دیشب به خوابم آمده بودی بابا.
نشستم روی پایت و موهایم را مثل همیشه
شانه کردی،
خبری از بیابان و کاروان نبود.
ویرانه "گلستان" بود.
و من شبیه روزهای گذشته میدویدم.
تو صدایم میزدی و من رقیه میشدم.
بالا میرفتم و اوج میگرفتم در آغوشت...
در خواب به من میگفتی: مهربان دلشکستهام! مسافر غریب و کوچکم!
میدانم این خواب آرام تو، آتش به جان همه میزند...
نخواب دخترکم! 🖤🕯
نخواب...💔😭
39.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حاجمحمودکریمی
[♢ نماهنگ؛ نجوای ِ دخترانه.. ♢]
حاجمحمودکریمیyasfatemii - حاجمحمودکریمی.mp3
زمان:
حجم:
9.99M
#حاجمحمودکریمی
[♢ نماهنگ؛ نجوایِ دخترانه... ♢]
-گردخترڪیپیشپدرنازڪند
-گرهۍڪرببلاۍهمہرابازڪند :)💔🕯
مرحوم حاج حسن جمالیAUD-20210911-WA0008.mp3
زمان:
حجم:
16.39M
[♢تو سجده میگم الحمدلله 🖤🕯♢]
#مرحومحاجحسنجمالی
شادی روحش صلوات و فاتحه ای قرائت کنید 🪔
ضربههای قلبم آیات ِ خودت
شاهِ دل در زندگی، ماتِ خودت
عقل و عشق و باورم را هم ببر
پلّه پلّه، تا ملاقات ِ خودت ...
#حسین_جآن💔
هدایت شده از مـُـدافِعانِحـَC᭄ــرَم🇮🇷🇵🇸
السلام علیک یا باب الحوائج، یا بنت الحسین، یا رقیه خاتون.
در خرابه در كنار حضرت زينب(س) نشسته بود. جمعي از كودكان شامي را ديد كه در رفت و آمد هستند. پرسيد: عمه جان! اينان كجا مي روند؟ حضرت زينب(س)فرمود: عزيزم اين ها به خانه هايشان مي روند. پرسيد: عمه! مگر ما خانه نداريم؟ فرمودند: چرا عزيزم، خانه ما در مدينه است. تا نام مدينه را شنيد، خاطرات زيباي همراهي با پدر در ذهن او آمد. بلافاصله پرسيد: عمه! پدرم كجاست؟ فرمود: به سفر رفته. طفل ديگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوي غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت. پاسي از شب گذشت. ظاهراً در عالم رؤيا پدر را ديد. سراسيمه از خواب بيدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جويي نمود، به گونه اي كه با صداي ناله و گريه او تمام اهل خرابه به شيون و ناله پرداختند.
خبر را به يزيد ملعون رساندند، دستور داد سر بريده پدرش را برايش ببرند. رأس مطهر سيد الشهدا را در ميان طَبَق جاي داده، وارد خرابه كردند و مقابل اين دختر قرار دادند. سرپوش طبق را كنار زد، سر مطهر سيد الشهدا را ديد، سر را برداشت و د رآغوش كشيد.
بر پيشاني و لبهاي پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلند تر شد، گفت: پدر جان چه كسي صورت شما را به خونت رنگين كرد؟ پدر جان چه كسي رگهاي گردنت را بريده؟ پدر جان «مَن ذَالَّذي أَيتَمَني علي صِغَرِ سِنِّيِ» چه كسي مرا در كودكي يتيم كرد؟ پدر جان يتيم به چه كسي پناه ببرد تا بزرگ بشود؟ دختر خردسال حسين(ع) آن قدر شيرين زباني کرد و با سرپدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خيال كردند به خواب رفته. وقتي به سراغ او آمدند، از دنيا رفته بود.💔😭
○ڪاش حالا که قرار است نیایم به "حرم"
تو بیایی و مرا مثل "رقیھ" ببری🥺🕊