🕊🍃🌸🌼🌸
🍃🌸🌼✧✦•﷽ ✧✦•
🌸🌼
#کلامکم_نور
✅ تلاش برای برآورده نمودن حوائج مردم
🔺زندگی انسان بر اساس اصل #تعاون و کمک به دیگران بنا نهاده شده است و اگر چنین نباشد، زندگی میسر نخواهد بود. در جامعه ایمانی، افرادی پیدا میشوند که همیشه در راه اصلاح کار #مردم_مومن، کوشش و جدّیت میکنند و از این کار لذت نیز میبرند. اگر کسی به آنها برای کاری مراجعه کند، از آن استقبال میکنند و ساعات و روزهای خود را صرف برآورده نمودن نیازهای آن شخص مینمایند تا #برادر_مومن خود را #شاد کنند. در این راه حتی از اموال خود می گذرند. نه تنها از مال و مکنت مالی می گذرند، بلکه از گذشت از جان خود دریغ نمی کنند. گویا این دست از افراد زندگی خود را #وقف جامعه مومنین کرده اند.
📌نقل است در زمان حضرت امام کاظم علیه السلام مردى از اهل رى مقدارى ماليات بدهكار بود و می ترسيد كه فرماندار جدید او را مجبور بپرداخت كند. در آن صورت هر چه داشت از بين ميرفت.
👤مرد اهل شهرری می گوید: به من خبر رسید فرماندار جدید شيعه و پيرو ائمه طاهرين عليهم السّلام است. باز ترسيدم به او مراجعه كنم. خوف داشتم بپاى خود گرفتار شوم. بالاخره تصميم گرفتم فرار كنم.
🕋به حج رفتم و حضرت امام موسى بن جعفر عليهما السّلام را زيارت كردم. جريان را بعرض ايشان رساندم . حضرت نامهاى باين مضمون براى او نوشت:
«بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ اِعْلَمْ أَنَّ لِلَّهِ تَحْتَ عَرْشِهِ ظِلاًّ لاَ يَسْكُنُهُ إِلاَّ مَنْ أَسْدَى إِلَى أَخِيهِ مَعْرُوفاً أَوْ نَفَّسَ عَنْهُ كُرْبَةً أَوْ أَدْخَلَ عَلَى قَلْبِهِ سُرُوراً وَ هَذَا أَخُوكَ وَ اَلسَّلاَمُ.»
(بدان که خداوند در زیر عرش سایهای است قرار داده است. کسی در زیر آن ساکن نمیشود، مگر آنکه فایدهای به برادرش برساند و یا مشکل او را بر طرف سازد و یا دلش را شاد کند و این برادر توست.)
🔰 از حج بازگشتم. شبانه بدر منزل او رفتم از او اجازه خواستم.گفتم بگوئيد پيكى از طرف صابر آمده. (در ایامی کوتاه و به دلایلی شیعیان با این لقب از حضرت امام کاظم علیه السلام یاد می کردند)
👣 ديدم با پاى برهنه بيرون آمد در را باز كرد مرا بوسيد بعد آغوش گرفت و پيوسته پيشانىام را ميبوسيد و اين كار را تكرار ميكرد و مرتب از من ميپرسيد خودت مولايم را ديدهاى؟ حالش چطور است؟ وقتى خبر از سلامتى و خوبى آن حضرت ميدادم شاد ميشد و شكر خدا ميكرد، مرا وارد خانه خود كرد و در بالاى اطاق نشاند خودش در مقابل من نشست نامه را باو دادم. بوسيد و شروع به خواندن کرد. بعد دستور داد لباسها و اندوخته مالىاش را بياورند. تمام پولهايش را با من #تقسيم كرد يك دينار من يكى خودش، همين طور يك درهم براى خود يكى براى من و لباسهايش را نيز همين طور تقسيم نمود آنچه نميشد قسمت كرد قيمتش را به من داد. همزمان این سوال را از من می پرسید که: برادر شادمانت كردم؟ 😊
من گفتم: آرى بخدا خيلى خوشحال شدم.😀
📖 بعد دفتر بدهى مالياتى را خواست هر چه بنام من نوشته بود حذف كرد و نوشتهاى داد كه بدهى ندارم.
از او وداع نموده به خانه ام رفتم. با خود گفتم من که نميتوانم جبران محبت و نيكى اين شخص را بكنم مگر اينكه سال آينده بحج بروم و برايش دعا كنم و حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام را زيارت نمايم بايشان عرض كنم با من چه كرد.
✨اين كار را انجام دادم،وقتى خدمت موسى ابن جعفر عليه السّلام رسيدم. جريان را بايشان عرض كردم. متوجه شدم پيوسته امام عليه السّلام #شاد مىشود. عرض كردم:آقاى من شما هم شاد شديد؟!
🌸فرمود: آرى بخدا قسم مرا مسرور كرد و امير المؤمنين عليه السّلام را مسرور نمود. بخدا قسم جدم پيامبر اكرم صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم را مسرور نمود و خدا را مسرور كرد.
📕عوالم العلوم , جلد۲۱ , صفحه۴۲۶
#بنیاد_بین_المللی_امامت
#موکب_اول
#معاونت_فرهنگی
#مبلغان_امامت
#کلامکم_نور
🆔@mobaleghaneemamat