eitaa logo
دلنوشته های یک طلبه
103.1هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
751 ویدیو
130 فایل
نوشتارها و رمان های محمد رضا حدادپور جهرمی ادمین: @Hadadpour سایت عرضه آثار: www.haddadpour.ir توجه: هر نوع استفاده یا برداشت و کپی و چاپ مستندات داستانی چه به صورت ورد یا پی دی اف و ... و حتی اقتباس برای فیلم‌نامه و تئاتر و امثال ذلک جایز نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
دلنوشته های یک طلبه
سلام اخوی🌷 از نیت پاک شما تقدیر و تشکر میکنم و اجر شما با خدا. اما جسارتا برادرانه دو تا نکته را مدن
جواب کاربردی؟! کاربردی تر از این کلمه سراغ ندارم که البته اول به خودم میگم و ثانیا به شما مخاطب گرامی: #خدا_ترسی همین والا بیشتر از همین بلد نیستم. گیر هممون اینه که فکر میکنیم مرگ فقط برای همسایه خوبه! گیرمون اینه که بسیاری از توصیه های درست و اصولی اخلاقی را فقط با یه جمله کلیشه ای در ذهنمون تحقیر میکنیم تا با خیال راحتتر به ادامه مسالمت آمیز گناه بپردازیم. اون جمله فاجعه اینه : #کاربردی_نیست! #حدادپور_جهرمی #دلنوشته_های_یک_طلبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و طاعات قبول ان شاءالله☺️ دیشب و امروز، خیلی پیام و سوال و خاطره تلخ و شیرین درباره بحث دیشبمون رسید. این ینی ارتباط خوب با بحث. اما دوستان! نمیشه همه مطالبو در یک رسانه محدود ارائه و پوشش داد. اما چند نکته بنظرم رسید لازم باشه به عرض برسونم:
۱. معمولا کسی در پی وی بد اخلاق نیست. مخصوصا اگر طرف مقابلش نامحرم باشه. پس لطفا خودمونو گول نزنیم. هی نگیم *باهاش دارم چند ماهه جدی صحبت میکنم و به نتایج خوبی هم رسیدیم بحمدالله*
۲. وقتی مثلا من علم مشاوره به صورت تخصصی نخوندم و فقط ده سال درس حوزه و یا حالا هر جای دیگه ای خوندم که هیییییچ ربطی به مشاوره نداره، اشتباه میکنم که بنا بر احساس تکلیف میذارم و میخوام به عالم و دنیا مشاوره بدم و همگان را از علم لایزال نداشته ام بهرمند کنم!!
۳. اگه مثلا به کسی اقبال عمومی شد و هی بهش بگن *استاد، حاج آقا، حاج خانم و...* و بهش بگن *شما نفستون حق هست و قبولتون دارن و دست بچه ما هم بگیر و باهاش دوست بشو و...* واااای پناه بر خدا از تقوای نداشته ای که اولا اینا باورش بشه و دوما بذاره پای تکلیف!!
۴.اینکه فلان عالم با فلان زن بدکاره نشست و نصیحتش کرد و یا فلان شهید، خوراکش هدایت دختر و پسرای دبیرستانی بوده و موفق هم بوده، با زندگی و سبک امروز من و شما و جامعه و مجازی مقایسش نکنید! ضمنا اینا که تو کتابا میاد، جسارتا ظاهر زندگی مردمه و ما خبری از باطن زندگی اون عالم (که شاید شبها تا سحر العفو میگفته و مورد عنایت خاص امام عصر بوده و یا اون شهید که شاید اینقدر پیش خدا عزیز بوده که حتی شهادتش هم توی همین دنیا نشونش داده باشن) نداشته و نداریم! اگر اون عالم و شهید به علم و شهادت رسیدند، راهش و اکسیرش چیزای دیگه بوده نه این اطلاعات نیم بندی که ما ازش خبر داریم.
ببخشید ی کاری پیش اومده که باید مرخص بشم. لطفا رو این حرفا فکر کنین. اگر سحر چیز خاصی یادم اومد بازم تقدیم میکنم. لطفا مواظب خودتون و ایمانتون باشین🌷 (اول به خود ناقابلمم بدون ذره ای شکسته بندی) 🌺یاعلی🌺
منتظران ظهور،emamgharib@4_5947466150798427445.mp3
زمان: حجم: 1.84M
زمزمه مناجات امشب 🍀گوارای وجود🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به جز مقدسینی که قبل از افطار راهی مسجد می‌شدند و آنها که دم صبح هم همین کار را می‌کردند، دسته سومی هم بودند که شب را به قمار صبح می‌کردند و می‌گفتند اگر به این سرگرمی مشغول نشوند، ناچارند بخوابند و روز دیگر خواب نمی‌روند و روزه برای آنها مشکل خواهد شد. این دسته بیشتر اعیان زادگان بودند ولی در هر حال روزه را می گرفتند، چون اگر نمی‌گرفتند،درخانه خودشان هم، جا نداشتند. مرحوم «احمد منشور» می‌گفت با «برادرم موقر»در مجلس قمار تا صبح مشغول شدیم چون به سحری نرسیدیم روزه را خورده بعد به منزل آمدیم خبر روزه خوری ما زودتر از خودمان به منزل رسیده بود همینکه وارد شدیم مادرم از ما رو گرفت. چند روز با ما مثل جذامی‌ها رفتار می‌کردند قدغن شده بود نوکرها به ما نزدیک شوند. غذایی اگر می‌آوردند، در اتاق می‌گذاشتد و فرار می‌کردند. ظرف‌های غذای مارا علی حده در حضور ما کنار حوض، خاک‌مال می‌کردند تا بالاخره با وساطت برادر بزرگتر مارا توبه دادند و دوباره به عضویت خانه پذیرفتند. برای خوردن روزه نیاز بود که طبیبی تصدیق مرض بدهد، اطبای آن دوره حتا اطبای یهودی ولو برای روزه خوری هم احترام تصدیق خود را داشتند و تصدیق دروغ نمی‌دادند. ..محال بود وقت افطار صدای فقیری از کوچه بلند شود و چندین نفر داوطلب به سمتش نروند. ...دراین ماه کار تعطیل می‌شد و مردم به عبادت مشغول می‌شدند . طلبکار، سر وقت بدهکار نمی‌رفت . ادارات دولتی باز بود اما کسی مراجعه نمی‌کرد. مرافعه شرعی در دفتر علما متوقف می‌شد . محصلین دیوانی به سراغ مطالبه بدهکاری نمی‌رفتند. در خانه‌ها کسی به نوکرها امر و نهی نمی‌کرد. اگر بنایی نیمه‌تمام بود صاحب کار، بیش از نصفِ روز کار نمی‌کشید اما اجرت روز کامل را میداد . خلاصه اینکه مردم در همه چیز رعایت یکدیگر را می‌کردند. : شرح زندگانی من تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه جلد اول/ نشر هرمس @mohamadrezahadadpour