بسم ربِّ مولا
آقای بابا مهدی سلام .
اومدم پدر دختری حرف بزنیم ..
اومدم بگم مبارک باشه تولدت قربونت برم .
مبارک ما شیعه ها باشه همچین روزی که شما پا گذاشتی رو چشم زمین .
ممنون که هستی بابا مهدی .
ممنون که حواست بهمون هست .
الهی قربون قلب دریات برم که طاقت بی طاقتیِ بچه هاتو نداری :)
ممنون که هر چی ازت خواستم نه نیاوردی
راستی بابا مهدی جانم .
ممنون از مهمون نوازیت .
خیلی ممنون که دعوتمون کردی مهمونی
خیلی خوب بود بابا ، خیلیییییی :)
شبی که تا صبحش صحن و وجب به وجب قدم زدیم .
نمازی که درست وسط صحن شیش نفری خوندیم .
مناجاتی که بعد نماز کردیم .
زمزمه های زیر لبیمون .
اشکایی که مهر تایید دل شکستگیمون بود رو سنگ فرشای صحنت .
روضهای که اون عزیزِ دل پشتِ گوشی برامون خوند .
نمیدونم از چی بگم ..
نمیدونم از کجا بگم ..
نمیدونم از کی بگم ..
فقط میدونم من هیچ کدوم از اون حسارو هیچ جا و زمانی تجربه نکرده بودم .
همشون ناب بودن و خاص :)
بابا مهدی جانم همه اون حال و احوالا به کنار
از همش بگذرم از اون نشونهی لحظه آخری نمیتونم بگذرم !
تا حالا کسی اینجوری مهر تایید نشونده بود پای خواستههام .
ولی شما که هر کسی نیستی .
شما مولایی .
شما عزیز دلی .
دورت بگردم عشق جانم .
شما پدری .
مگه میشه پدر دست رد بزنه به سینهی دختری که زار زده پای خواسته دلش ..
اون گل نرگس ..
همونی که تایید خواسته هام شد .
همونی که بوی بهشت میداد .
همونی که عطر زندگی داشت .
همونی که امید زندگی و دلیل ادامه دادن شد
آخه چی بگم از این همه لطف و مهربونیت به منِ کم ترین :)
بابا مهدی جانم !
قربونت برم ممنونم ازت .
ممنون که به دنیا اومدی وعدهی حق خدا .
ممنون که اومدی و شدی مرهم دلای شکسته
دورت بگردم من پدر ترین پدر .
ولی ما دوست داشتیم امسال تولدتو با خودت جشن بگیریم:)
دوست داشتیم باشی کنارمون همچین روزی
ببخشید بابا جانم ببخشید که مانع شدیم و نمیذاریم بیای:)
ولی اینجا یکم اوضاع بهم ریختست .
هیچی و هیچکی جای خودش نیست .
کاش بیای ، بیای و نجاتمون بدی از این همه سیاهی .
کاش بیای که روز تولدتو با خودت جشن بگیریم .
کاش بیای نور عالم .
کاش بیای بابای بچه شیعه ها .
ما دلامون تنگه ، درسته یکم خاک گرفته هااا
ولی شما که بیای درست میشه :)
میای یه دستمال نمدار میکشی رو دلامون همه چی درست میشه ..
بیا بابا جانم
ما تو رو کم داریم اینجا :)
بیا که حال دلمون روبهراه نیست ..
آقای بابا مهدی !
با اینکه نیستی کنارمون و خودمون و روسیاهیمون باعث این نیستی شدیم .
ولی میدونم هرجایی که باشی حواست بهمون هست:)
تولدت مبارک ما و همه بچه شیعهها باشه دورت بگردم .
22.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«لب ما و قصهٔ زلف تو؟ چه توهمی، چه حکایتی!
تو و سر زدن به خیال ما؛ چه ترحمی، چه عنایتی...»
محمد اسداللهی1_9781442839.mp3
زمان:
حجم:
8.12M
ندیدم شیرین تر از این عهدی ، حبیبی مهدی ..
مشرف شده بودن جمکران، صدای مداح در صحن مسجد پیچید، خطاب به امام زمان گفت:" آقاجان ای کاش میدونستیم کجا هستید" .. آقای بهجت با همان آرامش همیشگی گفتن:
" بگویید کجا نیستند؟! "