The moon still waits for the stars every night meaning.
پ.ن: خاطراتی که ایتا پاک کرد.
*/تابستون کوتاهه، ممکنه نتونی آهنگ مورد علاقت رو با دوستات داد بزنی و رو صورتشون نقاشی کنی.
تابستون کوتاهه، ممکنه نتونی کتاب های مورد علاقت رو تموم کنی.
تابستون کوتاهه، ممکنه هرچی منتظر بمونی نوتیفی که میخوای رو روی گوشیت نبینی.
تابستون کوتاهه، اونقدر که حتی نمیتونی یک بار دیگه درآغوش بکشیش و دستات رو مشت نکنی.
آره تابستون کوتاهه، و برای ما کوتاه تر.
"تابستونکوتاهه زدبازی"
گوشه گوشه من داره خورد میشه و هیچکس نمیفهمه.
و من میترسم راجبش حرف بزنم، میترسم محکوم به زیاده روی بشم.
واقعا به سختی دارم دووم میارم، و هروقت به کسی اینو میگم بهم میگن که "وا چیزیت نیست که" و منم تایید میکنم چون حوصله توضیح دادن ندارم.
بهم میگفت از آدمای ضعیف مثل تو بدم میاد
همش میخوای زرتی بزنی زیر گریه و من فقط تونستم به جوک "بامزش" بخندم تا همونجا نزنم زیر گریه و ثابت کنم دقیقا اونی ام که فکر میکنه. از درونم متنفرم که انقدر من رو آزار میده و صداهای توی سرم که مدام جمله های آدما رو برام تکرار میکنن و میخوان بهم ثابت کنن تو کافی نبودی، هیچوقت.
الان که فکرمیکنم خیلی دلم میخواد بازم راجبش گریه کنم ولی نمیخوام بیشتر از این دوسم نداشته باشی.
"اصلا چند وقته اینجوریم؟ قول میدم آدم شم(الکی)"
کاش میشد فقط در آغوشم بگیری، اونقدر سخت که همه صداها خفه شن و بتونم هرچقدر میخوام نفست بکشم.