متصل کرده. پیر و مرشد و مراد و محور مقاومت است.
او فقط سیاستمدار نیست؛ صدای مظلومان جهان است.
دشمن امروز بهتر از هر زمان دیگری میداند که رهبر انقلاب، فقط یک شخص نیست.
این چهارستون حرم اسلامی است. طبیعی است که او را هدف بگیرند.
از اقدام جاهلانه در ترور شخصیت و ترور رسانه ای تا گنده گویی مذبوحانه درباره ترور انسانی.
و همین یعنی:
این ستون ایستاده است که خانه برپاست.
همشهری
@mahdian_mohsen
🔻یک پیشنهاد
پیشنهاد #جهادتبیین جنگ(یکم)
🔻این شهدا فقط خبر نیستند که تاریخ مصرف داشته باشند
یک عدد به تعداد شهدا اضافه نمی کنند
یک هشتگ و یک عکس از مظلومیت نیستند
عبور نکنیم که یکی دوروزه تمام شوند
ما در میانه جنگی هستیم که حقیقت را نشانه گرفتهاند نه فقط انسان ها را.
روایت این شهدا، بلندترین فریاد علیه دروغ این حرامیان است
اجازه ندهید مردم لابه لای اشباع محتوایی در شبکه های اجتماعی فراموش کنند.
هرکس به اندازه خودش قصه یکی از این شهدا را دست بگیرد و در فضای مجازی منتشر کند
یک نمونه همین شهیده هستی محمدی
یک زن
یک فعال مدنی.
یک خیر و اهل خیرخواهی
آمده بود برای آزادی. ازادی زندانیان دیه.
او را هم با موشک زدند
او به تنهایی برای بی ابرویی رژیم زن کش و کودک کش کافی است. برای بی حیثیتی رسانه های شیادخبری نیز.
این فهرست را کامل کنید و هر روز به هر بهانه ای جلوی چشم ها بگیرید
@mahdian_mohsen
🔻یک پیشنهاد خبری
پیشهاد( دوم) #جهادتبیین جنگ
🔻این سه دسته خبر را ببینید:
🔸 دسته اول:
گالاوی: افسانه شکستناپذیری اسرائیل بهدست ایران نابود شد.
لیبرمن: نه برنامه موشکی ایران از بین رفت، نه هستهای؛ آتشبس بدون دستاورد.
موشکهای ایران به مراکز استراتژیک اصابت کردند؛ سانسور شدید خسارات.
میدلایستآی: سه هدف نظامی اسرائیل شکست خورد.
منابع: نیوزویک، شبکه کان، شبکه ۱۳، میدلایستآی
🔸دسته دوم:
۶۴۰۰ تماس رواندرمانی در یک شب؛ افزایش ۲۵٪ مصرف آرامبخش.
۴۳۰۰۰ درخواست خسارت در ۱۲ روز؛ ۱۷هزار آواره.
بحران اجاره مسکن و نارضایتی گسترده از دولت.
خسارت ۱۲روزه ایران بیشتر از کل جنگ ۷ اکتبر.
منابع: کانال ۱۱، معاریو، کانال ۱۲، حدشوت بزمان
🔸دسته سوم:
دستور شلیک به فلسطینیهای بیسلاح در مراکز کمکرسانی.
سقوط جهانی اسرائیل؛ کاهش حمایت حتی در آمریکا.
اخبار و فیلم ها و تصاویر مظلومیت مردم غزه
منابع: هاآرتص، بلومبرگ، گالوپ
🔻حالا به این نکته توجه کنید:
🔻رژیم صهیونیستی دههها با سه افسانه سلطه کرده است:
1⃣یکم. افسانه اقتدار: برای ایجاد رعب در منطقه
2⃣دوم. افسانه امنیت: برای اقناع و آرامسازی ذهن مردمش
3⃣سوم. افسانه مظلومیت: برای مشروعیت بخش و تطهیر چهرهی جنایتکارش
🔻اما امروز، هر سه این افسانهها اول با 7 اکتبر ترک خورد و با جنگ 12 روزه ایران کامل نابود شد.
حالا وقت آن است که این فروپاشی را با زبان روایت و سند، به تصویر بکشیم.
و پیشنهاد جهاد تبیین بعد از جنگ:
🔸در قدم اول اخبار مرتبط با فروپاشی این افسانه ها را رصد و جمعآوری کنیم
🔸و در قدم نهایی در رسانههای اجتماعی توزیع و روایت کنیم
هر کاربر، یک رسانه است.
و هر روایت درست، تیر خلاصی است بر افسانههای جعلی دشمن.
امروز رسانه های دشمن در حال ماله کشی همین آبروریزی اند.
شما هم اجازه ندهید این خاطرات پاک شود.
@mahdian_mohsen
🔻 مصاحبه لاریجانی و یک پیشنهاد
پیشنهاد سوم #جهادتبیین در جنگ
🔻روایت را رها نکنیم. جنگ اگرچه پایان نظامی داشته باشد، پایان رسانهای ندارد. و در این میان، مصاحبههایی از جنس گفتوگوی اخیر لاریجانی، نه فقط تحلیل سیاسی، که الگویی روشن برای «جهاد تبیین» است.
🔻این مصاحبه از جهات مختلف حائز اهمیت است. نه صرفاً بهخاطر نام گوینده، بلکه بهخاطر نوع نگاه، صراحت تحلیل، شفافیت روایت و جسارت در تبیین. بیتعارف، یکی از بهترین روایتهای پساجنگ است که در آن میتوان ترکیب امنیت، دیپلماسی، تاریخنگاری و حتی طنز را دید.
1⃣نخست، تحلیل میدان. او جنگ را به تفکیک روز روایت میکند؛ میگوید اسرائیل تصمیم داشت ظرف شش روز کار ایران را تمام کند. میگوید کجا عقب بودیم و چطور ورق برگشت.
2⃣دوم، تحلیل دیپلماتیک و امنیتی. صریح و مستند میگوید چرا مذاکره نه، چرا خروج از NPT و چگونه سیاست آمریکا در برابر ایران شکست خورد. حتی درباره ترامپ هم با زبانی خاص و تحلیلی روانشناختی توضیح میدهد که چطور با ۶ موشک ایران، آمریکا فروریخت.
3⃣سوم، تحلیل آینده. لاریجانی میگوید اسرائیل بازنمیگردد، چون مفتضح شده است و اهل جنگی که دست برتر ندارد نیست. هدف اسرائیل را هم نه براندازی سیاسی، بلکه فروپاشی اجتماعی معرفی میکند.
🔻این مصاحبه یک نمونه است. نمونهای برای یک راهبرد رسانهای: تبیین شفاف، ساده، قوی، گاه با طنز، و همیشه با واقعبینی.
🔻و حالا پیشنهاد..
ما انبوهی از اخبار و اظهارنظرها از سوی سیاستمداران و رسانههای جهان داریم که به <دست برتر ایران> در این جنگ اذعان کردهاند. نیویورکتایمز، الجزیره، واشنگتنپست، روزنامههای اسرائیلی، اظهارات مقامهای نظامی و دیپلماتیک غربی… این اخبار تاریخ مصرف ندارند. بلکه باید دائم تکرار شوند.
🔻فراموش نکنیم: هیچ چیز بهاندازه تکرار بااهمیت نیست.
از اینرو پیشنهاد سوم برای جهاد تبیین پس از جنگ این است:
اخبار قدرت و دست برتر ایران را رصد کنید. آنها را به زبان مختلف و قالب های متنوع برای فضای مجازی و مردم روایت کنید. مدام جلوی چشم بیاورید.
@mahdian_mohsen
🔻شعاری که امشب در حسینیه امام خمینی جان گرفت
یکم. کاش بودید و تماشا می کردید. شب اول مجلس عزاداری در حسینیه امام خمینی به سنت هرسال برگزار شد؛ یک مجلس به غایت حماسی؛ اشک و رجز.
مردم و مسوولین و رییس جمهور و سیدحسن و آیت الله جنتی و دیگران یکدست شعار می دادند:
«ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند»
شعاری آشنا که این بار در فضای حسینیه، رنگی تازه داشت. گویی شعار جان گرفته است.
دوم. شعارها وقتی جان میگیرند که سه ویژگی داشته باشند.
الف. از یک باور مشترک برخاسته باشند.
ب. با یک تجربه جمعی گره بخورند.
و ج در میدان واقعیت تکرار شوند.
آنگاه دیگر فقط صدا نیستند؛ حرکت میشوند، جان میگیرند.
سوم. نمونههای تحقق شعار فراوان است:
«اللهاکبر» که از ذکر بامها به رمز انقلاب بدل شد.
«هیهات منّا الذله» که از کربلا به جبهههای ما رسید و فراوان در وصیت نامه شهدا یافت می شود.
«نه شرقی، نه غربی» که به سیاست رسمی جمهوری اسلامی تبدیل شد،
و «مرگ بر آمریکا» که امروز دیگر فقط شعار و لقلقه زبان نیست و یک حقیقت عینی است.
چهارم. سالهاست این شعارها را میدهیم، اما این روزها این شعار آشنا جان تازهای گرفته:
«ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند»
حضور مردم، اشک و نذر، روایتگری، ایستادگی...
همه اینها یعنی: علی تنها نمانده است.
پنجم. این شعار حالا فقط یک جمله نیست؛
بیعت است، ترجمه غیرت است، عقل است، تاریخ است.
و ما در روزهایی هستیم که شعارهای اول انقلاب، یکییکی دارند محقق میشوند.
آنچه روزی روی پلاکاردها نوشته میشد، امروز در میدان زندگی دیده میشود. زیبا نیست؟
امشب شعار یکدست مردم و مسوولین دیدنی بود.
@mahdian_mohsen
🔻میپرسند چرا رهبر انقلاب نیامد؟
فراعنهی رسانهای و مزدوران فارسیزبانشان با طعنه میپرسند: چرا رهبر ایران در مجلس عزای محرم حاضر نشد؟
🔻البته که پاسخ روشن است.
عقلانیت، در برابر یک دیوانهی جلاد، عین شجاعت است.
ما که نتانیاهو را مستقیماً تهدید نکردهایم، اما او و کابینهاش هفتههاست در پناهگاهها پنهان شدهاند.
در حالیکه رهبر انقلاب، که رسماً از سوی رئیسجمهور آمریکا تهدید شده و یک قصاب خونریز اعلام آمادگی برای اقدام علیه او کرده، آیا نباید به تدبیر تیم حفاظت عمل کند؟
🔻اما مسأله، فراتر از تدبیر امنیتی است.
اساساً هیچ جنگی بدون جنگ روایت معنا ندارد.
و رهبر انقلاب، پس از له شدن نظامی صهیونیستها، اینبار جبههی روایت را فتح کرد.
🔻تصمیم ایشان برای نیامدن به مجلس عزاداری حسینیه امام خمینی، نه صرفاً یک اقدام امنیتی، بلکه یک کنش چندوجهی و قدرتمند بود:
عاطفی، حماسی، عقلانی و نمادین.
🔻او در تهدید نیامد؛ اما در همین مظلومیت، بلندترین پیام را فریاد زد. مظلومیت یک ملت را، نه برای مردم ایران و نه برای عالم، که به تاریخ نشان داد.
🔻خباثت نهادهای بینالمللی را هم به رخ کشید. اینکه نفر اول یک حکومت را تهدید میکنند و همهی نهادهای بینالمللی، با هزار شعار حقوق بشری، خفهخون گرفتهاند.
🔻اما غیرت دینی را هم بیدار کرد.
و حالا نه فقط یک حسینیه، نه فقط یک ملت؛ بلکه امت، امروز در دل و زبان خود زمزمه میکند:
ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند.
آنهم نه در شعار و کتیبه، بلکه در متن زندگی و در اراده.
🔻همبستگی بیسابقه میان مردم و مسئولان را هم امتداد دادند.
درون حسینیه، بیرون از حسینیه، در خانهها، در هیأتها، همه یکصدا، با بغض، با خشم، با شعور، فریاد میزدند:
لبیک یا خامنهای
این تدبیر و غیبت ظاهری، صحنه را از دشمن گرفت، و دلها را به صف اول جبهه بدل کرد.
و این است هنر فرماندهی در میدان جنگی که هم گلوله دارد، هم روایت.
@mahdian_mohsen
13.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه شب عاشورایی شد...
پیر و مرادمان آمد.
و فرمود:
«ای ایران، بخوان»
و این، فقط یک جمله نبود...
این، فرمان بود؛
فریادی در دل تاریخ.
تا کور شود هر آنکه نتواند دید
آری،
از امشب به بعد،
تا قیام قیامت،
هر که از ایران بگوید،
از حسین علیهالسلام گفته است.
صدقه دهید
این وطن،
تا ابد بر مدار کربلا میچرخد.
و فریاد
«هل من ناصر...»
هنوز در دلها زنده است.
بگویید...
تا نفس دارید، از ایران بگویید.
اینجا، حرم است.
@mahdian_mohsen
🔻اینبار به روایت زبان بدن
همه لحظات را نداریم،
همه نماها را دوربین نگرفته...
اما همان گوشهای که در قاب بود،
زبان بدن، خودِ معنا بود.
"ای ایران" که آغاز شد،
همه حسینیه یکصدا شدند...
تا رسیدند به:
«ایران عاشورایی»
و قاب تصویر که حضرت آقا با مردم سینه میزدند.
شعر رسید به:
«در روح و جان من میمانی ای وطن...»
دوربین روی چهرهی رهبر ایستاد...
و اشک در چشمها
وقتی خواندند:
«زیر سایهی حیدر باشی در امان...»
حضرت آقا، دستشان را بالا بردند... برای دعا.
و آنگاه که رسید به:
«ای ایران خدایی...»
نگاه رهبر، عمیق شد؛
نگاهی فکورانه...
در همان حال،
مردم سینه میزدند...
گریه، شعف، حزن و حماسه،
همه یکجا امشب جاری بود.
چه عاشورایی شد...
تماماً معنا.
تماماً ایمان.
تماماً ایران.
@mahdian_mohsen
🔻یک اتفاق بزرگ رخ داده است...
🔻گویی همهچیز جان گرفته است.
🔻حرفهای اول انقلاب، که روزی در قالب تئوری در کتابها یا بهصورت شعار بر زبانها جاری میشد، اکنون به چشم سر دیده میشود.
آنچه دیروز تنها عرفا و اولیاء در باطن میدیدند، امروز در برابر چشم مردم آشکار شده است.
دیگر نهفقط صاحبان سلوک فردی، بلکه جامعهای در حال شهود است.
🔻سالها رهبر انقلاب از پیوند اسلام و ایران گفت؛ از اینکه وطن و دین دوگانه نیستند، بلکه در هم تنیدهاند.
شعار «ایران بخوان» یا تعبیر «ایران عاشورایی»، فقط یک سرود ملی نیست؛ تجلی عینی همان اندیشهای است که از آغاز انقلاب بر آن تأکید میشد.
🔻و همینطور، شعارهایی مانند:
ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند، هیهات منا الذله، مرگ بر آمریکا، تا آخر ایستادهایم، دیگر لقلقه زبان نیستند.
اینها حقیقتهاییاند که با خون امضا شدهاند، با صبر فهمیده شدهاند، و با اشک دیده میشوند.
🔻روزگاری خمینی کبیر این حرفها را میزد.
ما چون او میگفت و یقین داشتیم که عالم است و عارف، این حرفها را با جان و دل تکرار میکردیم.
اما امروز، آن حرفهای امام را میبینیم.
🔻نه فقط باورشان داریم، بلکه با چشم خود، شاهد تحققشان هستیم.
🔻اما چرا را میبینیم؟
🔻علتش ساده است: ما یک جامعه سالک شدهایم.
🔻اگر روزگاری تنها عارفان در خلوت و تنهایی، مسیر سلوک را میپیمودند، امروز رهبری عارفانه، در میدان سلوک است و با خود ملتی را حرکت میدهد.
ملت، تنها شنونده یا پیرو نیست؛
ملت، شریک این سلوک است.
مردم با استقامتشان،
با صبر بر مصیبتها،
با حضور در میدان،
با فریاد و گاهی با سکوت،
هم به سلوک امام امت کمک میکنند، و هم سلوک اجتماعی خود را طی میکنند.
🔻این همان چیزی است که میتوان آن را عرفان جمعی یا سلوک تمدنی نامید.
🔻گویا ظهور دارد از پشت پردهها نمایان میشود.
دست خداوند را میتوان در امت دید.
در شانههای رهبری که کنار مردم سینه میزند،
در چهرهی پدر شهیدی که لبخند میزند،
در بغض مادری که میگوید: پسرم را برای حسین فدا کردم.
🔻امروز، مردم ما متن روایتاند؛ نه خوانندهی روایت.
اگر دیروز تاریخ را میخواندیم، امروز در دل تاریخ ایستادهایم.
اگر دیروز از عاشورا میگفتیم، امروز امت عاشورایی شدهایم.
و اگر روزی تنها منتظر بودیم، حالا خود، قطعهای از ظهوریم.
و این است راز جان گرفتن حرفها.
همشهری
@mahdian_mohsen