25.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیگر تنها گریه حالم را میداند ..:)
📍زنجان
تشییع پیکر مطهر شهید القدس حمید طوماری
¹⁴⁰⁴•⁰³•²⁸
امروز
امروز
امروز
باید دربارهش بنویسم ..
ولی نه تمرکزِ لازم برای نوشتن رو دارم،
نه کلمات یاری میکنن:)
نوشتم؛ اینجا براتون میزارم.
سوار اسنپ شدم، داشتم هزینه رو پرداخت میکردم؛
گفتن صلواتیه:))))
الانم "پریشانیم از این غمها دمی اما پشیمان نه ..."
پخش کرد.
هققق🥲
حتی نگهبانِ پادگان و رانندهی جزء هم میتوانست بیاید اتاق حاج حسن و ایدهی علمی بدهد! بس که حاج حسن ایدهها را خوب تحویل میگرفت و خوبتر تحلیل میکرد. گاهی یک فکر ساده از یک محقق تازهکار را آنقدر حلاجی میکرد که یک ایده و راهحلِ ناب ازش درمیآمد.
بعضی فکر میکردند حاج حسن آخرِ اعتمادبهنفس است؛ ولی واقعیت این بود که حاج حسن قائل به درستی سنت الهی بود. واقعا باورشان داشت. تا میگفتند فلان کشور فلان کار پیچیده و بهتانگیز را کرده، میگفت: «خدا رو شکر. پس ما بهتر از اونها میتونیم همون کار رو بکنیم!»
گاهی که تعجب و انکارِ توی صورتشان را میدید، ادامه میداد: «به دو دلیل این کار برای ما راحتتره. یکی اینکه خیالمون راحته این کار شدنیه؛ دوم اینکه ما شیعه هستیم و سهمیهی نصرت الهی به ما تعلق میگیره نه به اونا که مسلمون نیستند!»
و اگر دوباره احساس میکرد که حرفش جا نیفتاده، اضافه میکرد: «بچهها، میدونین نصرت الهی چه جوریه؟ این نیست که ما بشینیم و دعا کنیم و راهحل بیاد تو ذهنمون. اینطوریه که مثلا اگه یه غیرمسلمون بیستبار باید دستگاهی رو تست کنه تا ایرادش رو پیدا کنه، برا منِ شیعه تو دومینبار اون ایراد معلوم میشه.»
📚مردی با آرزوهای دوربرد│صفحه 73