eitaa logo
دلنوشته های یک طلبه
103.7هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
748 ویدیو
130 فایل
نوشتارها و رمان های محمد رضا حدادپور جهرمی ادمین: @Hadadpour سایت عرضه آثار: www.haddadpour.ir توجه: هر نوع استفاده یا برداشت و کپی و چاپ مستندات داستانی چه به صورت ورد یا پی دی اف و ... و حتی اقتباس برای فیلم‌نامه و تئاتر و امثال ذلک جایز نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
کلا استراحت به ما نیومده ببخشید نیستم اما دارم می‌نویسم و درگیر تحقیقات و طرح نویسی و مشورت با مشاورام و اینا هستم راستی سلام خوبین؟ دارم واسه شماها می‌نویسم نمیدونم قربتا الی الله محسوب میشه یا نه اما خدا کنه بشه وگرنه خیلی بد میشه راستی چه خبر؟ چیکار میکنین با بی داستانی؟ اینم بگما که مغزم بیشتر از یکی نمیکشه اما باید دوتاش با هم بنویسم میدونی چرا؟ چون به دو تا استخر پر از ماهی خوردم و باید واسه زمستونمون هم ... آره ... میگیری که چی میگم؟ راستی خودت چطوری؟ تپل مپلی؟ راستی گفتم تپل ... دیشب به یه چیزی ... چیز دیگه ... منظورم ... بگو ... چی بهش میگین ؟ ... آهان ... سوژه ... به یه سوژه برخوردم که فقط میشد اسمشو گذاشت: بعدش گفتم چه کاریه آخه؟ میخوای ملت بخنده ؟ مگه داری جلد دوم بز زنگوله پا مینویسی؟! خلاصه حالا تو فکرشم ببینم اسم اون بیچاره رو چی بذارم؟ الان دارم می‌نویسم و فردا صبح هم قراره جلسه کارشناسی داشته باشیم و چهل صفحه اول را بخونن و نظرشون بگن فلذا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا از اینکه قاطی کردم امشو باید تا صبح بشینم پاش تا بخش دومش تپل تر بشه و مدارک جدیدی که براش پیدا کردم، بهش الحاق کنم... پس فردا هم برم قم ببینم میتونم بشینم یه گوشه و پروژه دومی به یه جایی برسونم... غلام شماست ... اسمش ... گفتن نگین ... ولی اول اسمش است... حالا ببینم حس و حال و فکر و روحیم چجوریاست ؟ خوشحال شدم که خوشحال شدین پست گذاشتم☺️ غرض مزاحمت بود که بحمدلله حاصل شد☺️ مخلصم محمد آقا ... گل باغا 😌
دلنوشته های یک طلبه
کلا استراحت به ما نیومده ببخشید نیستم اما دارم می‌نویسم و درگیر تحقیقات و طرح نویسی و مشورت با مشاور
ضمنا هر گونه غیبت و یا تهمتی رو اکیدا حلال نمیکنم😐 لطفاً فقط تعریف و تمجید و قربون صدقه تودلی و گاهی هم انتقادات ملایم و منطقی😌
بعضی وقتا دلم براش تنگ میشه☺️ باورت میشه؟
خدا صبرتون بده😳
حالا کانال و نصف شب که خوبه بعضی وقتا رو منبر هم همینطوری میشم و یا حتی سر کلاس شروع میکنم با خودم حرف میزنم ملت چنان زل میزنه و سر تکون نمیده که نگرانشون میشم😂
والا از خدا که پنهون نیست، از شما چه پنهون... نماز اول وقت خیلی برکت میاره تو زندگی پله دوم، درد هست ... باید دردت گرفته باشه پله سوم، دل ... تقصیره دله ... باید همیشه مثل اسپند رو آتیش باشه تا بدوی و زمینگیر نشی پله چهارم، مبارزه با خواب پله پنجم، تعریف وقتهای مرده و شکار اون لحظات پله ششم، منتقدان ... آره ... منتقدان... خدا سایشون حفظ کنه ... چون وقتی ببینی وسط معرکه ای و دارن از جبهه خودی میزننت، بیشتر ترغیب میشی که کار کنی ... به خدا راس میگم پله هفتم، بدونی در جنگ نابرابر هستی و ... باید کار و مشکلات را زندگی کرد #زندگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حسن ظن داشتن به خدا ینی هر چی هم باهوش و حواس جمع باشی، اما بدونی و باورت شده باشه که مدیریت عالم هستی دست خداست تمام خدا هم برای بنده اش بد و کم و کج و کوله نمی‌خواد هر چی داد، همون روزی ماست و به همون قدر خوشبخت و خوشیم امروز صبح که اومدم محل کارم، مثل همیشه درب دونه دونه اطاق ها رفتم و در زدم و سلام و صبح بخیر گفتم و خوش و بش... یکی از سادات معظم تا منو دید، یه تیکه از نون گرم و لذیذ و کنجدی که داشت با یه تیکه پنیر باحال اصل که هنوز تو کفشم، (البته دلتون نخواد) بهم داد و گفت بزن بر بدن☺️ گفتم چشم سیدنا رفتم اطاق بغلی ... دیدم یه سید اولاد پیغمبر از کربلا اومده گفتم سید کی بر گشتی؟ گفت دیشب ... بیا محمد اینو بگیر تا اولین نفر باشی که دو سه تا خرمای کربلا و شیرینی بهش میدم آقا منم که کلا قانع ... از اون آقا سید هم گرفتم و دوباره ماچش کردم و اومدم بیرون☺️ الان که نشستم پشت میزم و دارم جاتون خالی، میزنم بر بدن، همش خدا را شکر میکنم که با اینکه خودم صبحونه آوردم اما رزق امروزم، پک کامل و گرم و تپل دو تا سید اولاد پیغمبر هست☺️ جالبه که صبح بعد از نماز، به خدا گفتم: خدا ... امنی ... پناهی ... گوشه نگاهی ... از امامی ... ساداتی ... عشق و حالی ... چیزی بالاخره ... خدا را شکر صبح ما که بخیر شد ایشالله عاقبت هممون بخیر باشه🌷❤️☺️
جسارتا در فلافلی قم به یادتونم😐 صلوات
شرمندما اما خیلی هم خوشمزه است😐
ضمنا وارد شده که فلافل را با نوشابه شیشه ای سیاه نوش جان کنید😐