eitaa logo
دلنوشته های یک طلبه
103.2هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
750 ویدیو
130 فایل
نوشتارها و رمان های محمد رضا حدادپور جهرمی ادمین: @Hadadpour سایت عرضه آثار: www.haddadpour.ir توجه: هر نوع استفاده یا برداشت و کپی و چاپ مستندات داستانی چه به صورت ورد یا پی دی اف و ... و حتی اقتباس برای فیلم‌نامه و تئاتر و امثال ذلک جایز نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹سوالتون داغ دلم رو تازه کرد... چون کاملا در بطن ماجرا هستم ۳۰روز وشب میهمان خداوند تبارک وتعالی هستیم...روزی ۵مرتبه این موارد رو تکرار کردم مگرمی شود میهمان تقاضایی داشته باشد ومیزبان پاسخ ندهد. خداوند را به تمام اسماء متبرکه اش به ذات اقدس اش قسم می دهم اگر صلاح می داند یکی ازاین دعاها را در حق ما مستجاب کند. خدایا به جوانی ما؛به جوانی پدرومادرمان رحم کن. به ترتیب اولویت دعا می کنم هرکدام صلاح میدانی همان. ۱.خدایا آقای .... را شریک زندگی من،ومرا شریک زندگی آقای ..... قرار بده. ۲.اگر مورد اول صلاح نیس وبه هر دلیل معلوم ونامعلومی که ازدواج منو وایشون جور نمیشه...مجهولات همه نزد توست در عین حال نمی تونم خودمو تو دست یکی دیگه ببینم ودر مقابل ایشون رو هم نمی تونم دست اش رو توی دست یکی دیگه ببینم. به هر دلیلی جور نمیشه این خواسته وارزوی قلبی من..... خدایا دوست دارم فعلا هردومون مجرد بمونیم تابالاخره ببینیم چی میشه... ۳.بازهم اگر مورد دوم هم به صلاح ما نبود خدایا اول یه دختری که باب دل اقای .... هست(خوشگل وقد بلند وچادری وو....هرآنچه که به صلاحش هست به عنوان همسر قرار بده🤷‍♂🤷‍♂ وبعد تاهل ایشان یه پسری رو هم که هم طراز اقای .....هست ویا حتی درجه مذهبی بودنش ودیگر ویژگی ها از ایشون بالاتر باشه (چون قبول وپذیرش کمتر از این موردخیلی برام سخته وبه صلاح من باشه به عنوان همسر برای من قرار بده...🤷‍♀🤷‍♀ ومارا از سرگردانی بین امید ونامیدی برهان. وآرامش را به ما وبه پدرومادر ما بازگردان الهی آمین یا رب العالمین. 🔹باید عاشق همسرم باشم و نیستم کاری کرده که نباشم و الان تحت درمانم که بتونم دوسش داشته باشم. 🔹تو بزرخم😭 نمیدونم دوسش دارم یا نه ی روز دورش میگردم ی روز سایه‌شو با تیر میزنم😭 قلبم روانی شده اصلا آقای حداد پور این خیانت چی بود دیگه تو عالم ما آدما؟😭😭😭 🔹اگر اون حسی که بشه به یک نفر داشت رو بشه گذاشت عشق، وقتی هفده سالم بود و دو روز بود که عقد کرده بودم،عشقم فوت کرد. بعد از اون ازدواج کردم، همسرم و بچه هام رو بی نهایت دوست دارم، ولی اون حس ناب و اون دلهره ایی که اون زمان بود رو دیگه تجربه نکردم، عاشقی برای من همون موقع تمام شد و الان یک دوست داشتن اروم رو تجربه میکنم‌. و بنظرم این دوست داشتن بهتره 🔹بله عاشقم.عاشق همسر مهربونم که قبل از محرمیت نگاهش نکردم، و تازه بعد از نامزدی نگاه کردم ببینم خدا چی نصیبم کرده😉البته الحمدلله مشکل سیرت هم نداره شکرِخدا الان بعضیا یه سال، دو سال باهم ارتباط دارن تا همدیگه رو بشناسن آخرش هم نمیتونند عاشق باشند 🔹عاشقم عاشق مادر و پدر و خانوادم عاشق همسر و پسرام عاشق خاله و دایی عمه و عموم کرونا بهم یاد داد عاشق تک تک لحظات زندگی عزیزانم باشم 🔹سلام.من عاشق دختر و مادرمم.دروغ چرا عشق دخترم خیلی دیوانه کنندست.همیشه این چالش توی ذهنمه که چرا نسبت به مادرم خودخواه ترم تا دخترم. من از عشق جنس مخالف خیری ندیدم ولی میدونم که عاشق که بشی ی چیزی ته دلت شکل میگیره که هر اتفاقی هم بیفته نابودنشدنیه. 🔹اره حاج آقا عاشقم عاشق ی پسر مذهبی و مداح چون خودمم مذهبیم حیا و عفتم اجازه اینکه بهش اهمیت بدم و خبردارش کنم ک عاشقشم نداده و فقط و فقط خدا خبر داره از دلم... اما هیچ وقتم از خدا بزور نخواستمش گفتم هر چی صلاحه... جواب نمیدادم اصولا سوالاتتون رو اولین باره امیدوارم پیاممو جواب بدید نمیدونم چه مصلحتی بود ک امشب شما بیاید بپرسید ک عاشقین؟ دقیقا شبی ک اتفاقی راجب همون آقا واسم افتاده... خیره ان شاءالله 🔹بلههههههههه. اما عااااشق بووووودم😒 الان عاقل شدم حاجی. ما عاقلانه انتخاب نکردیم که عاشقانه زندگی کنیم. عاشقانه انتخاب کردیم که عاقلانه تنها بمونیم😏 🔹نه من چون یه خانم هستم از عشق و عاقبتش میترسم! عاشق بشم و نرسم چی؟؟ بیشتر هم این اتفاق میوفته!! برسم و آدم درستی نباشه چی؟؟ مگر اینکه عاشق همسری باشی که با عقل انتخابش کرده باشی این ها برای یه آقا خییلی راحت تر حل میشه تا یه خانم! ولی میتونم بگم که عاشق مادرمم 🔹سلام در جواب سوالتون باید بگم که من چندین بار عاشق شدم... بی حیا نبودم خیلی هم سروسنگین بودم الان ۲۱ سالمه و مادر ی پسر یکسال و نیمه م واقعا عاشق پسرمم البته شوهرم هم خیلی دوست دارم ولی جنس عشقم ب بچم ی جور دیگه‌س... 🔹سلام حاج آقا عشق خیلی خوبه ولی من عاشق نیستیم چون به زور شوهرم دادن😔😔😭😭😭😭 ولی تازگیا یه معشوق پیدا کردم گم نشده بود من گم بودم عشق من خدامه همین که خدا رو دارم بسمه 🔹سلام عاشق یه فرد خاص نه ولی یه عشق و زندگی فانتزی و در رویا چرا دارم 🔹سلام حاج آقا.... عشق که نه... ولی من سه سال یه پسرو شدید دوست داشتم بدون اینکه حتی یک کلمه هم حرف زده باشیم...ولی شب و روزم و خواب و همه لحظاتم شده بود اون... ولی الان چهل روزه که تقریبا تصمیم کرفتم فراموشش کنم..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آخر ماه، گدا مانده و تنها مانده همه رفتند فقط بنده ی رسوا مانده درب مهمانی خود را کمی آرام ببند یک نفر از صف بخشیده شدن جامانده دستگیری بکنی یا نکنی هر دو رواست دست تسلیم منِ غم زده بالا مانده هیچ کس واسطه ی بنده ی آلوده نشد مثل هر سال فقط یوسف زهرا مانده همه ی زندگی ام حاصل لطف مهدی است تازه آقایی او در صف عقبی مانده عاقبت آبرویم ریخت و در چشم امام... بی بها کرد مرا چشم بد وامانده سخت دلتنگ نجف هستم و ایوان علی بر دل غم زده ام، شوق تماشا مانده آخر ماه هم از غربت ارباب بگو بین گودالِ پر از خون، تن مولا مانده اکبر و قاسم و عبداله و عون و عباس همه رفتند... فقط زینب کبری مانده چه کند زینب مضطر که سنان دور شود لب زخمی حسینش به دعا وا مانده محمد جواد شیرازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام فرزندانم⁦☺️⁩ عید شما مبارک🌺💞🥰 امیدوارم سالیان سال از روزه داران واقعی و عبادالله الصالحین باشیم. الهی دلتون شاد و لیتون خندون باشه. گفتیم در روز عید، خوشتن اندازی بیندازیم و لبخندمان را در طبقی از اخلاص به شما فرزندان عزیزم تقدیم کنم. باشد که رستگار شوید😉 محمد آغا ؛ گل باغا
یا مکه مکرمه😐 ظاهراً برای بعضی دوستان، قضیه خیلی جدیه🙈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⛔️⛔️کارتابل⛔️⛔️ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی «قسمت سی و نهم» یکی از آفات بزرگی که ممکنه دامن هر کسی بگیره اما اگه یک مامور امنیتی حواسش به اون نباشه و رعایت نکنه، خیلی براش بدتر و گران تر تموم میشه، صبور نبودن هست. گاهی لازمه شما تو یک جریان و پرونده خاص، به خاطر فقط یک پازل و تیکه کوچیک از پرونده، یهو چندین سال صبر کنی تا وقتش برسه و به صورت طبیعی بیاد بالا و بعدش بتونی رصدش کنی و کارتو ادامه بدی. همه چیز علیه الف داشتیم. حتی ارتباطش با سرویس های بیگانه و میزان اثرگذاریش بر معادلات و یک باند بزرگ پولشویی و گردش پول کثیف و ... میشد فورا دستگیرش کرد و میدونستم که خیلی وقت طول نمیکشه که حکم اعدامش بیاد. اما ما هنوز کار داشتیم و باید اسامی و میزان ارتباط ده دوازده نفر دیگه مثل الف که دشمن برای ما برنامه ریخته وارد مجلس کنه، کشف و شناسایی کنیم. چون بدون شک، اون ده دوازده نفر، اگه نگیم به اندازه الف، اما خیلی حرفها برای گفتن و اعتراف داشتند و خودش موضوع حداقل دوازده پرونده پر و پیمون میشه. به خاطر همین باید صبر میکردیم ببینیم الف چه برنامه ای برای ارتباط با اونا و نزدیکی به اونا داره؟ بعدش اقدام میکردیم. نه اینکه همینجوری بریزیم الف دستگیر کنیم و بعدش هم دستمون از اونا کوتاه بشه. اما الف اون روزها خیلی فکرش درگیر زمین مشهد شده بود. به هر دری میزد که حل بشه و یه جوری اون زمین رو تصاحب کنه. ولی هر کاری کرد نشد. حتی دو سه بار پاشد صبح رفت مشهد و شب برگشت و با کلی آدم دیدار کرد اما نتونست غلطی بکنه. این دیگه مشکل خودش بود و از دست سرویس هم کاری برنمیومد که بخواد از اونا کمک بگیره. چون سرویس فقط قول تامین منابع مالی اون زمین رو کرده بود. تا اینکه الف گوشیو برداشت و برای طالبی زنگ زد. طالبی که پیش ما بود، حرفایی که ما بهش گفته بودیم تحویل الف داد: «الف: زمین مشهد هنوز به جای ناامیدکننده نرسیده. دو سه تا مشکل کوچیک داره که برطرفش میکنم. طالبی: مشکلی نداره. بالاخره پول دست من هست و شما هر وقت کارت درست شد، بگو با هم بریم محضر و بانک و مثل زمین تهران، اوکی کنیم. الف: باشه ولی خواهشی که از شما دارم اینه که پول را به مبدا عودت ندید و تو حسابتون باشه. بالاخره دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره. طالبی: تا وقتی از من نخواستن و تماسی نگرفتن و دستور جدیدی نیومده، چشم. فقط جناب یه چیز دیگه هم بود که باید عرض کنم. الف: بفرمایید. طالبی: مبلغی اضافه بر پول زمین مشهد در حسابم هست که گفتند به دستور شما هزینه بشه. الف: چقدر هست؟ طالبی: 115 میلیارد تومن. الف: بله. اون برای یه چیز دیگه است. خب حالا میخواید بدید به خودم یا شما واسطه میشید و پخش میکنید؟ فورا روی تخته وایتبرد برای طالبی چیزی نوشتم که اونو بگه. طالبی: به خودم سپردند که پخش کنم. حالا اگه لیست بدید و راه ارتباطی با اونا رو بگید، هر زمان باشه توزیع میکنم. الف: باشه ولی خیلی طول نمیکشه. احتمالا تو همین هفته ... طالبی: اسامی و شماره شباهای اونا رو الان میدید یا بعدا؟ الف: بعدا میدم. چطور؟ طالبی: همینطوری پرسیدم. مبلغی هم برای خودتون هست؟ الف: آره ... پونزده تاش مال خودمه. طالبی: میخواید همینو بریزم به حسابتون؟ الف: به حساب خودم نه. چند روز دیگه که وقتش شد، میگم بزنین به حساب یکی از دوستان.» با خودم نشستم فکر کردم ببینم الف منتظر چی بوده و چرا صبر کرده که دیدم داره الف برای یه نفر تماس میگیره. نشستم رو صندلیم و به دقت به حرفاش گوش دادم. حدسم رفت روی واو یاهمون خسروی. خسروی هم درخواست بازنشستگی داده بود و وزیر موافقت کرده بود و داشت کارهای تسویه حسابش انجام میداد. مجموعه آقا خلیل و اینا رفتن پیش وزیر و براش یه چیزایی توضیح دادند. چون وقتش بود که وزیر در جریان قرار بگیره و تصمیم عجله ای برای جایگذین کردن افراد به جای الف و واو گرفته نشه. امکان داشت اطرافیان فشار بیارن و آدم خاصی به مجموعه به جای الف و واو تحمیل کنند که بعدش نشه جمعش کرد. اما قرارمون این بود که تا دستگیر نشدن الف، همه اجزاء و زیر و روی پرونده رو مطرح نکنند. خب وقتی دو تا پایه اصلی و ستون قدیمی یک سیستم اقتصادی به هم بخوره، شاهد زیر مجموعه وسیع و متزلزلی خواهید بود که شاید حدودا هزار نفر هستند و یک عمر از جیب این ملت، مثل زالو مکیدند و وقتی ببینند دیگه سرهای فتنه قطع شده و بهشون دسترسی ندارند، یا دنبال یکی دیگه میگردن که برن تو آغوش اونا و خدا میدونه که تو بغل چه سرویس دیگه ای برن! و یا به بنگاه های ضد اقتصادی و پیچیده اما کوچک تبدیل میشن که باید هر لحظه منتظر خرابکاریشون باشی. درست مثل داعش! که با نابودی تجمع و قدرت مرکزیش، افرادش پخش شدند و ما با تروریسم پراکنده و غیر منسجم مواجه شدیم. از حالت تهدید خیلی بزرگ خارج شدند اما تهدیدات کوچک تر هنوز باقی است و طول میکشه که اونا هم نیست و نابود بشوند.
ما برای اینکه مشکلی پیش نیاد، کلیه اون هزار نفر رو در یک چتر بزرگ و کلی قرار دادیم و مرتب رصد و تحلیل کردیم. نهایتا دیدیم حیفه که نابود بشن و ظرفیت خوبی میتونن باشن البته به شرطی که مدیریت بشن و تو پازل خودمون کار کنند. خیلی نمیتونم توضیح بدم و مجوز شرح و بسطش ندارم. اما فقط همینو بگم که اوضاع اون سیستم تحت کنترل هست و به نفع انقلاب، در داخل و خارج از کشور در حال مدیریت هستند. روزها گذشت تا اینکه از یه تلفن عمومی به گوشی الف زنگ خورد و جواب داد: «بفرمایید سلام. آقای .... ؟ بله. خودم هستم. شما؟ باید در زمینه انتخابات مجلس با هم گفتگو کنیم. بسیار خوب. کجا؟ منزل شما بهتره. آدرس قبلیتون هستید؟ نه. یادداشت کنید... کی خدمت برسیم؟ فرداشب.» به بچه ها گفتم: «دو تا تیم اطراف خونه الف باشند و برای فرداشب اعلام آمادگی کنند. صدای شخصی که زنگ زد بررسی کنید ببینید چیزی پیدا میکنید یا نه؟» از صدا چیز خاصی درنیومد و منتظر شدیم که فرداشب بشه و ببینیم چه خبره؟ بچه ها هم مستقر بودند و ما هم تو دفترم جمع شده بودیم ببینیم چی میشه؟
✔️ قسمت آخر لطفا بچه مذهبی ها و نسل سوم و چهارم انقلاب، خیلی با دقت مطالعه کنند👇
⛔️⛔️ کارتابل⛔️⛔️ نویسنده: محمد رضا حدادپور جهرمی «قسمت چهل» حدود ساعت 21 ورود یک شخص مشکوک با ماشین مدل بالای خارجی به آپارتمان الف گزارش شد. دوربین ها را روی اون فرد زوم کردیم. سابقه ای از اون فرد کشف نشد و نشناختیمش. آسانسور زد و رفت بالا. الف صدای زنگ شنید و رفت در را باز کرد و دعوتش کرد داخل. وقتی رفت داخل، نشستن و شروع به صحبت کردند: - گفته بودید درباره انتخابات میخواید صحبت کنید. - بله. از تصمیم عاقلانه و ایثارگرانه شما ممنونیم. شما مرد خستگی ناپذیری هستید. - تشکر. - به من گفتند که شما را برای انتخابات آماده کنم و نکاتی را خدمتتون بگم تا با هماهنگی بیشتری کار انجام بشه. - بفرمایید. میشنوم. - رییس ستاد انتخاباتی شما جناب خسروی باشند و من هم کار بخش جذب و سازماندهی کمیته دانشجویی و نخبگان ستاد را به عهده میگیرم. - این چیزا لازمه؟ مگه قرار نیست با لیست بیاییم بالا؟ خب اگه لیستی باشه، دیگه لازمه خودمونو تو این زحمتا بندازیم؟ - نفرمایید. هم برای سبد رای شما خیلی لازمه و اعتبار و شخصیت شما را پیش مردم اون منطقه میبره بالا. و هم اگه تبلیغات نکنید و طبیعی در میدان حضور نداشته باشید، رژیم به شما ممکنه مشکوک بشه و دردسر بشه و شما را زیر نظربگیرند. و هم ما به این ظرفیت جوان ها و دانشجوها و کمیته های جوانان و مردمی و این چیزا نیاز داریم و اکثر افرادی که بعدها در تظاهرات و یا میتینگ های ضد رژیم و علی الخصوص در فضای مجازی به میدون آوردیم، بچه های همین ستادهای انتخاباتی بودند که یه روزی کشفشون کردیم و سازماندهی شدند. - جالبه. خیلی به این مسائل فکر نمیکردم. فقط لطفا از هیمن حالا بگم که من اهل اختلاط دختر و پسر و جیغ و هورا نیستما. نیام ببینم ستادم شده محل دختر بازی و مکان جوونای مردم! - جسارتا شما در این زمینه تصمیم گیرنده نیستید و من کارشناس این مسئله هستم و بهتره هر کسی کار خودش رو انجام بده و در کار کسی دیگه دخالت نکنه. ولی صرفا به خاطر اینکه خیالتون راحت باشه باید بگم که این دوره، دور دست حزب اللهی هاست و قرار نیست محل و مکان برای دخترها و پسرها جفت و جور کنیم. - متوجه نمیشم. - ساده است... با توجه به شخصیت و تیپ شما باید دنبال بچه های بسیج و هیئات و جهادی و ریشو و چادری باشیم و جذبشون کنیم. - چطور میخواید اینایی که گفتید جذب ستاد من کنید؟ - گفتم که ... بهتره هر کسی کار خودشو انجام بده و در کار کسی دیگه دخالت نکنه ... ولی روی بچه هایی که زیر علم خدا و امام حسین و اینا سینه میزنن، سالها مطالعه شده و بارها تست کردیم و افراد مختلفی با این روش به مجلس فرستادیم. خوبی این بچه ها اینه که همچنان بعدش هم ازت حمایت میکنن و حتی اگه به فرض محال، رای هم نیاوردید عزیزترت میکنند و حتی ممکنه بتونی بشی اسوه و مرد اهل عمل به تکلیف. بر خلاف فوکول کراواتی های خودمون که فقط تا شبی که ستادت پابرجاست باهاتن. اگه رای بیاری، پزت میدن و دیگه کاری به خودت ندارن و اگه رای نیاوردی از بیخ و بن انکار میکنن که با تو بودند. - نمیدونم چرا حس میکنم حرفاتون باچیزایی که ما در 88  و اینا دیدیم متفاوته! - حساب 88  با همه سالها فرق میکنه. حتی همون سال هم بچه های فوکول کراواتی کف خیابون نبودند. بودند اما خیلی موثر و فعال نبودند و بیشتر برای چیزای دیگه اومده بودند. ما همون سال به اندازه ای که بچه شهید و خانواده شهید و دانشجوها و جوون های آموزش دیده و این چیزا آوردیم وسط و حال رژیم گرفتند، از بچه های ستاد موسوی و کروبی آنچنان که باید و توقع داشتیم خبری نبود. حالا این بحثها باشه برای یه وقت دیگه. - باشه. میگفتید. بچه های موجّه و ... - آره ... خلاصه تو فکر جذب و سازماندهی اون بچه ها برای ستادتون هستیم. به خاطر همین لطفا متن و مطالبی که برای سخنرانیتون آماده میکنید انتقادی و آتشین و کوبیدن راست و چپ و زیر سوال بردن همه باشه الا رهبری! - متوجه نمیشم! الا رهبری؟ - بله. میدونم که از رهبری حرف نمیزنید و نباید هم بزنید. کلا برای تاکید عرض کردم که باید همه کشور و رژیم را بزنید و به انتقاد بگیرید و توجه داشته باشید که کلید واژه و هشتکی که خیلی میتونه برای این قشر کارساز باشه و سبد رای شما را افزایش بده، تاکید بر «تنهایی رهبری» و «مظلومیت رهبری» و «کسی نیست» و «کسی نداره» و «همه خیانت میکنند» و «از سر تا پای نظام همه دزد هستند» و این جور حرفها باشه. - آهان. از اون لحاظ! - آره. به خاطر همین که تمرین کنید و تو فضا قرار بگیرید، این ده تا سی دی رو هم براتون آوردم که به تدریج، خوب گوش بدید و حرفای اینا را تکرار کنید. اینا سی دی های جذاب و پر مخاطب بعضی لیدرهای همین جریان هستند که هر کسی یه ساعت بشینه پای صحبتاشون،میگه فساد،سیستماتیک شده و الانه که دیگه رژیم سقوط بکنه و کلا همه خائن بالفطره هستند! تاکید میکنم که ما الان به این گفتمان بیشتر از همیشه نیاز داریم.