🕊🍃🌸🌼🌸
🍃🌸🌼✧✦•﷽ ✧✦•
🌸🌼
#کلامکم_نور
#چهارشنبهها
#اعتقادما
#سبکمغزان_كم_خرد!
👈🏼اين روایت شریف از حضرت امیرالمومنین علیه السلام نقل شده است. دقت کنید؛
✨«قَصَمَ ظَهْرِی رَجُلانِ عالِمٌ مُتَهَتِّکٌ وَ جاهِلٌ مُتَنَسِّکٌ»؛
📗غرر الحکم , جلد۱,صفحه۶۹۶
📌«دو نفر کمرم را شکستهاند: عالم پردهدرِ بیتقوا و جاهل متعبّد دیندار».
❌مارقين وقتی به نهروان میرفتند تا لشكر خود را تجهيز كنند و با حضرت اميرالمومنین علیه السلام بجنگند، در بين راه به دو نفر رسيدند كه يكی مسلمان بود و يكی نصرانی. آن مسلمان را به جرم اينكه طرفدار حضرت اميرالمومنین علیه السلام بود كشتند و نصرانی را احترام كردند و گفتند: رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور داده است كه با اهل ذمّه به نيكی رفتار كنيم.
❌يک دانهی خرما از درختی به زمين افتاده بود، يكی برداشت؛ ديگران فرياد زدند حرام است و صاحبش راضی نيست. خوكی از آنجا میگذشت و يكی با تير خوک را كشت. باز فرياد زدند: افساد فیالارض كردی. چرا خوک را کشتی؟
🚫امّا چند قدم آن طرفتر نيز به مسلمان بزرگواری از اصحاب خاصّ حضرت اميرالمومنین علیه السلام(عبداللهبن خبّاب بن ارت) در حالی كه همسر حاملش همراهش بود، ديوانهوار هجوم بردند و شكم زن بينوا را مقابل چشم شوهرش پاره كردند و بچّه را بيرون آورده با مادر سر بريدند و آنگاه خود عبدالله را كنار نهر خواباندند و مثل گوسفند سرش را بريدند و همين را عبادت بزرگ خدا از سوی خود میدانستند.
حضرت اميرالمومنین علیه السلام) دربارهی آنها فرمود:
«أنْتُمْ مَعَاشِرُ أخِفَّاءُ الْهَامِ سُفَهَاءُ الْأحْلامِ»؛
نهجالبلاغهی فیض، خطبهی ۳۶
«شما گروهی هستيد #سبکمغز_كم_خرد».
🔰اینان ظاهری #فريبنده داشتند و باطنی #وحشتبار و لذا امام فرمود: كشتن اينان كار هر كسی نبود. تنها من بودم كه به روی اين دينداران ديننشناس شمشير كشيدم و ريشهی فتنه را كندم.
✨«فَإِنِّی فَقَأْتُ عَیْنَ الْفِتْنَةِ وَ لَمْ یَکُنْ لِیَجْتَرِئَ عَلَیْهَا أحَدٌ غَیْرِی»؛
نهجالبلاغهی فیض، خطبه ی 92
📌«من بودم كه چشم فتنه را كور كردم و غير از من کسی جرأت این را نداشت [که به جنگ با قاریان قرآن و شبزندهداران برخیزد]».
❤️هماکنون امام عصر (عجّلاللهتعالیفرجهالشّریف) به اذن خدا #فرمانروای عالم خلق است. اين نَفَسی كه ما میكشيم، به اراده و فرمان پ ولیالله اعظم است كه «بابالله المؤتی منه» است و معالاسف، وقتی از اين سخنان بیان می شود افرادی برمیآشوبند و میگويند شما امام را همشأن با خدا قرار میدهيد، غافل از اين كه مسألهی همشأنی مطرح نيست، بلكه سخن از ولايت بالاذن و مأذون بودن از جانب خداست. آيا وقتی قرآن از زبان حضرت مسيح علیه السلام میگويد:
🔖«... أنِّی أخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَة الطَّیْرِ فَأنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْراً بِإذْنِ اللهِ ...»؛ آل عمران 49 آيا آن حضرت را همشأن خدا قرار داده است؟ بلكه او را با کلمهی (باذن الله) از مرتبهی همشأنی با حق پايين میآورد و آن حضرت را مخلوق مأذون از جانب خدا نشان میدهد كه به اذن خدا ارادهاش خلّاق بود.
حال، اگر بگوييم امام به اذن خدا مردهها را زنده میكند و زندهها هم به ارادهی امام نفس میكشند، آياامام را همشأن خدا قرار دادهايم؟
مقصود از اذن خدا اين است كه خداوند تكويناً اين قدرت را به امام داده كه با ارادهاش میتواند در عالم تصرّف کند و حاجت حاجتمندان را روا كند.
در رواياتی كه از مقام اقدس ائمّه ی اطهار علیهم السلام به ما رسيده فرمودهاند:
✅«لا تَجْعَلُونا اَرْباباً و قُولُوا فِی فَضْلِنا ما شِئْتُمْ فَاِنَّکُمْ لا تَبْلُغُونَ کُنْهَ ما فینا و لا نَهایَتَهُ فَاِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ قَدْ اَعْطانا اَکْبَرَ وَ اَعْظَمَ مِمّا یَصِفُهُ اَحَدُکُمْ اَوْ یَخْطُرُ عَلَی قَلْبِ اَحَدِکُمْ فَاِذا عَرَفْتُمُونا هَکَذا فَاَنْتُمْ مُؤمِنُونَ»؛
📒بحارالانوار، ج ٢۶، ص ۲
📌«ما را از مقام ربوبیّت تنزّل بدهید و ما را ربّ ندانيد، آنگاه در فضل ما هر چه خواستيد بگوييد و در عين حال، به حقيقت آنچه در ما هست نمیرسيد؛ زيرا آنچه خدا به ما عطا فرموده است، بزرگتر و عظيمتر از آن است كه شما در وصف ما میگوييد يا در قلب خود تصوّر میکنید. اگر اينگونه ما را شناختيد، در اين صورت است كه مؤمن واقعی شدهايد».
#بنیاد_بین_المللی_امامت
#موکب_اول
#معاونت_فرهنگی
#مبلغان_امامت
#کلامکم_نور
🆔@mobaleghaneemamat