_اگه نباشی من با کی تا دممرگ سیبترش بخورم؟ روصورت کی نقاشی بکشم؟ خوراکیایی که نمیخامو به کی بدم؟ با کی برم بیرون؟ با کی پلنای خفن بریزم؟ کیو پنجیر بگیرم؟ خونه کی لش کنم؟ به کی چرتپرتامو بگم؟ اصلا اینارو بیخیال؛ کی مثل تو انقدر قشنگ میخنده؟ لطفا عقب نرو. این دنیا خیلی زشت و ترسناکه.
_از اینکه تمام خودم رو بهش دادم و حتی چیزی برای خودم باقی نزاشتم اما بازهم براش کافی نیستم و دم بهدیقه مورد سرزنش قرارمیگیرم، خیلی ناراحتم.
چرا نمیتونم راضی کننده باشم برای آدمها؟ خستم از تلاش مداوم برای جلب رضایتی که هیچوقت نمیتونم داشته باشمش. خستم از ارزش های یکطرفه. خستم.
_از مشکلات اساسی من اینکه نتنها خاطرات گذشته آزارم میدن، بلکه خاطرات آیندهای که دیگه قراربر ساخته شدنشون نیست هم گلوی منو گرفتن.
_هجوم خاطرات رندم و بیمحتوا که حتی خودم وجودشون رو فراموش کردم وقت و بیوقت وسط مغزم و بهشدت واضح داره اتفاق میفته و این قضیه زیادی وحشتناکه.