eitaa logo
کشکول|محسن مهدیان
4.3هزار دنبال‌کننده
426 عکس
150 ویدیو
3 فایل
روزنامه‌نگار. ارتباط با ادمین @mohsen_mahdian
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻یک پیشنهاد خبری پیشهاد( دوم) جنگ 🔻این سه دسته خبر را ببینید: 🔸 دسته اول: گالاوی: افسانه شکست‌ناپذیری اسرائیل به‌دست ایران نابود شد. لیبرمن: نه برنامه موشکی ایران از بین رفت، نه هسته‌ای؛ آتش‌بس بدون دستاورد. موشک‌های ایران به مراکز استراتژیک اصابت کردند؛ سانسور شدید خسارات. میدل‌ایست‌آی: سه هدف نظامی اسرائیل شکست خورد. منابع: نیوزویک، شبکه کان، شبکه ۱۳، میدل‌ایست‌آی 🔸دسته دوم: ۶۴۰۰ تماس روان‌درمانی در یک شب؛ افزایش ۲۵٪ مصرف آرام‌بخش. ۴۳۰۰۰ درخواست خسارت در ۱۲ روز؛ ۱۷هزار آواره. بحران اجاره مسکن و نارضایتی گسترده از دولت. خسارت ۱۲روزه ایران بیشتر از کل جنگ ۷ اکتبر. منابع: کانال ۱۱، معاریو، کانال ۱۲، حدشوت بزمان 🔸دسته سوم: دستور شلیک به فلسطینی‌های بی‌سلاح در مراکز کمک‌رسانی. سقوط جهانی اسرائیل؛ کاهش حمایت حتی در آمریکا. اخبار و فیلم ها و تصاویر مظلومیت مردم غزه منابع: هاآرتص، بلومبرگ، گالوپ 🔻حالا به این نکته توجه کنید: 🔻رژیم صهیونیستی دهه‌ها با سه افسانه سلطه کرده است: 1⃣یکم. افسانه اقتدار: برای ایجاد رعب در منطقه 2⃣دوم. افسانه امنیت: برای اقناع و آرام‌سازی ذهن مردمش 3⃣سوم. افسانه مظلومیت: برای مشروعیت بخش و تطهیر چهره‌ی جنایتکارش 🔻اما امروز، هر سه این افسانه‌ها اول با 7 اکتبر ترک خورد و با جنگ 12 روزه ایران کامل نابود شد. حالا وقت آن است که این فروپاشی را با زبان روایت و سند، به تصویر بکشیم. و پیشنهاد جهاد تبیین بعد از جنگ: 🔸در قدم اول اخبار مرتبط با فروپاشی این افسانه ها را رصد و جمع‌آوری کنیم 🔸و در قدم نهایی در رسانه‌های اجتماعی توزیع و روایت کنیم هر کاربر، یک رسانه است. و هر روایت درست، تیر خلاصی است بر افسانه‌های جعلی دشمن. امروز رسانه های دشمن در حال ماله کشی همین آبروریزی اند. شما هم اجازه ندهید این خاطرات پاک شود. @mahdian_mohsen
🔻 مصاحبه لاریجانی و یک پیشنهاد پیشنهاد سوم در جنگ 🔻روایت را رها نکنیم. جنگ اگرچه پایان نظامی داشته باشد، پایان رسانه‌ای ندارد. و در این میان، مصاحبه‌هایی از جنس گفت‌وگوی اخیر لاریجانی، نه فقط تحلیل سیاسی، که الگویی روشن برای «جهاد تبیین» است. 🔻این مصاحبه از جهات مختلف حائز اهمیت است. نه صرفاً به‌خاطر نام گوینده، بلکه به‌خاطر نوع نگاه، صراحت تحلیل، شفافیت روایت و جسارت در تبیین. بی‌تعارف، یکی از بهترین روایت‌های پساجنگ است که در آن می‌توان ترکیب امنیت، دیپلماسی، تاریخ‌نگاری و حتی طنز را دید. 1⃣نخست، تحلیل میدان. او جنگ را به تفکیک روز روایت می‌کند؛ می‌گوید اسرائیل تصمیم داشت ظرف شش روز کار ایران را تمام کند. می‌گوید کجا عقب بودیم و چطور ورق برگشت. 2⃣دوم، تحلیل دیپلماتیک و امنیتی. صریح و مستند می‌گوید چرا مذاکره نه، چرا خروج از NPT و چگونه سیاست آمریکا در برابر ایران شکست خورد. حتی درباره ترامپ هم با زبانی خاص و تحلیلی روان‌شناختی توضیح می‌دهد که چطور با ۶ موشک ایران، آمریکا فروریخت. 3⃣سوم، تحلیل آینده. لاریجانی می‌گوید اسرائیل بازنمی‌گردد، چون مفتضح شده است و اهل جنگی که دست برتر ندارد نیست. هدف اسرائیل را هم نه براندازی سیاسی، بلکه فروپاشی اجتماعی معرفی می‌کند. 🔻این مصاحبه یک نمونه است. نمونه‌ای برای یک راهبرد رسانه‌ای: تبیین شفاف، ساده، قوی، گاه با طنز، و همیشه با واقع‌بینی. 🔻و حالا پیشنهاد.. ما انبوهی از اخبار و اظهارنظرها از سوی سیاستمداران و رسانه‌های جهان داریم که به <دست برتر ایران> در این جنگ اذعان کرده‌اند. نیویورک‌تایمز، الجزیره، واشنگتن‌پست، روزنامه‌های اسرائیلی، اظهارات مقام‌های نظامی و دیپلماتیک غربی… این اخبار تاریخ مصرف ندارند. بلکه باید دائم تکرار شوند. 🔻فراموش نکنیم: هیچ چیز به‌اندازه تکرار بااهمیت نیست. از این‌رو پیشنهاد سوم برای جهاد تبیین پس از جنگ این است: اخبار قدرت و دست برتر ایران را رصد کنید. آن‌ها را به زبان مختلف و قالب های متنوع برای فضای مجازی و مردم روایت کنید. مدام جلوی چشم بیاورید. @mahdian_mohsen
🔻شعاری که امشب در حسینیه امام خمینی جان گرفت یکم. کاش بودید و تماشا می کردید. شب اول مجلس عزاداری در حسینیه امام خمینی به سنت هرسال برگزار شد؛ یک مجلس به غایت حماسی؛ اشک و رجز. مردم و مسوولین و رییس جمهور و سیدحسن و آیت الله جنتی و دیگران یکدست شعار می دادند: «ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند» شعاری آشنا که این بار در فضای حسینیه، رنگی تازه داشت. گویی شعار جان گرفته است. دوم. شعارها وقتی جان می‌گیرند که سه ویژگی داشته باشند. الف. از یک باور مشترک برخاسته باشند. ب. با یک تجربه جمعی گره بخورند. و ج در میدان واقعیت تکرار شوند. آن‌گاه دیگر فقط صدا نیستند؛ حرکت می‌شوند، جان می‌گیرند. سوم. نمونه‌های تحقق شعار فراوان است: «الله‌اکبر» که از ذکر بام‌ها به رمز انقلاب بدل شد. «هیهات منّا الذله» که از کربلا به جبهه‌های ما رسید و فراوان در وصیت نامه شهدا یافت می شود. «نه شرقی، نه غربی» که به سیاست رسمی جمهوری اسلامی تبدیل شد، و «مرگ بر آمریکا» که امروز دیگر فقط شعار و لقلقه زبان نیست و یک حقیقت عینی است. چهارم. سال‌هاست این شعارها را می‌دهیم، اما این روزها این شعار آشنا جان تازه‌ای گرفته: «ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند» حضور مردم، اشک و نذر، روایت‌گری، ایستادگی... همه این‌ها یعنی: علی تنها نمانده است. پنجم. این شعار حالا فقط یک جمله نیست؛ بیعت است، ترجمه غیرت است، عقل است، تاریخ است. و ما در روزهایی هستیم که شعارهای اول انقلاب، یکی‌یکی دارند محقق می‌شوند. آنچه روزی روی پلاکاردها نوشته می‌شد، امروز در میدان زندگی دیده می‌شود. زیبا نیست؟ امشب شعار یکدست مردم و مسوولین دیدنی بود. @mahdian_mohsen
🔻می‌پرسند چرا رهبر انقلاب نیامد؟ فراعنه‌ی رسانه‌ای و مزدوران فارسی‌زبان‌شان با طعنه می‌پرسند: چرا رهبر ایران در مجلس عزای محرم حاضر نشد؟ 🔻البته که پاسخ روشن است. عقلانیت، در برابر یک دیوانه‌ی جلاد، عین شجاعت است. ما که نتانیاهو را مستقیماً تهدید نکرده‌ایم، اما او و کابینه‌اش هفته‌هاست در پناهگاه‌ها پنهان شده‌اند. در حالی‌که رهبر انقلاب، که رسماً از سوی رئیس‌جمهور آمریکا تهدید شده و یک قصاب خون‌ریز اعلام آمادگی برای اقدام علیه او کرده، آیا نباید به تدبیر تیم حفاظت عمل کند؟ 🔻اما مسأله، فراتر از تدبیر امنیتی است. اساساً هیچ جنگی بدون جنگ روایت معنا ندارد. و رهبر انقلاب، پس از له‌ شدن نظامی صهیونیست‌ها، این‌بار جبهه‌ی روایت را فتح کرد. 🔻تصمیم ایشان برای نیامدن به مجلس عزاداری حسینیه امام خمینی، نه صرفاً یک اقدام امنیتی، بلکه یک کنش چندوجهی و قدرتمند بود: عاطفی، حماسی، عقلانی و نمادین. 🔻او در تهدید نیامد؛ اما در همین مظلومیت، بلندترین پیام را فریاد زد. مظلومیت یک ملت را، نه برای مردم ایران و نه برای عالم، که به تاریخ نشان داد. 🔻خباثت نهادهای بین‌المللی را هم به رخ کشید. اینکه نفر اول یک حکومت را تهدید می‌کنند و همه‌ی نهادهای بین‌المللی، با هزار شعار حقوق بشری، خفه‌خون گرفته‌اند. 🔻اما غیرت دینی را هم بیدار کرد. و حالا نه فقط یک حسینیه، نه فقط یک ملت؛ بلکه امت، امروز در دل و زبان خود زمزمه می‌کند: ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند. آن‌هم نه در شعار و کتیبه، بلکه در متن زندگی و در اراده. 🔻همبستگی بی‌سابقه میان مردم و مسئولان را هم امتداد دادند. درون حسینیه، بیرون از حسینیه، در خانه‌ها، در هیأت‌ها، همه یک‌صدا، با بغض، با خشم، با شعور، فریاد می‌زدند: لبیک یا خامنه‌ای این تدبیر و غیبت ظاهری، صحنه را از دشمن گرفت، و دل‌ها را به صف اول جبهه بدل کرد. و این است هنر فرماندهی در میدان جنگی که هم گلوله دارد، هم روایت. @mahdian_mohsen
13.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه شب عاشورایی شد... پیر و مرادمان آمد. و فرمود: «ای ایران، بخوان» و این، فقط یک جمله نبود... این، فرمان بود؛ فریادی در دل تاریخ. تا کور شود هر آن‌که نتواند دید آری، از امشب به بعد، تا قیام قیامت، هر که از ایران بگوید، از حسین علیه‌السلام گفته است. صدقه دهید این وطن، تا ابد بر مدار کربلا می‌چرخد. و فریاد «هل من ناصر...» هنوز در دل‌ها زنده است. بگویید... تا نفس دارید، از ایران بگویید. اینجا، حرم است. @mahdian_mohsen
🔻اینبار به روایت زبان بدن همه لحظات را نداریم، همه نماها را دوربین نگرفته... اما همان گوشه‌ای که در قاب بود، زبان بدن، خودِ معنا بود. "ای ایران" که آغاز شد، همه حسینیه یک‌صدا شدند... تا رسیدند به: «ایران عاشورایی» و قاب تصویر که حضرت آقا با مردم سینه می‌زدند. شعر رسید به: «در روح و جان من می‌مانی ای وطن...» دوربین روی چهره‌ی رهبر ایستاد... و اشک در چشم‌ها وقتی خواندند: «زیر سایه‌ی حیدر باشی در امان...» حضرت آقا، دست‌شان را بالا بردند... برای دعا. و آن‌گاه که رسید به: «ای ایران خدایی...» نگاه رهبر، عمیق شد؛ نگاهی فکورانه... در همان حال، مردم سینه می‌زدند... گریه، شعف، حزن و حماسه، همه یکجا امشب جاری بود. چه عاشورایی شد... تماماً معنا. تماماً ایمان. تماماً ایران. @mahdian_mohsen
🔻یک اتفاق بزرگ رخ داده است... 🔻گویی همه‌چیز جان گرفته است. 🔻حرف‌های اول انقلاب، که روزی در قالب تئوری در کتاب‌ها یا به‌صورت شعار بر زبان‌ها جاری می‌شد، اکنون به چشم سر دیده می‌شود. آنچه دیروز تنها عرفا و اولیاء در باطن می‌دیدند، امروز در برابر چشم مردم آشکار شده است. دیگر نه‌فقط صاحبان سلوک فردی، بلکه جامعه‌ای در حال شهود است. 🔻سال‌ها رهبر انقلاب از پیوند اسلام و ایران گفت؛ از اینکه وطن و دین دوگانه نیستند، بلکه در هم تنیده‌اند. شعار «ایران بخوان» یا تعبیر «ایران عاشورایی»، فقط یک سرود ملی نیست؛ تجلی عینی همان اندیشه‌ای است که از آغاز انقلاب بر آن تأکید می‌شد. 🔻و همین‌طور، شعارهایی مانند: ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند، هیهات منا الذله، مرگ بر آمریکا، تا آخر ایستاده‌ایم، دیگر لقلقه زبان نیستند. این‌ها حقیقت‌هایی‌اند که با خون امضا شده‌اند، با صبر فهمیده شده‌اند، و با اشک دیده می‌شوند. 🔻روزگاری خمینی کبیر این حرف‌ها را می‌زد. ما چون او می‌گفت و یقین داشتیم که عالم است و عارف، این حرف‌ها را با جان و دل تکرار می‌کردیم. اما امروز، آن حرف‌های امام را می‌بینیم. 🔻نه فقط باورشان داریم، بلکه با چشم خود، شاهد تحقق‌شان هستیم. 🔻اما چرا را می‌بینیم؟ 🔻علتش ساده است: ما یک جامعه سالک شده‌ایم. 🔻اگر روزگاری تنها عارفان در خلوت و تنهایی، مسیر سلوک را می‌پیمودند، امروز رهبری عارفانه، در میدان سلوک است و با خود ملتی را حرکت می‌دهد. ملت، تنها شنونده یا پیرو نیست؛ ملت، شریک این سلوک است. مردم با استقامتشان، با صبر بر مصیبت‌ها، با حضور در میدان، با فریاد و گاهی با سکوت، هم به سلوک امام امت کمک می‌کنند، و هم سلوک اجتماعی خود را طی می‌کنند. 🔻این همان چیزی است که می‌توان آن را عرفان جمعی یا سلوک تمدنی نامید. 🔻گویا ظهور دارد از پشت پرده‌ها نمایان می‌شود. دست خداوند را می‌توان در امت دید. در شانه‌های رهبری که کنار مردم سینه می‌زند، در چهره‌ی پدر شهیدی که لبخند می‌زند، در بغض مادری که می‌گوید: پسرم را برای حسین فدا کردم. 🔻امروز، مردم ما متن روایت‌اند؛ نه خواننده‌ی روایت. اگر دیروز تاریخ را می‌خواندیم، امروز در دل تاریخ ایستاده‌ایم. اگر دیروز از عاشورا می‌گفتیم، امروز امت عاشورایی شده‌ایم. و اگر روزی تنها منتظر بودیم، حالا خود، قطعه‌ای از ظهوریم. و این است راز جان گرفتن حرف‌ها. همشهری @mahdian_mohsen
🔻تفاوت پیام پزشکیان و عراقچی احتمالا گفت‌وگوی رئیس‌جمهور محترم با تاکر کارلسون، بیش از آن‌که برای مخاطب داخلی باشد، برای افکار عمومی غرب طراحی شده است. از این منظر، مصاحبه پزشکیان با یکی از رسانه‌های حامی ترامپ را می‌توان یک گفت‌وگوی دیپلماتیک دانست که هدف آن دامن‌زدن به شکاف‌های سیاسی داخلی در آمریکا پیرامون ایران است. 🔻اما آیا نمی‌توان در بیان مواضع، هم مخاطب خارجی را دید و هم داخلی را؟ هم دیپلماتیک سخن گفت و هم تلاش کرد رد پای حقیقت گم نشود؟ بله. می‌توان. به شرطی که در کنار صداقت، هنر پیام هم وجود داشته باشد. نمونه‌ای از این تفاوت را می توان در ادبیات دیپلماتیک عراقچی دید؛ جایی که موضعی مشابه با لحنی اثرگذارتر و چندلایه‌تر بیان می‌شود. 🔻به این دو جمله درباره مذاکره توجه کنید: 1⃣پزشکیان: «امیدواریم پس از عبور از این بحران، باز بتوان به میز مذاکره بازگشت. البته این نیازمند یک شرط است: اعتماد به روند گفت‌وگو. نباید در میانه گفت‌وگو، مجدداً به رژیم صهیونیستی اجازه حمله داده شود.» 2⃣عراقچی: «در حال مذاکره با آمریکا بودیم، اسرائیل حمله کرد. در حال مذاکره با اروپا بودیم، آمریکا حمله کرد. چگونه می‌توان به میزی بازگشت که آمریکا و اسرائیل آن را بارها ویران کرده‌اند؟» هر دو موضع، از یک واقعیت می‌گویند. هردو پیام بر عقلانیت مذاکره تاکید دارد. اما لحن دوم، به‌جای امید به "بازگشت"، واقع‌گرایی را با نقد قدرت‌های متجاوز ترکیب کرده است؛ لحنی که هم پیام سیاسی به طرف مقابل دارد، هم پیام روشن به داخل: مذاکره به هر قیمتی نه. @mahdian_mohsen
🔻هنر گفتن از جمهوری اسلامی را تمرین کنیم 🔻بیان مظلومیت جمهوری اسلامی و فریاد آن نزد افکار عمومی یک ضرورت راهبردی است. اما این کار، هنر و شناخت می‌خواهد. این قدرت بیان را همه باید یاد بگیرند و نباید آن را صرفا در اختیار وزیر خارجه یا رئیس‌جمهور دانست. 🔻بیان مظلومیت، تلخ است، اما وقتی به تعبیر رهبرانقلاب از مظلوم مقتدر سخن گفته شود، تلخی‌اش حتی عزت‌آفرین می‌شود. 🔻اساساً مظلومیت جمهوری اسلامی زمانی معنا می‌یابد که اقتدارش بیان شود. «مظلوم مقتدر» دو تعبیر به‌هم‌پیوسته نیست، بلکه یک تعبیر واحد است. او مظلوم است چون مقتدر است؛ و این مظلومیت از سر استیصال و شکست نیست. مظلوم است، نه به این معنا که زیر بار ظلم رفته یا ضعیف است، بلکه مظلوم است چون به‌واسطه ظلم دیگران، به حق مشروع خود نرسیده است. 🔻همین تعبیر درباره امیرالمؤمنین نیز به‌کار رفته است. حضرت را «اول مظلوم عالم» خوانده‌اند، اما او مظهرالعجائب است، شاهکار آفرینش است. با این‌همه، مظلوم است. 🔻اقتدار جمهوری اسلامی را بشناسیم و مظلومیتش را بفهمیم و هنرمندانه فریاد زنیم. تمرین کنیم؛ اگر نتوانیم مظلوم مقتدر را درست توضیح دهیم، حق جمهوری اسلامی ادا نمی شود. 🔻پیشنهاد چهارم در جنگ @mahdian_mohsen
🔻رژیمی که در غزه ماند از تهران می گوید 🔸اخبار این روزهای حماس، جذاب‌تر از همیشه است. در صدر اخبار آتش‌بس با رژیم، حماس بیانیه‌ منتشر می‌کند که: اسرائیل از نظر روانی شکست خورده و مقاومت اکنون شرایط خود را به دشمن تحمیل می‌کند. 🔸این بیانیه کی منتشر شده؟ تنها چند روز پس از عملیاتی پیچیده و چهار‌لایه که در آن چند نظامی صهیونیست به هلاکت رسیدند و روان ارتش اسرائیل بهم ریخته است. 🔸 حماس نشان داد همچنان در مرکز میدان حضور دارد: قدرتمند، فعال و تأثیرگذار. 🔻چون احتمال می‌دهم برخی فراموش کرده باشند، پس اجازه دهید خیلی مختصر، کارنامه‌ی دو ساله‌ی این جنگ را مرور کنیم. 🔸اهداف اعلامی و اعمالی اسرائیل چه بود؟ 🔸۱. نابودی کامل حماس 🔸۲. آزادی گروگان‌ها 🔸۳. برقراری امنیت داخلی 🔸۴. افزایش بازدارندگی منطقه‌ای 🔻حالا به همان خبر صدر متن برگردید: عملیات اخیر حماس درست در حالی انجام شد که بحث آتش‌بس در جریان است. 🔸یعنی چه؟ یعنی نه‌تنها نشانی از نابودی حماس نیست، بلکه حالا اسرائیل ناچار است با همین جنبشی که می‌خواست نابودش کند، پای میز مذاکره بنشیند. بامزه نیست؟ 🔻حالا سایر اهداف: 🔸آزادی گروگان‌ها؟ بعد از دو سال، اسرائیل دوباره به نقطه آغاز یعنی تبادل اسرا برگشته است. 🔸امنیت داخلی؟ اوضاع امنیتی ده‌ها برابر بدتر شده و پس از حمله ایران، امنیت درون مرزهای سرزمین‌های اشغالی دچار فروپاشی شده است. 🔸بازدارندگی؟ دقیقاً برعکس؛ جنگ به‌جای تضعیف محور مقاومت، آن را گسترش داده است. 🔻اعتراف خودشان دقیقتر است: 🔸روزنامه‌ی «یسرائیل هیوم» نوشته: اسرائیل پس از یک سال و نیم جنگ، به هیچ‌یک از اهداف خود نرسیده است. 🔸روزنامه‌ی «تایمز» هم اذعان کرده: با وجود حملات گسترده، اسرائیل قادر به حذف حماس نبوده است. 🔻و البته توجه کنیم که درباره چی حرف می زنیم : 🔸درباره منطقه ای که کوچک‌تر از نصف شهر تهران است با جمعیتی حدود ۲.۵ میلیون نفر. اما اسرائیل، با همه‌ی امکانات نظامی و اطلاعاتی‌اش، در تحقق حتی یک هدف روشن نظامی ناکام مانده است. 🔻و هم‌زمان چه رخ داده است؟ 🔸۱. فلسطین به موضوع اول جهانی تبدیل شده است. 🔸۲. محور مقاومت نه‌تنها حفظ، بلکه تقویت و گسترش یافته؛ از حزب‌الله گرفته تا انصارالله یمن و گروه‌های عراقی. 🔸۳. در داخل سرزمین‌های اشغالی، شکاف سیاسی و اجتماعی به اوج رسیده: تظاهرات گسترده، فرار سرمایه، اعتراض ارتشی‌ها و بحران مشروعیت. 🔸۴. اقتصاد اسرائیل در وضعیت شکننده و بی‌ثبات قرار دارد. 🔸۵. افکار عمومی جهانی به نفع فلسطینیان چرخیده است. اسرائیل دیگر نمی‌تواند افکار عمومی غرب را با شعار «دفاع مشروع» فریب دهد؛ حتی متحدان دیرینه‌اش هم دچار تردید شده‌اند. 🔸۶. هیبت امنیتی و نظامی اسرائیل نیز بیش از هر زمان دیگری، افسانه‌ خیالی به‌نظر می‌رسد. اخبار به روشنی گواه است و عبور کنیم. 🔸7. به اعتراف رسانه های صهیونی تعداد نیروهای حماس در این چند ماه به شکل معنادار رشد کرده است. محبوبیت حزب الله در لبنان هم افزایش یافته است. نمونه اش انتخابات مربوط به مدیریت شهری 🔻و حالا همین رژیم که مقابل حماس در یک منطقه محدود زمین گیر شده، مجدد ایران را تهدید می‌کند. 🔸همان رژیمی که هنوز یک هفته از شکست حمله‌اش به ایران نگذشت و رفت بزرگترش را آورد و هنوز ۱۲ روز نشده دست به دامن آتش‌بس شد. 🔸و حالا ناچار است خرج کند تا رسانه‌هایی مانند اینترنشنال و بی‌بی‌سی برایش دروغ ببافند و آبروداری کنند. واقعاً با یک دنیای خالی‌بندی و سرگرمی طرفیم. @mahdian_mohsen
🔻این مذاکره، آن مذاکره نیست مردم نگران‌اند. هنوز داغ جنگ دوازده‌روزه بر سینه‌هاست و حالا حرف از مذاکره به میان آمده است. افکار عمومی نه‌فقط نگران، که از تکرار تجربه‌های تلخ گذشته خشمگین است و حق دارد. غربی‌ها، همان‌ها که پای توافق نشستند و آن را امضا کردند، حالا با مکانیسم ماشه، آنرا به چماقی علیه ملت ایران بدل کرده‌اند و با همین ابزار، طلبکارانه سخن از مذاکره‌ می‌ کنند. شنیع و مضحک نیست؟ 🔻اما نکته این‌جاست: امروز، اراده دشمن برای مذاکره، خود بخشی از پروژه فشار و مبارزه است. چرا ما به همان چشم به مذاکره نگاه نکنیم؟ نه دشمن به‌دنبال توافق واقعی است و نه جمهوری اسلامی توهم تفاهم دارد؛ آنهم با اول خبائث عالم. اما وقتی دشمن در میدان مذاکره صف‌آرایی می‌کند، باید همانجا پنجه در پنجه‌اش انداخت. مذاکره امروز فراتر از گذشته است. جنگ فقط در میدان‌های نظامی نیست؛ میدان حقوق، رسانه، دیپلماسی، اقتصاد، و افکار عمومی، همگی درگیرند. این خاصیت جنگ ترکیبی است و اگر ما در این میدان‌ها غایب باشیم، تنها صدای دشمن است که شنیده خواهد شد. در چنین شرایطی، مذاکره می‌تواند به‌جای سکوت یا تسلیم، به یک سلاح انقلابی بدل شود: مذاکره برای افشاگری، مذاکره برای تثبیت مشروعیت، مذاکره برای بیان مظلومیت. یادمان نرود جمله تاریخی عراقچی را: "سر میز مذاکره با آمریکا بودیم، اسرائیل حمله کرد؛ سر میز مذاکره با اروپا بودیم، آمریکا حمله کرد." همین جمله، بعدها پایه حقوقی مشروعیت دفاع ایران شد. رئیس‌جمهور نیز آن را با صراحت تکرار کرد. 🔻مذاکره اگر میدان هماوردی با دشمن باشد، خودش جهاد است. جهاد بیان. جهاد افشاگری. جهاد مشروعیت‌سازی. ما باید جنگ را جامع ببینیم. این نبرد، با موشک‌های صهیونیستی آغاز نشد و با آتش‌بس تمام نشد. دشمن جنگ را ترکیبی می بیند. ترکیبی می زند و ترکیبی می کشد. اما ما در ظاهر آتش ماندیم و نگاه نمی کنیم هیزم این آتش کجا تامین می شود. 🔻امروز، میدان دیپلماسی و میدان نظامی، میدان رسانه و اقتصاد، همگی در هم تنیده‌اند. مجاهدان این عرصه‌ را تضعیف نکنیم... روی دیگر خون ریختن دشمن، خون به دل کردن خودی هاست. مراقبت کنیم مدیون انقلاب نشویم. همشهری @mahdian_mohsen
تصویری از شهردارچی ها این روزها، شهر زخم دیده ما چشم‌به‌راه مرهم است. آجر به آجرِ این کوچه‌ها نشانی از مقاومت دارد، و خاکش بوی غیرت می‌دهد. در چنین روزهایی، مدیریت شهر دیگر فقط سامان امور روزمره نیست؛ مدیریت شهر، جهاد است. مهم‌ترین دغدغه این روزها، نه فقط بازسازی ساختمان‌ها، بلکه آباد کردن دل‌هایی‌ست که با جنگ، ترک برداشته‌اند. در میان صحنه‌های غم‌زده شهر، اما نشانه‌هایی نیز روشنایی می‌بخشید: جهاد مدیریتی. مدیری می‌گفت: "ما جنگ‌زده نداریم؛ هرکس خانه‌اش آسیب دیده، باید در هتل و کریمانه اسکان یابد." دیگری می‌گفت: "نباید بگذاریم آب در دلشان تکان بخورد. باید هر چه صدمه دیدند، جبران شود حتا اگر تنها شیشه‌ای شکسته باشد." آن یکی، میز کارش را در دل کوچه گذاشت تا مردم آسیب‌دیده برای انجام کارهای اداری، سرگردان ساختمان‌ها و دفاتر نشوند. بی‌تردید همه مدیران در این کارزار سهم دارند، اما "مدیر جهادی" را باید در همین روزهای آتش و آوار شناخت؛ روزهایی که می‌توان به سبک روزهای عادی عمل کرد، اما او ترجیح می‌دهد شانه اش را زیر آواربرداری دهد نه تماشاگری آن. دیدم مدیری را که می‌توانست به بهانه ناامنی کناره بگیرد، اما ترجیح داد زیر آسمان موشک‌باران، جاده و پل و بزرگراه بسازد. شنیدم از مسئولی که نگفت «وظیفه من نیست»، بلکه خود و نیروهایش را وقف مردم غمین و صدمه دیده کرد. مردمی که جنگ، دل و خانه‌شان را شکسته بود. عاشقانه در کنارشان بود؛ گویی خانواده خودش‌اند؛ بلکه عزیزتر. این روزها برخی در لباس خادمی شهر، معنای تازه‌ای به واژه "شهرداری‌چی" دادند: نه فقط اداره‌گر، که امانت‌دار زخم‌های شهر. آری، مدیر جهادی آن است که در دل ویرانی، از پرستاری دل‌های شکسته، توشه قیامتش را می‌سازد. تلاش و عاطفه و حماسه را در هم می‌آمیزد، و از دل خاکستر جنگ، امید می‌سازد. دستمریزاد اما حقیقت آن است: هرچه کنیم، باز هم کم است. مردمی که در خط مقدم ایستادند، شایسته‌ی خدمتی فراتر از واژه‌ها هستند. باید نفس‌گیر، بی‌ادعا، شب و روز، خاک پایشان را طلا دانست. همشهری @mahdian_mohsen