eitaa logo
آقا مهدی
2.9هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
96 فایل
خوشـبـحـال هـر عاشـقـی که اثری از معشوق دارد. شهیدِ حَرَم|شهید مهدی حسینی| کانال رسمی/ بانظارت خانواده شهید ٢٧مرداد١٣٥٩ / ولادت ١٢مهر١٣٩٥ / پرواز مزار:طهران/گلزارشهدا/قطعه٢٦-رديف٩١-شماره٤٤
مشاهده در ایتا
دانلود
[Mahmoud Karimi]Mahmoud Karimi - Iran Saraye Omid [SevilMusic].mp3
زمان: حجم: 18.8M
یاحیدر... ای سرای امید❤️ ✉️ ‌@mahdihoseini_ir ┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آقا مهدی
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄ 📖 #سه_دقیقه_در_قیامت #حسابرسی #فصل_چهارم #قسمت_چهارم رفتم صفحه بعد، روز بعد هم كل
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄ 📖 به دو نفري كه در كنارم بودند گفتم: شما يك كاري بكنيد!؟ همينطور اعمال خوب من نابود ميشود و... سري به نشانه نااميدي و اينكه نميتوانند كاري انجام دهند برايم تكان دادند. همينطور ورق ميزدم و اعمال خوبي را ميديدم كه خيلي برايش زحمت كشيده بودم، اما يكي يكي محو ميشد. فشار روحي شديدي داشتم. كم مانده بود دق كنم. نابودي همه ثروت معنوي ام را به چشم ميديدم نميدانستم چه كنم! هرچه شوخي كرده بودم اينجا جدي جدي ثبت شده بود. اعمال خوب من، از پرونده ام خارج ميشد و به پرونده ديگران منتقل ميشد. نكته ديگري كه شاهد بودم اينكه؛ هرچه به سنين بالاتر ميرسيدم، ثواب كمتري از نمازهاي جماعت و هيئتها در نامه عملم ميديدم! به جواني كه پشت ميز نشسته بود گفتم : در اين روزها من تمام نمازهايم را به جماعت خواندم. من در اين شبها هيئت رفته ام. چرا اين ها در اينجا نيست؟ رو به من كرد و گفت : خوب نگاه كن. هرچه سن و سالت بيشتر ميشد، ريا و خودنمايي در اعمالت زياد ميشد .اوايل خالصانه به مسجد و هيئت میرفتي اما بعدها، مسجد ميرفتي تا تو را ببينند. هيئت ميرفتي تا رفقايت نگويند چرا نيامدي! اگر واقعاً براي خدا بود، چرا به فلان مسجد يا هيئت كه دوستانت نبودند نميرفتي؟ ادامه دارد... ‌@mahdihoseini_ir ┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
Mehdi Rasooli64d38056d1688.mp3
زمان: حجم: 22.48M
با تو هر لحظه من بوی خدا میگیرد.... سالروز (روایتی) (ع)🏴 ‌@mahdihoseini_ir ┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
🏴 اشک انبیاء و فرشتگان بر قبر حسین (علیه‌السلام) (علیه‌السلام): «إِنَّ الأَنبِیاءَ وَ المَلائِكَةَ لا یَمُرُّونَ عَلَى قَبرِ الحُسَینِ (علیه‌السلام) إِلا وَ هُمْ یَبْكُونَ وَ یُعَزُّونَهُ.» بی‌گمان انبیاء و فرشتگان هنگامی که بر قبر حسین علیه‌السلام می‌گذرند، گریه می‌کنند و به او تسلیت می‌گویند. 📚 کامل الزیارات، ص۱۳۲ (ع) ‌@mahdihoseini_ir ┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
سخنگوی ارتش یمن: پارک = پنچری @mahdihoseini_ir ┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 آخرین سخنرانی حاج احمد نشر به مناسبت ایام ربوده شدن @mahdihoseini_ir ┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آقا مهدی
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄ 📖 #سه_دقیقه_در_قیامت #حسابرسی #فصل_چهارم #قسمت_پنجم به دو نفري كه در كنارم بودند
خوب نگاه كن. هرچه سن و سالت بيشتر ميشد، ريا و خودنمايي در اعمالت زياد ميشد .اوايل خالصانه به مسجد و هيئت میرفتي اما بعدها، مسجد ميرفتي تا تو را ببينند. هيئت ميرفتي تا رفقايت نگويند چرا نيامدي! اگر واقعاً براي خدا بود، چرا به فلان مسجد يا هيئت كه دوستانت نبودند نميرفتي؟ 📙برشی از کتاب @mahdihoseini_ir ┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
آقا مهدی
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄ 📖 #سه_دقیقه_در_قیامت #حسابرسی #فصل_چهارم #قسمت_پنجم به دو نفري كه در كنارم بودند
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄ 📖 «و کتاب اعمال آنان در آنجا گذارده ميشود. پس گنهکاران را مي بيني در حالي که از آنچه در آن است ترسان و هراسان هستند و ميگويند: واي بر ما، اين چه کتاب است که هيچ عمل کوچک و بزرگ را کنار نگذاشته، مگر اينکه ثبت کرده است. اعمال خود را حاضر مي بينند و پروردگارت به هيچ کس ستم نميکند (آیه ۴، سوره کهف)» صفحات را كه ورق مي زدم، وقتي عملي بسيار ارزشمند بود، آن عمل، درشت تر از بقيه در بالاي صفحه نوشته شده بود. در يكي از صفحات، به صورت بسيار بزرگ نوشته شده بود : "كمك به يك خانواده فقير" شرح جزئيات و فيلم آن موجود بود، ولي راستش را بخواهيد من هرچه فكر كردم به ياد نياوردم كه به آن خانواده كمك كرده باشم! يعني دوست داشتم، اما توان مالي نداشتم كه به آنها كمك كنم. آن خانواده را ميشناختم. آنها در همسايگي ما بودند و اوضاع مالي خوبي نداشتند. خيلي دلم ميخواست به آنها كمك كنم، براي همين يك روز از خانه خارج شدم و به بازار رفتم. به دو نفر از اعضاي فاميل كه وضع مالي خوبي داشتند مراجعه كردم. من شرح حال آن خانواده را گفتم و اينكه چقدر در مشكلات هستند، اما آنها اعتنايي نكردند. حتي يكي از آنها به من گفت: بچه، اين كارا به تو نيومده. اين كار بزرگترهاست. آن زمان من ۱۵ سال بيشتر نداشتم، وقتي اين برخورد را با من داشتند، من هم ديگر پيگيري نكردم. اما عجيب بود كه در نامه عمل من، كمك به آن خانواده فقير ثبت شده بود! به جوان پشت ميز گفتم: من كاري براي آنها نكردم!؟ او گفت: تو نيت اين كار را داشتي و در اين راه تلاش كردي، اما به نتيجه نرسيدي. براي همين، نيت و حركتي كه كردي، در نامه عملت ثبت شده. (۱) ——————————- ۱) رسول گرامي اسلام در نهج الفصاحه، ص ۵۹۳ ميفرمايد: خداي والا ميفرمايند: وقتي بنده من كار نيكي اراده كند و نكند (يا نتواند انجام دهد) آن را يك كار نيك براي وي ثبت ميكنم... ادامه دارد... ‌@mahdihoseini_ir ┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
💎 لبخند پر از شادی شیطنت و بازیگوشی هایش را زیاد دیده بودم. ولی اخم کردنش را اولین بار وقتی دیدم که به بهانه عقدکنان یکی از اقوام تا قائم شهر آمده بود و وقتی با هزار وعده به دلش به در خانه ما رسیده بود و کسی در به رویش باز نکرده بود. از جذبه و اخمی که روی صورتش نشسته بود کمی دستپاچه شدم اما به خودم جرئت دادم و پرسیدم: چند وقت که معطل شدی؟ ولی بعد این همه چشم به راهی دلم شکست وقتی گفت - لااقل یک نفر خانه میماند تا در را روی من باز کنه. حتی موقع گفتن یک نفر نگاهش سمت من نیامد. با بغض به اتاقم رفتم و آقا مهدی خداحافظی کرد و رفت؛ اما شکسته شدن شیشه همسایه بهانه خوبی برای برگشتش شد. خودش بعدها گفت: وسط کوچه پسر بچه ای را دیدم که مثل ابر بهار زار میزد این قدر حواسش به مالیدن پشت دست روی چشمهایش بود که محکم به من خورد خم شدم پرسیدم چی شده عمو چرا گریه میکنی؟ + شیشه همسایه مون را شکستم. - عیبی نداره همه ی ما پسرها از این کارها میکنیم. برو به بابات بگو بیاد درستش کنه. پسرک وسط هق هق گریه هایش گفته بود: من بابا ندارم. همین حرف بهانه شده بود تا آقا مهدی از خیر رفتن بگذرد آستین همت بالا بزند و شیشه شکسته همسایه را به دلخوشی لبخند روی لب آن پسر از قاب پنجره در بیاورد و عوض کند. کارش که تمام شد خستگی اش با خوردن یک چای کنار خاله از تنش رفت. لبخندش دل من را پر از شادی کرد... روایت همسر شهید @mahdihoseini_ir ┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄