حاج ابوذر بیوکافیSafar 1396.08.04 - Shab 07 - H-Sh.Gomnam Tehran - Shahadat I-Hasan A - 01 - Abozar Biukafi - Rouzeh - Edit.mp3
زمان:
حجم:
16.54M
🔉 روضه| هرکس به دربار شما بار ندارد
🎙 با نوای #حاج_ابوذر_بیوکافی
🏴 به مناسبت #شهادت_امام_حسن(ع)/ هفتم #صفر
@mahdihoseini_ir
@AbozarBiukafi_ir
آقا مهدی
🔉 روضه| هرکس به دربار شما بار ندارد 🎙 با نوای #حاج_ابوذر_بیوکافی 🏴 به مناسبت #شهادت_امام_حسن(ع)/ هف
😞😭
بیست و نه شب تو حرم روضه گرفتی
برای همه خوندی
سوالم اینه حسن پسر من هست یا نه؟
[براش روضه نخوندی...😭]
یازهرا...😭
پدرِ اقتدار پرورِ تو
همسری داشت مثل مادر تو
یک جهان عاطفه رباب که بود
یار و هم سنگر برادر تو
این تویی ای غریب خانه ی خویش
که تو را زهر داد همسر تو
طفل بودی که مادرت زهرا
گشت نقش زمین برابر تو...
یازهرا...😞😞
جگرت پاره شد دمی که شکست
گوشواره به گوش مادر تو
این تو بودی که سالها بنشست
جعده چون جغدِ شوم بر در تو...
جگر شیعیان از این غم سوخت
که تو را بر یزید پست فروخت!
لعنت الله علی یزید...
خون دلهای عمر پرمحنت
دم آخر چکید از دهنت
پیکرت مثل شمع سوخته ای
آب شد در درون پیرهنت
امان از کوچه....
[امام حسن] :
دستم تو دست مادرم بود داشتیم از مسجد برمیگشتیم خوشحال بودم.. گفتم الان میرم به بابا میگم مادر چه غوغایی کرد تو مسجد.. اما اون نانجیب جلو اومد.. اجازه نداد حرف مادرم تموم شه.. چنان سیلی تو صورت مادر.. مادر یه طرفِ کوچه افتاد..😭😭
یا زهرا...
اما امام حسن منتظرِ تو روضه ش اینطور اشاره کنند:
همه دور بسترش جمعن .. سرش رو پای خواهرش، عباس یه گوشه از حجره سر رو دیوار گذاشته داره اشک می ریزه .. داداشاش یه جور دارن گریه می کنن .. خواهرا یه طور .. همه رو داره نگاه می کنه امام حسن.. اما تا نگاهش افتاد به ابی عبدالله دید حسین داره گریه میکنه؛ فرمود داداش تو دیگه گریه نکن.. 😞
چرا گریه نکنم؟! اماممُ دارم از دست میدم.. (هیچ کی مثل ابی عبدلله،امام مجتبی رو نشناخت.. فرمود یک بار جلوتر از برادرش حرف نزد.. این ادب رو ابالفضل داره یاد می گیره..) چرا گریه نکنم؟!
🏴یه وقت نگاه کرد دید امام مجتبی داره گریه می کنه.. فرمود لایوم کیومک یا اباعبدالله .. هزار تا حرف داره.. هزار تا اشاره داره.. یکیش اینه:
😭یعنی داداش این لحظۀ آخر سر من رو زانوی زینبِ .. همه دور من جمع شدید گریه می کنید….اما یه لحظه ای برای تو میرسه حسین همه دارن هلهله میکنن .. نه اینکه سرت رو دامن کسی نیست .. یه وقت زینب داره نگاه می کنه… میبینه نانجیب داره وارد گودال میشه ..
“والشمر جالس علی صدرک..”*
#الا_لعنت_الله_علی_القوم_الظالمین 🏴