31.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 عید غدیر
💐سنگ علی(ع) رو هر کی زد به سینه
💐هوادارش فاطمه(س) است
🎙 #ابوذر_روحی
👏 #نماهنگ (#جدید)
👌فوق زیبا
eitaa: ایتا
🆔@mahdiyeh_garmsar
❀ ⃟⃟ ⃟ ⃟•✿•═══•🦋•═══•༻⃘⃕❀༅
📌با چنين كسى شريك شويد
#نهج_البلاغه
▫️شَارِكُوا الَّذِي قَدْ أَقْبَلَ عَلَيْهِ الرِّزْقُ، فَإِنَّهُ أَخْلَقُ لِلْغِنَى، وَأَجْدَرُ بِإِقْبَالِ الْحَظِّ عَلَيْهِ
🟠با كسى كه روزى به او روى آورده شريك شويد كه براى بى نياز شدن مؤثرتر و جهت روى آوردن بهره مندى مناسب تر است
✍اساس پيشرفت بر تلاش و كار و مديريت و نظم و تدبير است. ممكن است بعضى عوامل موفقيت و پيروزى اشخاص بر ما روشن نباشد ولى به يقين آنها كه موفقيت بيشترى در امور اقتصادى، فرهنگى، سياسى و نظامى و مانند آن را پيدا مى كنند داراى امتيازاتى هستند كه ديگران ندارند; خواه اين امتيازات براى ما روشن شده باشد يا نه و اين كه امام عليه السلام مى فرمايد: با كسانى كه روزى به سوى آنها روى آورده شريك شويد، ممكن است اشاره به همين عوامل موفقيت و بهره گرفتن از مديريت و لياقت هاى آنها باشد و به اين ترتيب مسئله اقبال و شانس از جنبه خرافى بيرون مى آيد و به صورت مستدل و منطقى خودنمايى خواهد كرد.
📘#حکمت_230
eitaa: ایتا
🆔@mahdiyeh_garmsar
❀ ⃟⃟ ⃟ ⃟•✿•═══•🦋•═══•༻⃘⃕❀༅
21.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌻علی امام من است و منم غلام علی ...
#امام_علی
#غدیر
eitaa: ایتا
🆔@mahdiyeh_garmsar
❀ ⃟⃟ ⃟ ⃟•✿•═══•🦋•═══•༻⃘⃕❀༅
مهدیه گرمساراذان.mp3
زمان:
حجم:
2.42M
✨خدایا در این #لحظات_نورانی مارا به کاروان
#نمازگزاران _اول_وقت که به امامت و پیشوایی
#مهدی_فاطمه_سلام الله علیهااز کوچه های شهرمان در گذر هست برسان
🌱 با صلوات بر محمدو آل محمد .....
✨اللّهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم✨
#اذان
#نماز_اول_وقت
-------------------------------------
eitaa: ایتا
🆔@mahdiyeh_garmsar
❀ ⃟⃟ ⃟ ⃟•✿•═══•🦋•═══•༻⃘⃕❀༅
♦️اهمیت اطعام غدیر♦️
امام صادق (علیه السلام ):
غذا دادن به یک نفر در روز عید غدیر مانند غذا دادن به همه پیامبران است.
♦️پویش اطعام غدیر♦️
✨️شما هم سهیم باشید ✨️
✳️ با هر توان مالی جهت مشارکت در بزرگترین عید اسلام کمک های نقدی خود را به شماره کارت زیر به نام مهدیه بزرگ گرمسار واریز نمایید.....
✉️۶۰۳۷ - ۹۹۸۸ - ۰۰۰۴ - ۴۴۴۷
#غدیر_عهدی_با_مهدی(عجل الله)
eitaa: ایتا
🆔@mahdiyeh_garmsar
❀ ⃟⃟ ⃟ ⃟•✿•═══•🦋•═══•༻⃘⃕❀༅
May 11
#مهدیه_بزرگ_گرمسار
#خمس
*فروش خانه، وسایل نقلیه و زمین
✍روشی برای سپرده گذاری اموال در بانک ها وجود دارد که بر اساس آن هیچ گاه پول به دست استفاده کننده نمیرسد، ولی به حساب او در بانک طبق شماره ی معینی واریز میشود، آیا به این اموال خمس تعلق میگیرد.
📚جواب: اگر مالی را که نزد بانک به ودیعه گذاشته اید از منافع کسب شما باشد و هنگام رسیدن سال خمسی گرفتن آن مبلغ از بانک برای شما ممکن باشد، واجب است خمس آن در سر سال خمسی، پرداخت شود.
📚💢نشر بدون لینک مهدیه گرمسار، جایز نیست.
eitaa: ایتا
🆔@mahdiyeh_garmsar
🌹🍃🍃🍃🌹🍃🍃🍃🌹🍃
🌷بیوگرافی شهید گرامی مرتضی پازوکی🌷
🍃نام : مرتضی
🍃نام خانوادگی : پازوکی
🍃نام پدر : اکرم
🍃متولد : ۱۳۴۶/۰۳/۰۷ در گرمسار
🍃تحصیلات : زیر دیپلم
🍃وضعیت تأهل : مجرد
🍃یگان: سپاه گرمسار-تیپ۱۲قائم(عج الله)
🍃مدت حضور : حدود ۵ ماه
🍃مسئولیت : رزمنده
🍃نوع عضویت : سرباز
🍃نوع شغل : کشاورز
🍃تاریخ شهادت : ۱۳۶۶/۰۱/۰۵
🍃محل شهادت : شلمچه
🍃عملیات : پدافندی
🍃محل دفن : گرمسار گلزار شهداء
🍃نحوه شهادت : اصابت ترکش به سر، پهلو و شکم
🌹🍃🍃🍃🌹🍃🍃🍃🌹🍃
🌹🍃🍃🍃🌹🍃🍃🍃🌹🍃
🌷زندگینامه شهید گرامی مرتضی پازوکی 🌷
بسم الله الرحمن الرحیم
شهید مرتضی پازوکی ، فرزند اکرم ، در هفتمِ خرداد ماهِ سالِ هزار و سیصد و چهل و شش در شاهبداغ به دنیا آمد. پدر و مادرش به دلیل عشق به امام اول ، نام او را مرتضی گذاشتند. مرتضی از کودکی درس را رها کرد و به کار کشاورزی پرداخت . در دوران دفاع مقدس به سبب مخالفت های پدر و مادر، چندین بار از رفتن به جبهه باز ماند .
اما در نهایت در سالِ هزار و سیصد و شصت و پنج با تهیه استامپ در خواب از پدر رضایت گرفت و عازم جبهه شد . در پنجمِ فروردین ماهِ سالِ هزار و سیصد و شصت و شش در منطقه شلمچه چند ترکش به سر ، پهلو و شکم او اصابت کرد و شهید شد و در گلزار شهدای گرمسار آرام گرفت .
🌹🍃🍃🍃🌹🍃🍃🍃🌹🍃
🌹🍃🍃🍃🌹🍃🍃🍃🌹🍃
🌷 خاطراتی از زندگانی شهید معزز مرتضی پازوکی🌷
🍃پدر شهید
مرتضی روزه بود و من هم در مزرعه کار داشتم . چیزی به او نگفتم و رفتم سر زمین کشاورزی .
مدتی نگذشته بود که مرتضی با دوچرخه آمد . مشغول کار بودم ، گفت : بابا ! چرا منو صدا نزدی تا کمک کنم ؟
دست از کار کشیدم و گفتم : مرتضی جان ! نخواستم بعد از ظهر با دهان روزه کار کنی . مرتضی جلو آمد و بیل را از من گرفت و گفت : شما هم روزه ای هر وقت خواستی بیای ، منم بیار چون ابن کار وظیفهی من هم هست .
➰➰➰➰➰➰➰
مرتضی خیلی علاقه داشت به جبهه برود . بسیج هم فقط با رضایت پدر اعزام می کرد . هرکاری میکرد رضایت نمی دادم .
یک روز وقتی از خواب بیدار شدم ، دیدم انگشتم جوهری شده !
مرتضی خندید و گفت : من دیگه جبهه ای شدم . من هم رضایت دادم .
🌹🍃🍃🍃🌹🍃🍃🍃🌹🍃