🔮من دیپلمات نیستم، من انقلابی ام، حرف را صریح وصادقانه میگویم. 💎
📌متن شبهه:👇
متن فیلم شبکه اجتماعی👇
چند روزیه توی مجازی مینویسن زائران کربلا پوز کوروش دوستان را زدند!!
کربلا:قطار،ماشین،اتوبوس در اختیار
پاسارگاد:بستن راهها،جلوگیری از تردد خودروهای شخصی
کربلا: وای فای پرسرعت مجانی
پاسارگاد : قطعی تلفن،موبایل و اینترنت
کربلا : انواع خوراکی و آشامیدنیه مجانی
پاسارگاد:قطع کردن آب
کربلا:پرداخت وام بدون سود
پاسارگاد: دستگیری،پرونده سازی و زندان
کربلا:تشویق کلیه رسانهها
پاسارگاد:لغو تورها و بستن راهها
کربلا:کمتر از سه میلیون نفر (آمار روزنامه ایران)
پاسارگاد:بیش از شش میلیون نفر (آمار پلیس راه فارس)
حداقل در شرایط برابر مقایسه کنید
التماس تفکر...
📌پاسخ به شبهه👇
❌ ایجاد دوگانه «کوروش کبیر» و «امام حسین(ع)» منطقی نیست و از سوی هر کسی مطرح شود، غیر قابل قبول است.
🟢 اگر شخصیت کوروش کبیر آنگونه که گفته میشود، شخصیتی یکتاپرست، عادل، آگاه و با اخلاق باشد، برای طرفداران امام حسین(ع) هم قابل ستایش است.
👈 زیرا ملاک و معیار برجستگی شخصیتها، همین ارزشهای اخلاقی، دینی و انسانی است. عدالتورزی به هر میزان و هر سطحی که باشد، قابل ستایش است.
🟢 طرفداران کوروش کبیر هم اگر بخاطر ویژگیهای شخصیتی او همچون عدالتورزی و آگاهی و منش انسانی، وی را ستایش میکنند، طبیعتاً باید برای امام حسین(ع) هم ارزش قائل باشند؛ چرا که حسین(ع) هم مظهر تامّ و تمام همین ویژگیهای اخلاقی، دینی و انسانی است.
⚠️ اما اگر تنها ملاک و معیار ستایش افراد، نژاد آنها باشد، و ما بر اساس نژاد پرستی بخواهیم شخصیتی را ستایش کنیم، آن وقت این دوگانه جدّی میشود.
▪️ در دنیای امروز، برای همهگان روشن شده که چیزی به نام نژاد برتر واقعیت ندارد و از لحاظ علمی و اخلاقی هیچ نژادی برتر از نژاد دیگر نیست. پس تمایلات نژادپرستانه، ناشی از تعصبات جاهلانه است.
🔰 فارغ از این مباحث، خوب است بدانیم که جمهوری اسلامی با شخص کوروش کبیر مشکلی ندارد.
▪️ او با افرادی مشکل دارد که با نام کوروش میخواهند علیه این نظام آشوب و فتنه به پا کنند.
📌 نه فقط در جمهوری اسلامی بلکه در هر حکومت دیگری، اگر بخواهید به نام اسطورهها، علیه آن حکومت فتنه به پا کنید با شما مقابله خواهد شد.
👈 حال اگر به آرمانهای خود باور عمیق داشته باشید، تا پای جان استقامت خواهید کرد؛ مثل انقلابیونی که با نام حسین(ع) رژیم وابسته ستمشاهی را سرنگون کردند.
👈 اما اگر از آرمان و استقامت و مبارزه سر در نیاورید، صدایی که بلند کردهاید در نطفه خفه میشود و خودتان هم دیگر همه چیز را فراموش میکنید. دقیقاً مثل کسانی که میخواستند از پاسارگاد فتنهانگیزی کنند اما مثل آب خوردن جمعشان کردند.
🛑 ۲شهریور سالروز شهادت چریک ۱۰۰۰چهره حجةالاسلام سيدعلی #اندرزگو
🔸 #امام_خمینی :
ما نیمی از انقلاب را از این شهید داریم، اگر ۱۰ تن مثل او داشتیم، دنیا تحت سلطه اسلام بود...
🇮🇷
4.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ تفاوت نگاه فردوسیپور و یک خارجی درباره #ایران
فردوسیپور: امکانات و زیرساختهای ایران نامناسب و کمه
ژوزه مورایس: اگه بپرسی ایران یک کشور جهان سومی هست یا نه؟ به نظرم نه، نیست.
توی ایران منابع زیاد و آدمای باهوش زیادی دارید، ولی فقط همینا نیست، تو ایران دسترسی به آموزش عالی راحته، دانشگاههای خوبی دارید، آدمهای متخصص زیادی دارید، ایران واقعا کشور فوقالعادهای هست.
جالبه بدانید یک طرف آدمی است که مدعی تحصیلات است و برخی مراکز آموزش عالی تدریس دارد
و طرف دیگر یه بازیکن فوتبال خارجی که فقط مدتی در ایران بوده
خود تحقیری رو این آدما به جامعه تزریق میکنن
🔻طبقۀ متوسط به مثابه دلیل چرخش:
استحالۀ منطقِ فرهنگیِ انقلاب
🖊مهدی جمشیدی
۱♦️. آقای سیدعباس صالحی که به عنوان وزیر پیشنهادی فرهنگ به مجلس معرفی شده است، دیروز در نطق خویش گفت جامعۀ ما تغییر کرده و از جمله در اثر دانشگاه، «طبقۀ متوسط» نیز گسترده شده که منتقد است و میخواهد با بیرون در ارتباط باشد و در مقابل، ما نمیتوانیم این طبقه را نادیده بگیریم. ایشان به سبک محافظه کارانۀ خویش، روشن نکرد که: طبقۀ متوسط، چه خصوصیاتی دارد و به چه اموری نقد دارد و در پی چیست؟ اینکه باید تحوّل اجتماعی را دید یعنی باید خواستههای طبقۀ متوسط را برتابید و به آنها گردن نهاد یا باید طریق دیگری را در پیش گرفت؟ این تحوّل اجتماعی که ایشان از آن سخن گفته، جهت درست دارد یا باید فعالانه با آن مواجه شد و تسلیم نشد؟ سخنان ایشان، در حد یک طرح مسألۀ بسیار کلّی و مبهم بود که مخاطب را در سردرگمی نسبت به موضع ایشان فرومیبرد؛ درحالیکه ایشان در معرض انتخاب شدن است و باید با صراحت، مشخص کند که در مقام کارگزار عالی، چه تدبیری در دست دارد.
۲♦️. «طبقۀ متوسط»، اصطلاحی است که بیش از هر چیز، معطوف به مرتبت اقتصادی است و به لایهای از جامعه اشاره دارد که در میانۀ فرادستان و فرودستان نشستهاند و نه غنی هستند و نه فقیر، اما کاربرد این تعبیر در ایران و در میان روشنفکران سکولار، بیشتر بر «سبک زندگیِ فرهنگی» دلالت دارد و حامل این امر است که طبقۀ متوسط در اینجا، مایل به ارزشهای فرهنگیِ غربی هستند و به درجات مختلف، از آن اثر پذیرفتهاند؛ یعنی کسانی که هویّت بینابینی و یا بهطور کامل، تجدّدی دارند و به ارزشهای فرهنگیِ حاکمیّت، متعهد نیستند. در این روایت، نزاع اصلی در ایران که موجبات شکاف دولت و ملّت را فراهم کرده، میان همین لایۀ اجتماعی و حاکمیّت است و چون این لایۀ اجتماعی، تصمیم نهایی خویش را گرفته و دیگر، الگوها و سرمشق های رسمی را برنمیتابد، حاکمیّت باید عقب نشینی کند و «تنوّع» و «تکثّر» را به رسمیّت بشناسد. بنابراین، اقدام حاکمیّت، همین است که قرائت رسمی از فرهنگ را کنار بگذارد و عرصۀ عمومی را به حال خویش رها کند و معیارها و قواعد فرهنگیِ رایج و رسمی را کمرنگ کند. واقعیّت فرهنگی در جامعۀ ایران، مسیر متفاوتی از خواست حاکمیّت را انتخاب کرده و حاکمیّت نیز، چارهای جز پذیرش ندارد و نباید مقاومت کند. کسانیکه میگویند باید طبقۀ متوسط را دید، مقصود شان از «دیدن»، همین «تغییر منطق فرهنگی» است؛ یعنی باید پذیرفت که بیش از این نمیتوان و باید در خودِ قواعد فرهنگی – از جمله اصل حجاب و حد حجاب – و نه در روش تحقّق اجتماعیشان، تجدیدنظر کرد.
۳♦️. آقای صالحی، به طرح مسألۀ کلّی و مبهمش، وضوح و امتداد تجویزی نبخشید، چون میدانست که در موقعیّت رأیگیری از نمایندگان، باید به گفتارِ این چنینی بسنده کرد و پیشتر نرفت و به جزئیّات مناقشه برانگیز و عینیّات اختلافی، اشاره نکرد؛ بلکه حتی در کرسی وزارت فرهنگی نیز باید مسیر «تغییر منطقِ فرهنگی» را به صورت نامحسوس در پیش گرفت و زیرپوستی و پنهانی، به ارادۀ تجدّدیِ طبقۀ متوسط، رسمیّت داد. مقصود این جریان از «بهبود خواهیِ تدریجی»، همین است باید آرمان های تجدّدی را در لفافه و گامبهگام به اجرا درآورد و حسّاسیّتها و مخالفتها را برانگیخته نکرد. این عبرتی است که جریان اصلاحات از تجربۀ دولتیاش در نیمۀ دوّم دهۀ هفتاد آموخت و در اثر آن، قدرت را باخت. اینک، این جریان، بیآنکه از «ارزشهای تجدّدی»، بریده باشد و رو به سوی مدینۀ فاضلۀ انقلاب اسلامی آورده باشد، تنها در «روشهای رادیکالِ» خویش، بازاندیشی کرده است. این سازوکار جدید، کسانی را میفریبد و دچار این توهم میکند که اصلاحطلبیِ سکولار، هدفهای خود را تغییر داده است. اصلاح طلبان، انقلابی یا ملایم نشدهاند، بلکه متظاهرتر و زیرکتر شدهاند. آقای صالحی، اصلاح طلبِ شناسنامهای و سیاسی نیست، اما روشن است که از گذشتۀ فکریاش، بازگشته و همبازی اصلاح طلبان شده است. هر چند بازی او، حداکثری و حاد نیست، اما همین اندازه نیز برای اصلاح طلبان، غنیمت است و مقدّمهای است برای طرح های فرهنگیِ بزرگتر در زمانهای که امکانهای سیاسی، مساعدتر باشند. اینان کارگزارانِ تغییر منطقِ فرهنگیِ حاکمیّت هستند؛ بناست ارزش های انقلابی، با ارجاع به روایتی از جامعۀ ایران که طبقۀ متوسط را غالب و شورشی و گسسته از حاکمیّت، تصویر میکند، کمرنگ و رقیق بشوند. باید جامعۀ ایران، بحرانی و اضطراری و مشوّش معرفی شود تا بر اساس این فشار از پایین، شرایط سیاسی برای چانه زنی از بالا فراهم آید. احساس میکنند که کارآمدتر از لشکرکشی خیابانی و یا انتخابات، ارجاع به واقعیّت اجتماعیِ روزمرّه است که میتواند نظام را به انفعال و عقبنشینی وادار کند.
1.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شفای بیماران....