🔹۲. توکل بر خدا یعنی کنار گذاشتن تدریجی همه ترس ها و ناامیدی ها.
وقتی کسی بر خدا توکل میکنه، پشتش به کوه هست و دیگه قرار نیست از هر چی و هر کسی بترسه و جا بزنه.
اونایی که دارن دنیا را به گند میکشند، سود و حیات خودشون را در این میبینند که دنیا کثیف باشه و اینطوری دارن همه را به جون هم میندازن.
بارها پیش اومده که به خودم گفتم اینا از خدا نمیترسن و به خاطر استکبار بر دنیا دارن ترس خودشون توی دل همه میندازن.
اما اگه من و شما بر خدا توکل کنیم و ترس ها را کنار بذاریم و بدونیم عبد خدا هستیم و خدا همه کاره عالم است 👈 اولِ فروریختن و فروپاشی همه قدرت های غیر الهی و ضد دینی است.
پس توکل بر خدا اگر برای من و شما شجاعت و محکم بودن و سری پر شور و احساسی عالم گیر به وجود بیاره، درسته و خودشه. و الا چیزی به جز لقلقه زبان نخواد بود.
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
🔹۳. توکل بر خدا با گناه و تباهی جور در نمیاد. لذا تقویت توکل بر خدا به معنی تقویت ایمان و در مسیر و جاده اسلام و انقلاب حرکت کردن هست.
مثلا کسی نمیتونه به دزدی بره و قبلش بگه خدایا توکل بر تو و من بر خدا توکل می کنم و خونه مردم و جارو می کنم!
این غلط و اصلاً به معنی توکل بر خدا نیست بلکه سوء استفاده از مفاهیم و کلمات و مقولات دینی می باشد.
وقتی کسی میگه توکل بر خدا یعنی اولا قراره کاری را انجام بده که پروردگار سبحان از این کار راضی است و ثانیاً به پشت گرمی و مشروعیتی که در اون کار سراغ داره و از مطابقت این کار با شرع و عرف اطلاع داره وارد این کار شده.
پس کسی نمی تونه برای هر خلاف عرف و شرعی که خواست مرتکب بشه بگه من بر خدا توکل کردم که جیب مردم و خالی می کنم و بقیه را بیچاره می کنم و مملکت را میچاپم.
این به خاطر این گفتم که در طول هفته های اخیر که شاهد برگزاری دادگاه غارتگران بیتالمال و سوء استفاده گران از وضعیت اقتصادی مردم بودیم شاید اکثر اون متهمان دم از دین و دیانت و توکل بر خدا و واگذار کردن کسانی که براشون پاپوش درست کردن به خدا و طی کردن مدت حبس شان با توکل بر خدا و این بحث ها بودیم!!
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
🔹۴. معنای توکل بر خدا ، سپردن کار به دست خداست تا آدمی را در تمام موارد کمک کند و نارسایی های او را برطرف سازد.
انسان در طول زندگی خود با مشکلات و پیچیدگی ها، مواجه بوده و احساس می کند که به تنهایی قادر بر انجام دادن امور نیست؛ چنین انسانی، برای رفع حقارت و ضعف خود، باید با تشبّث (چنگ زدن) به عوامل طبیعی و اسباب مادی از نیروی غیبی و قدرت بی پایان خدا استمداد جوید که او را در راه هدف، موفق گرداند.
در حدیثی رسول گرامی اسلام (ص) از جبرئیل (ع) می پرسد: معنای توکل بر خدا چیست ؟
جبرئیل (ع) در پاسخ می گوید: «العلم بان المخلوق لایضر و لا ینفع و لا یعطی و لا یمنع و استعمال الیأس من الخلق؛ حقیقت توکل علم و آگاهی به این است که مخلوق نمی تواند زیانی برساند و نه سودی و نه چیزی ببخشد و نه از آن باز دارد، و نیز توکل مأیوس شدن از خلق است (یعنی همه چیز را از خدا و به فرمان او بداند) (بحار، ج ۶۸، ص ۱۳۸، ح ۲۳).
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
🔹حالا ممکنه سوال پیش بیاد که چطور به اینجا برسیم که توکل را در خودمون زنده کنیم؟
جوابش ساده است اما شکل گرفتن این مسئله در وجود ما تمرین میخواد.
باید تمرین کنیم. مثلا مطالعه کنیم نه اینکه بفهمیم برای اثبات وجود خدا چند تا استدلال شده؟
بلکه برای اینکه بدونیم مثلا مکانیزم عالم و خلقت، بر اساس عدل هست و بالاخره آدم نتیجه همه اعمالش میبینه
و یا خداوند هیچ موجودی را بدون رزق و روزی خلق نمیکنه و همه ما روزی مشخص داریم. حالا اگه حرص میخوریم و میبینیم که اینطوری که دلمون میخواست و برنامه ریزی کرده بودیم نشدم، دیگه این به توقع و آمال و آرزوی ما برمیگرده نه رزق و روزی که در اون حد و اندازه هستیم.
و صد ها مثال دیگه ...
اصلا یکی از معانی توکل بر خدا اینه که درست دعا کنیم و درخواست داشته باشیم. بسپاریم به خودش که بهترین هایی که به نفعمون هست برامون مقدر کنه. نه اون چیزی که دلمون میخواد و دوس داریم با اون چیز، چشم مردمو از کاسه دربیاریم.
مطالعه و آگاهی در این زمینه خیلی مفیدتره و به آدم آرامش میده.
نه اینکه هر کتاب علمی و فلسفی برداریم و توقع داشتیم که توکل بر خدا در ما تقویت بشه.
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
حالا فعلا برای امشب بنظرم کافی باشه.
لطفا یه بار دیگه بحث امشب را مرور کنید و دقایقی فکر کنید تا برنامه را با هم با پخش مداحی و سینه زنی ادامه بدیم.
یا موسی بن جعفر
WWW.SHIA-NEWS.COM17161_355.mp3
زمان:
حجم:
2.21M
روضه بسیار باصفای مرحوم آقای کافی
درباره مصائب حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه
خدا روحشون شاد کنه🌷
Haj Meysam MotieeShahadatImamKazem1393[05].mp3
زمان:
حجم:
8.59M
سینه زنی
واحد
آقای میثم مطیعی
حاج محمود کریمی4_5940321056089703241.mp3
زمان:
حجم:
12.81M
زمینه شهادت امام کاظم
آقای محمود کریمی
⛔️ خاطرات کاملا #کورونایی
قسمت دوازدهم
خانمم روی سر و وضعم حساس تر از خودمه. خیلی پیش اومده که اصلا یادم رفته برم اصلاح و ناخونام کوتاه کنم و یا عمامه تمیز بپیچم اما خانمم یادم آورده و مرتب شدم. چون خدا نکنه ذهنم درگیر سوژه و یا پروژه ای بشه. دیگه کلا غرقش میشم و تا بیام بیرون خیلی طول میکشه. حتی شده گاهی بیرون نیومدم و به زور آوردنم بیرون!
به خاطر همین در لحظه ای که بعد دو سه روز برای خانمم تماس گرفتم، اول نسبت به سر و وضعم بهم تذکر داد و گفت حواست باشه. بعدش هم گفت یه پیام بذار کانالت که ملت نگرانن و خوب نیست یهو غیبت زده.
گفتم چشم و بعدش هم یه کم با بچه ها حرف زدم.
یه کم استراحت کردم و وقتی بیدار شدم سر و وضعم مرتب کردم و کل لباسامو عوض و بدنمو ضد عفونی کردم. بیمارستان لباسای ما رو هم میشست اما خانمم گفته بود بیار خونه بشورم. ترجیح دادم خودم بشورم که نه مدیون بیمارستان بشیم و نه این لباسا رو خونه ببرم. ولی یکی از مسئولین بیمارستان گفت: نه حاج آقا ! بذارین خودمون بشوریم. چون ما از مواد خاصی استفاده میکنیم و ضد عفونی میشه و کلا روش ما بهتره.
بگذریم ...
آماده شدم و تمام وسایل و ماسک و روپوش و نایلن روی عمامه و ... را عوض کردم. شده بودم مثل قصه حسن کچل که رفت حموم و تمیز شد و اینا ... حس میکردم منم شدم حاج آقا گل ... تر و تمیز و تپل مپل 😌
رفتم بخش ...
نمیدونم کلا اون لحظه چرا اینقدر سر خوش بودم ...
حالا خوبه فقط یه حموم رفته بودما ... اما چون از اون لباسا و ماسک و ... فاصله گرفته بودم و تازه شده بودم و نفس تازه و استراحت به مغزم رسیده بود حس میکردم الان که دارم خرامان خرامان وسط بخش راه میرم، باید از بلندگوی بیمارستان این دیکلمه پخش بشه:
«حاجی! 🌷
تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت وقتی توی اون لباسها داشتی پُختک میزدی و نزدیک بود کل بدنت آبپز بشه؟
و اینک یک بخش و با کلی بیمار بد حال و خوش حال در انتظار توست...
برو ببینم چیکارمیکنی؟
میخوام دهن مهن هر چی ناامیدی و ناراحتیه رو سرویس بکنی و برگردی!»
کلا خوبه آدم سرخوش باشه. به خدا. شادی و آرامش چیزی نیست که بتونی بیرون پیداش کنی. کلا هر اتفاقی که قراره بیفته، اگه درون خودت افتاد، افتاده! وگرنه دهنت سرویسه و باید بری پیش بقیه گداییش کنی!
اون اتفاق درونی خوب توی مغزت، حالا میخواد با آهنگ شماعی زاده و شب پره همراه بشه و یا با ریتم حاج محمود و حاج منصور! مهم اینه که چی انتخاب بکنی؟ کی انتخاب بکنی؟ کدومشو پِلی کنی؟😉
با همون روحیه فوق العاده رفتم پیش بیمارانی که تازه آورده بودند. یکیشون که تا آخوند دید دهنشو باز کرد و شروع کرد: شماها چرا نمیمیرین؟ 😡 اینجا چی میخواین؟ نکنه اینقدر وضعمون خرابه که دیگه اومدین برای توبه و این حرفا! آره؟😡
گفتم: سلام برادر جان! 🌷 ارادت. گفتم شاید پرستارها و دکترا خسته باشن و شما هم کاری داشته باشین، گفتیم بیاییم خدمتی بکنیم. حالا هم اگه حضورم شما رو آزار میده، از کنار تخت و اتاق شما میرم.
یه کم جا خورد که این برخوردو دید. گفت: ولمون کنین بابا! آره ... از پیشم برو ... از اینجا و این اتاق برو! برو پیش بقیه! بقیه به این کارا مستحق ترند.😏
بازم اون رگه گرفت و با لبخند خاصی گفتم: چشم ... میرم ... همین حالا هم میرم ... ولی برادر جان! از اتاق رفتم. از پیش تو رفتم. اصلا از این بخش و بیمارستان رفتم. اما مگه از این مملکت میرم؟ 😂 مگه میتونین از این مملکت بیرونم کنین؟ 😂 مگه میذاریم انقلاب از دستمون بگیرین؟ هستیم ... تا آخرشم هستیم ... به قول مرحوم آقای مجتهدی تهرانی؛ از 57 که سوار شدیم، حالا حالاها سواریم. پیاده هم نمیشیم. ایستاده بودیم و ایستادیم و وای خواهیم ساد!😂
یه کم یخش آب شد و گفت: آی قربون آدم چیز فهم! پس خودتون میدونین سوارمون شدین!
با خنده گفتم: آره بابا ... شتر سواری که دولا دولا نمیشه!
همه زدن زیر خنده.🤣 مرده گفت: دستت درد نکنه! دیگه شتر هم شدیم!😒
وسط خنده ها گفتم: قصد بی احترامی نداشتم اما یه همچین چیزی...
با حالت طعنه گفت: راستی چرا دیگه در حرم ها رو بستین؟ دیگه شفا نمیدن؟
گفتم: اهل بیت دو نفرشون با شمشیر شهید شدن و بقیشون هم با مسمومیت. ینی یه جور ترور خاموش و سرد و بی سر و صدا. اونا این همه مرض و مریضی شفا دادن، اما سم و مسمومیت بر خودشون اثر داشت. چرا؟ چون اینطوری براشون مقدر شده بود. اونا حتی وقتایی هم که شفا میدن، خودشون هیچ کارن! اونا فقط واسطه هستند و همه کاره عالم خداست.
گفت: ینی میخوای بگی امام رضا و حضرت معصومه و اینا شفا نمیدن؟
گفتم: خودشون از پیش خود نه! تا خدا نخواد، حتی برگ هم از درخت نمیفته! چه برسه که بخواد کسی شفا پیدا کنه.
یه کم جمع و جور شد و گفت: پس دیگه چرا به اونا بگیم که به خدا بگن؟ خودمون به خدا میگیم!