شبسـوممحرمالحرام
±باتمامايݩاسيرانفرقدارے؛
قصہچيست؟!
هرڪسےآمدبہاحواݪٺبخندد،
گـريہڪرد...!🏴
#مدد_یا_رقیه
#یا_رقیه_خاتون
- روضه امشب اگر و شاید و اما دارد؛
در خودش قِصهی یک دختر ِتنھا دارد💔
همه شادند دخترت گریان،همه خوابند و دخترت بیدار
خیلی امروز مردم این شهر، دادنم با نگاهشان آزار
بابا،بابا،بابا
دخترت را ببر به همراهت، خسته از دست روزگار شده
یا که تشخیص تو شده مشکل، یا دو چشم رقیه تار شده
گر به دور سرت نمی گردم، پر پرواز من شکسته شده
مثل سابق زبان نمی ریزم، دو سه دندان من شکسته شده
بابا،بابا،بابا،مَن ذا الذی أیتمنی على صغر سنّی ؟ كی رگ های گردنت رو بریده؟ بابا دارم برات خاطره میگم:
وسط ازدحام و خنده ی شام ،بغض تنهایی ام ترک میخورد
هر کجایی که گریه میکردم، عمه ام جای من کتک میخورد
میگن:بچه بادوم ِ، نوه مغز بادوم ِ، بابا بزرگ و مادر بزرگ نوه رو یه جور دیگه دوست دارن،
تو خرابه هی میگفت:عمه بابات به بچه های یتیم سر می زد،كجاست ببینه نوه اش خرابه نشین شده؟😭...
بچه به عزیزش میرسه،دیدی درد دل میكنه، تا سر رو آوردن نگاه كرد،گفت: بابا گوشم درد میكنه،😭بابا سرم درد میكنه،بابا صورتم داغ ِ.💔اما دختر خیلی معرفت داره،گفت:بابا همه ی دردها یه طرف،یه سئوال دارم اَزت،بابا به من بگو آیا آبت دادن یا نه؟🖤😭