- من تا حالا از این حرفها نزدم. خیلی اهل سخنرانی نیستم. - باید تمرین کنید. از حالا هر روز میام منزلتون تا با هم تمرین کنیم و راه بیفتید. وقتی وسط سخنرانی شما در ستادتون و یا مسجد و جاهای دیگه، برای بار اول الله اکبر و تکبیر گفتند و همه شما رو تایید کردند، دیگه راه میفتین و حتی نیاز به من نخواهید داشت. - نمیدونم. باشه. حالا ببینیم چی پیش میاد. - و اما موضوع دوم، تیمی هست که شما اون شب برخلاف مسائل امنیتی و احتیاطی، از لیست اسامیشون عکس گرفتید و پیش خودتون نگه داشتید. - بله. موضوع مهمیه. بفرمایید. - اون لیست، دو سه نفرش عوض شده و تازه فهمیدیدم که امکان داره تایید نشوند. الان اسامی را با هم چک میکنیم و براتون مختصرا معرفیشون میکنم. خوب گوش بدید. نیازی به نوشتن و این چیزا نیست. شماره های شبای همه اون دوازده نفر را هم همین حالا بهتون میدم که به طالبی بدید تا در طول یک هفته آتی، به تدریج براشون واریز کنه. پولی که برای شما بود و مبلغش هم 15 میلیارد تومن بود، به خودم واریز کنه تا پول مداح و منبری و شام و نذوراتی بدیم که قراره در ستاد مشغول به تبلیغ و فعالیت بشن. - بسیار خوب. خودم بدم به طالبی یا شما بهش میدید؟ - من که با طالبی ارتباط ندارم. کار خودتونه. شما این شماره شبا رو بهش بدید تا واریز کنه. بعدش هم اون مرد، شروع کرد و اسامی اون دوازده نفر، با سابقه شغلی و معرفی مهم ترین خصوصیات و استعدادهایی که دارند برای الف شرح داد و آخرش گفت: از نظر سواد و تمرکز و تخصص، به پای شما نمیرسند اما همه این دوزاده نفر از نظر سخنرانی و جذب توده های مذهبی و ارزشی از شما بسیار با سابقه تر و قوی تر هستند. البته جای نگرانی نیست. اگه دل بدید، ظرف مدت دو هفته آینده، شما را جوری آماده میکنم که کم نیارید. ما از این طرف، همه اسامی را یادداشت کردیم و فورا به بچه ها گفتیم اصل و نسب و نسق همشون درآوردند. چه اسامی! چه آدمایی! لا اله الا الله! دیگه الف تموم شد. دیگه مصرفی نداشت و باید به حیات سیاسی و اجتماعیش خاتمه میدادیم. به خاطر همین بیسیم برداشتم و به آقا خلیل و حاج رئوف گفتم: از مرکز به واحد یک و دو ... بسم الله ... با احتیاط شروع کنید. بچه ها هم بسم الله گفتند و خیلی شیک و مجلسی، وارد آپارتمان شدند و آسانسور زدند و بدون تنش و شلوغ بازار، چهار نفر رفتند بالا و کلید انداختند و وارد خونه شدند و سرِ چایی خوردن، باهاشون روبرو میشن و دستیگرشون میکنند. ینی بچه ها جوری جمعشون کردند و آوردنشون، که حتی همسایه بغلی هم نفهمید و آب از آب تکون نخورد. فقط لحظه ای که اون دو نفر، بچه های ما رو دیدند، اون تازه وارده کاغذو میچپونه توی دهنش که مثلا اسامی را نابود کنه و به دست ما نیفته! بچه ها هم که توجیه بودند. قشنگ وایسادن جلوش و هیچ عکس العملی به خرج ندادند. وقتی خوب کاغذو جویید و مثلا نابودش کرد و حس پیروزی بهش دست داد، آقا خلیل پارچ آبو برمیداره و یه لیوان آب برای اون بنده خدا ریخت و تعارفش کرد و بهش گفت: حداقل یه لیوان آب پشتش بخور تا هضم بشه و تو گلوت گیر نکنه یه وخت! اونم با حالت بسیار ترس و تعجب، گرفته بود و تشکر هم کرده بود و تا تهش خورده بود. اون دو نفرو آوردند اداره. چون فوریت نداشت و چیز پنهان و فوری نداشتن و اسناد ما هم کامل بود، اجازه دادیم تا صبح استراحت کنند و صبح رفتم سر وقتشون. کل بازجویی از الف، سه چهار ساعت هم نشد. از اون بابا یکی دو روزی طول کشید چون اطلاعاتی درباره اش نداشتیم و یهویی پریده بود وسط پرونده. ولی کارای بازجویی اونم خوب پیش رفت و به یه موسسه زنجیره ای آموزش فن سخنرانی و اعتماد به نفس رسیدیم که همشون آموزش های خارج از کشور دیده بودند ولی نمیدونستند که عامل غیر مستقیم سرویس بیگانه هستند.

تا اینکه یه روز تا شب نشستم و کارتابل و گزارش پرونده را کاملش کردم و فرستادم اتوماسیون رییسم. اون شب، نذر سیدالکریم داشتم و چون میخواستم بعدش هم یه سر به حاج احمد بزنم، تنها پاشدم رفتم و جاتون خالی خیلی صفا داد. دم در خونه حاج احمد که زنگ زدم، شنیدم که حاج خانوم داره میگه حاجی این بوی عطر آقا محمده که داره میاد. میگی نه، نگا کن! بسم الله گفتم و رفتم داخل و گوشه چادر حاج خانم بوسیدم. گفت: پس مادر کو زن و بچه هات؟ گفتم: زیر سایه شما. امشب نشد. یه شب دیگه میارمشون. رفتم پیش حاج احمد. دستش بوسیدم و تا یه ربع سر به سرش گذاشتم. نمیدونم چیه که اینجور پیرمردها روز به روز که میگذره، نورانی تر میشن. عزیزتر میشن. گفت: چه خبر؟ داستان الف براش گفتم. چون حس میکردم با سابقه ای که از گذشته ها داره، ممکنه یادش بیاد. گفت: [میشناسمش. قبلا همکار خودمون بود. قبلا که میگم، ینی اوایل انقلاب. شاید بیش از ده سال. آره ... بیش از ده سال ... انجمنی بود. از بچگی اینجوری بار اومده بود. مادر بزرگش از اون محفلی ها بوده که آدم تربیت میکرده. اینم متاثر از همون مادر بزرگ بود. همون موقع بهش گفتم «میترسم برات! بار کج به منزل نمیرسه! حتی اگه رو کَت و کول نماز شب خونی مثل تو باشه!» همون موقع دراومد بهم گفت: «البته اگه منزلی وجود داشته باشه تا اون موقع!» حالا میبینیم که بحمدلله منزل هست و ... محکم ترم هست و...  به برکت خون شهدا محکم تر هم میشه و... هزار تا مثل الف و واو و میم و کاف و جیم، خوراک مور و مار قبرشون میشن اما نمیتونن یه دونه آجر از شیعه خونه امام زمان کم کنند.] والعاقبه للمتقین. پایان #حدادپور_جهرمی #دلنوشته_های_یک_طلبه

رفقا نمیتونم بگم امیدوارم از این داستان خوشتون اومده باشه. چون واقعا کسی با مطالعه و دانستن خیانت ها و دشمنی دشمنان کیف و حال و لذت نمیبره. اما امیدوارم تونسته باشم پنجره های جدید و مهمی را برای خدمت به اسلام و انقلاب به روی شما باز کرده و احساس مسئولیت توأم با دانش را در شما عزیزانم تقویت کرده باشم. 👈 ضمنا به هیچ وجه به تهیه و مطالعه فایل و ارسال و انتشار مطالبم راضی نیستم. لطفا به دیگران برسانید تا #حق_الناس را رعایت کنند.

🔹خیلی داستان جذاب و آموزنده ای بود من که خیلی کیف کردم اطلاعات جالبی بود رهبر فقید انقلاب هم فرموده بودند این انجمنی ها خطرناک هستن خدا به خیر بگذرونه دستتون درد نکنه بازم از این سبک داستانای به روز بزارید خیلی مشتاقیم با تشکر از محمد اقا 🔹خدا قوت .ممنون بابت روشنگری و دشمن شناسی 🔹هووووووووووف😓 حاجی اعصابمون ریخت ب هم با این قسمت آخر! دلم کباب شد واسه رهبرم😭😭😭😭 🔹سلام. دمتون گرم با داستانهاتون حال میکنم💐💐. از بچه شیعه های واقعی و بخصوص سربازان گمنام امام زمان عج و بخصوص آقا محمد. خدا پشت و پناهشون 🔹سلام. آثار شما را نمیشه با هم مقایسه کرد اما انصافا کارتابل خیلی حرفه ای نوشته شده بود. آفرین به شما💐💐 🔹شما همیشه چند پله از همه تحلیلگرها وسیاستمدارها جلوترید 🔹سلام حیف شد تموم شد کاش ی چشمه از این دوازده نفر رو خوب معرفی میکردید تموم کلید واژه هایی ک گفته بودید رو من خیلی وقته ک میشنوم از محیط اطرافمو افرادی ک گه گدار باهاشون سر وکار دارم 🔹سلام. حیف شد سردار این وسط سوخت ب پای ی عده خائن چرا جریان ایشون را پیگیری نکردند تا حفاظت بشه از ایشون واقعا جاشون خالی. نماز و عید فطر امسال. از وقتی اسم سردار اومد وسط منتظر آخر کارتابل بودم. دلم ریخت ... 🔹سلام خداروشکر که شرشون از محلس کم شد اما الان این ادمای مذهبی که وارد مجلس میشن آدمای درستی ان؟ ی سوال دیگه چرا با گراایی که اونا راجع به حاج قاسم دادن بازم الان حاجی شهید شده چرا اونا به هدفشون رسیدن چرا ............. 🔹سلام حاجی جان. احسنت بر شما، واقعا خیلی مردی خیر ببینی ان شاءا... ان شاءا... در تمام اوضاع و شرایط در اسم سلام که سلامتی در تمام مراتب و اطوار باشد مستغرق باشی که هستیم. کافیست به طفیل سلام حق علیک بفرمایی ،یعنی شکر دائمی چون سلام همیشگی و دائمی است. عید که همیشه دائمیست بر شما شکرانه باشد.یاحبیب🌹🌹🌹🙏 🔹سلام. احساس میکنم باید از اول کارتابل رو کامل و پشت هم بخونم... الان این آقای الف کی بود؟؟؟ قصه بود یا واقعیت؟؟؟ الان کجاست؟؟؟ اون دوازده نفر چی شدن؟؟؟ دستگیر شدن همه؟؟؟ محاکمه شدن؟؟؟ حاج آقاااااا انصافا شدین مثل این فیلمای پایان باز😐😐😐 خب اگه واقعیته معرفی کنید و بگید الان در چ حالن... خدایی عذابه این طوری😕😕 الان من به همه اون کاندید مذهبیا شک کردم😂😂😂 یعنی آدم دیگه جرئت نمیکنه دوروبر اینام بگرده😏😏😏 🔹سلام حاج آقا شب بخیر ممنون بابت داستان زیبا و اندوهناک کارتابل🙏 خیلی تاسف میخورم که اینجور آدما تو سیستم کشورمون هست که البته زیاد هم هستند 😔😔 و ناراحت تر از اینکه، چرا سیستم اطلاعات ما وقتی فهمید برای حاج قاسم عزیزمون نقشه کشیدن، بیشتر مواظبش نبودن؟ 😭😭😭 مگه حاج قاسم امون، همتا داشت که کم گذاشتن توی بادیگاردش؟؟ 😭😭😭 داغش، کهنه که نه، حتی سرد هم نشده 😭😭 🔹آقای حدادپور احسنت. رمان 《کارتابل》عالی بود. بسیار دقیق بسیار به روز. خدا خیرتون بده. تو شهر ما هم موقع انتخابات یکی بود ادعای انقلابی گری و ولایی داشت و بچه هیاتی ها هم دنبالش بودند خیلی هم هزینه کرد. اما بنده با یک کلام پته ش رو ریختم روی آب. اومد بین دو نماز صحبت کنه گفتم ان شاءالله بعد از نماز عشا در خدمتیم. اون آقا نماز عشا رو هم نخوند و رفت. 🔹سلام وخداقوت این داستانم مثل کارای دیگه تون معرکه بود. این قسمت آخراشکمو درآورد. ولی پایانش خوشحال کننده بود. واقعا ماخیلی به نیروهای امنیتی مدیونیم خداحفظشون کنه . ولی پایان داستان خیلی خوب تموم شد خدا روشکر. 🔹وای این کارتابل با دل داغدیده ما از داغ سردار چه کرد؟ 😭😭 این قسمت آخرش، وای بر ما مذهبی ها، خدا بهمون بصیرت بده که تو چاه هر،هری هری مذهبی نیافتیم، حالم خراب شد😭😭😭 🔹 سلام حاجی جان قسمت آخر کارتابل، به اندازه یک ماه جای بحث و روشنگری دارد. از بس نکته مهمی داشت و ما مذهبی ها چقدر غافلیم😔 🔹چه حکایت دردناکی بود این کارتابل، ما در آرامش و خیال جمع، عده ایی به دنبال دوشیدن مردم، عده ایی به دنبال فروختن کشور به اجنبی و عده ایی هم همیشه بیدار برای خدا و رهبر و کشور و اسلام.😔 🔹سلام و رحمت الله میدونم که هنوز اول داستانه ولی سرم از این همه حجم نامردی آدما درد گرفته!!!😭 واقعا چرا این آدما باید نون و نمک نظام رو بخورن و بعد تیشه به ریشه این انقلاب و نظام بزنن!؟😔 خیلی رمان حساسی نوشتید خدایی👌 🔹سلام برادر حداد پور خدا قوت ان شاءالله که همیشه سلامت باشی و لطف خداوند شامل حالتان باشد 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 مثل همیشه حق پیروز شد 🔹سلام حاجی ایولا دمت گرم کارتابلوخوندم اخرش صفا داد امیدوارم دست تمام جاسوسها ومنحرفین هرچه سریعترازاین انقلاب قطع بشه دمتون گرم عاقبتتون بخیر ان شاالله التماس دعا 🔹با سلام ممنون فقط کاش از بازجویی الف هم نوشته بودین

🔹البته من بیشتر با خوندن کارتابل به قدرت اطلاعاتی و تکنولوژی جمهوری اسلامی امیدوار شدم الحمدالله خیلی خوب بود 🔹اتفاقا از مطالعه قسمت آخر داستان و راه نیافتن الف و اون ۱۲ نفر به مجلس خیلی هم لذت بردیم🙂 🔹سلام و خدا قوت داستان کارتابل یه پنجره ای جدید را به روی یک منظره جدید با زاویه دید متفاوت برای من باز کرد. و اماااااااا خوشحالم چون داستان شما نشانه زیرکی و هوش سفید شما و دوستانتان است تا به هدف مورد نظر برسین. با اشتیاق فراوان در انتظار رمان بعدی هستیم. بازم ازتون ممنونیم و ان شاءالله در زمینه موفق و استوار و پایدار باشید. 🔹سلام شما آدم عجیبی هستید اما اشتراکات عجیبی در نوع نگاه میبینم مادر قضیه انتخابات خودمون چندنفر بودیم و می‌خواستیم یکی از گروه رو معرفی کنیم چون به کار خودمون ایمان داشتیم و باتوجه به امکانات و شرایط خیلی خوب پیش رفتیم طوری که شانا آزمون دعوت کردن ببینن کی هستیم ... اما تحلیل مختصرما در اون ایام وشرایط خاصش دقیقا قسمت آخر کارتابل بود عده ای خودشونو معرفی میکنند زیر لوای مظلومیت رهبری،... کسانی با نماینده ها ارتباط میگیرن با عناوین سخنوری و.. خدا آخر وعاقبت ما و همه مویرگ‌های وابسته به نظام رو ختم به خیر کنه ورحم کنه توی ایام فتنه ها 🔹سلام عیدتون مبارک . خوشحال شدم که امشب قسمت آخر کارتابل بود .هر شب که داستان رو می‌خوندم به این فکر میکردم که این داستان جنایی تخیولیه و واقعی نیست . بعضی قسمتها اصلا قابل هضم نبود . موقع خوندن حالم بد میشد .بعدش هم که بهش فکر میکردم یه چیزی روی قلبم سنگینی می‌کرد . بمیرم برای دل امام زمانم که پیش از هزار ساله چه دردهایی رو دیده و تحمل کرده . ببخش آقا گناهان منم دردتون رو زیادتر کرده . باری که برنداشتیم هیچ، یه بار اضافه هم روی دوش شما بودیم . کاش همه ی اون چیزهایی که نوشتین یه خیال باشه .یه کابوس . اللهم عجل لولیک فرج 🔹سلام وقت بخیر آقای حدادپور خداقوت میگم مطالب کارتابل به حدی پیچیده و عمیق بود که تا پی بردن به عمق فاجعه، کلی زمان میبره.. لطفا بازم بنویسید بقیه رو نمیدونم ولی ما نسل سوم و چهارم به شدت به این اطلاعات نیاز داریم راستی! کارتابل قراره چاپ بشه؟ و اینکه پسر نوح کِی چاپ میشه؟ 🔹سلام,خدا قوت میگم بهتون وعاقبتتون ختم به خیر وشهادت بشه ان شاالله. در مورد داستانتون باید بگم, نوشتن داستان در مورد امنیت به نظر من یه جور توفیق هست که خدا نصیبتون کرده,چون بینا کردن چشم انسان ها اونم در دوران فتنه ها مثل جهاد در راه خدا هست,واینکه نشون میده کار امثال بچه مذهبیا چققققدر سختتر میشه و من فقط,دارم به این حدیث پیغمبر فکر میکنم که نگه داشتن دین در آخر الزمان مثل نگه داشتن گلوله آتش در دست است,وای وای که چقدر باید حواسمون جمع باشه که مبادا زیر پرچم دشمنمون سینه بزنیم 🔹سلام حاج آقا خدا قوت راستش باتوجه به موقعیت حساس کشورمون نمی‌دونم میتونم اینجور داستانها رو باور کنم یانه یه کم حق بدین دوست ودشمن تواین روزها کم نمیذارن مذهبی وغیره مذهبی هم نداره 🔹سلام حاج آقا دم شما گرم ولی کاش بیشتر درمورد ترور سردار صحبت میکردید نمیدونم حکمت سکوتتون چی بود ولی من همش منتظر بودم شرحش بدین.. خیره ان‌شاءالله 🔹همیشه با کوبوندن همه ریز و درشت نظام مخالف بودم و معتقدم نباید مردم را نا امید کرد و حتی شناخت انواع آقایون و خانومهای الف کار هر منتقد سیاسی نیست و نباید در هر محفلی و در مقابل هر قشری اسم برد و مردم را بدبین کرد این کارتابل هم برام شد یک تایید خدا قوت عالی بود 🔹سلام عبدتون مبارک هر چند بصورت قطره چکانی ما رو ذله کردید تا تمومش کنید ولی تقریبا خیلی کاربردی بود 🔹سلام حاج آقا خسته نباشید بابت داستان کارتابل😊 حاج آقا ببخشید من تازه وارد کانالتون شدم و فقط قسمت اول کارتابل و دو قسمت آخرش رو خوندم تو قسمت آخر اون مرد تازه وارد گفت که میخواد بچه حزب‌اللهی هارو جذب کنه و به الف هم گفت که از مظلومیت رهبر و اینا حرف بزن سوال من اینه که اون چجوری میخواست چادری ها و حزب الهی هارو جذب کنه؟ و سوال دومم اینه که الان تو این جامعه ای که زندگی میکنیم از کجا بفهمیم که این آدم خوبه یا نه مثلا جاسوسی چیزی نیست اگه حرف های خوبی بزنه ولی در واقع میخواد به ما خط بده باید از کجا بفهمیم؟ 🔹سلام حاجاقا. خدا قوت. کارتابل خیلی خوب بود. اجرتون با امام زمان. ای کاش الف و امثال الف رو با اسم معرفی میکردید. راستش این قسمت آخری که موضوع سخنرانی درباره انتقاد به اول تا آخر مسئولین الا رهبری شد، یادم افتاد زمان دانشجویی ما، مثلا ده سال پیش، ............ خیلی اینجوری حرف میزد و ما از اون موقعها احساس میکردیم رهبر تنهاست و هیچ کس رو نداره! ولی خیلی بعدترش فهمیدیم اینجور سخنرانی کردن یه استراتژی برای جمع کردن آدمها دور خودشونه و خیلیهای دیگه هم همینجوری حرف میزنن مثل..... و...

🔹روستایی بود که فقط یک چاه آب داشت. سگی به داخل چاه افتاد و مرد. آب چاه دیگر قابل استفاده نبود. روستاییان پیش پیر ده رفتند تا بپرسند که چه باید بکنند؟ پیرمرد با تجربه به آنان گفت که صد سطل از چاه آب بردارند و دور بریزند تا آب تمیز جای آن را بگیرد. روستاییان صد سطل آب برداشتند اما فرقی نکرد و آب کثیف و بدبو ماند. دوباره پیش او برگشتند. او پیشنهاد کرد که صد سطل دیگر هم آب بردارند. روستاییان این کار را انجام دادند اما باز هم فایده‌ای نداشت. روستاییان بنابر گفته او برای بار سوم هم صد سطل آب از چاه برداشتند اما مشکل حل نشد. پیرمرد پرسید: چطور ممکن است این همه آب از چاه برداشته شود اما آب هنوز آلوده باشد. آیا قبل از برداشتن این سیصد سطل آب، لاشه سگ را بیرون آوردید؟ روستاییان گفتند: نه، تو گفتی فقط آب برداریم نه لاشه سگ را القصه لاشه سگ حکایت فساد را دارد و اگر بجای حذف عامل فساد، کارهای بیهوده دیگر انجام می‌شود علاوه بر اینکه خسته کننده است بیهوده نیز هست حکایت این ادم ای به اسم الف وواو☝ 🔹سلام حاج اقا واقعا ممنون از داستان تون . این یکی واقعا محشر بود . دعا میکنم برای اون سربازان گمنامی ک دارن شب و روز با اخلاص برای انقلاب زحمت میکشن . ولی این قسمت اخر داستان آدمو واقعا میترسونه . دیگه ب چی میشه اعتماد کرد . وقتی دشمن اینقد دقیق برنامه میچینه و حتی انقلابیا رو هم میتونه براحتی فریب بده و از وجود اونا تو زمین خودش برای اهداف و برنامه های خودش استفاده کنه؟ دیگه چطور میشه براساس معیارها عمل کرد و انتخاب کرد و رای داد وقتی همون معیارها رو دشمن دست آویز خودش کرده😔😭 🔹سلام ، طاعات قبول عیدتان مبارک داستان کارتابل رو مثل بقیه داستانها با شوق دنبال کردم واقعا دست مریزاد بابت این نوشتار ولی یه نکته ای رو عرض کنم خدمتتون از من کمترین در جایگاه یه خواننده داستان خیلی خوب و با جزییات با کشش ، پیش میرفت ولی بعد از سفر عراق یه دفعه روند سرعت گرفت ... نمیدونم چرا حدس میزدم داستان به شهادت سردار عزیز هم ربط پیدا میکنه ... و در آخر بطور کلی انتظار این نوع پایان رو برای این داستان نداشتم بازم بابت همه این تلاشهای جنابعالی سپاسگزارم 🔹داستان كارتابل بسيار موثر بود. همش عالی بود. مخصوصا یکی دو تا از مسائلی که مطرح شد بیش از بقیه قابل لمس بود و می تونه بعضی از شبهات موجود در جامعه و مخصوصا سوالات ذ اون قستش كه ذهنی مذهبیها رو پاسخ بده: 1: شرح خوب و دقیقی که از گرایشهای مذهبی الف و مخصوصا حالات و احساسات و تقیدات ویژش داشتید که نشون می داد افراد ضد نظام لزوما بی دین نیستند بلکه ممکنه در ظاهر به شدت مذهبی باشن مثل خیلی از مسئولین که با همین وجهشون بدترین ضربه ها رو به نظام و دین مردم زدن. 2: فهم بهتر نسبت به علت ایجاد مراکز خیریه و انجام کارهای به ظاهر خیرخواهانه توسط بعضی افراد معروف مخصوصا سلبریتی ها. مخصوصا که این چند سالیه مد شده و هر کدوم سفیر یه مرکز خیرخواهانه بین المللی میشن. حالا بهتر میشه فهمید که این فعالیتهای به ظاهر خیرخواهانه صرفا پوششی برای فعالیت های پشت پرده و جهت اجرای مقاصد شومیه که توسط دشمن مدیریت میشه. نمونش جمعیت امام علی علیه السلام که خیلی هم گسترده کار می کنن. 3: بحث برنامه ریزی پیچیده و شبکه ای برای ورود به مجلس. که البته تمام این تلاشها صرفا برای ایجاد یک شعاره و تمام. اون هم اینکه مسائل نادرست رو تبدیل به مطالبه عمومی کنند. همون چیزی که کاملا قابل لمس بوده و هست. نمونش صحبت فلاحت پیشه رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس که به محض پایان دوره مجلس سعی داشت سریع بحث خرجهایی که ایران در سوریه کرده رو تبدیل به یک مطالبه عمومی کنه. 🔹سلام حاج اقا عید شمام مبارک. اول اینکه فرزندان زیادی داعیه پدری خواهند کرد و ترسم از اینه که یواش یواش به فکر چادری کمپی باشید چون با این اوصاف حاج خانوم به فکر فرستادنتون به کمپ بشن 🤪 دوما سریتا رو مثل سریالهای ایرانی تموم کردین نشد. سوما اینکه به نظرم خوشخیالی باشه اگه فکر کنیم با دستگیری الف و اتمام این پرونده نفوذی ها به مجلس راه پیدا نکردن راستش حاج اقا از زمان استارت پروژه نفوذ دو نقطه حساس یعنی سیستم امنیتی و ق ق مورد هدف نفوذ بوده و همینطور در سریالهاتون هم اشاره کردید به این موضوع که یه عده وا داده سیستم اولیه... خب نتیجه اینه که بالاخره در این درجه از نفوذ دشمن سعی خودش رو میکنه حتی به تعداد یک نفر نفوذی داشته باشه ولو اون ادم شاید بالاتر از الف هم باشد کماکان ما از اول انقلاب خیلی ها رو دیدیم تغییر رویه دادن. و ای کاش نماز شب و خیلی جیزهای دیگه ملاک متقی بودن جامعه ما نمیشد که در این صورت خیلی از متخصصین ما الان کنارمون بودن و خیلی نیروهای مخلص تر داشتیم بجای نفوذی. حرف زیاده اگه یکباره رفتم سراغ نماز شب فکر بد نکنین دلم خیلی پره که سر وقت چنتا از واقعیات...

🔹سلام حاج اقا حدادپور طاعاتتون قبول درگاه حق ان شاءالله خدا شما را و امثال اقا محمد را حفظ کنه بسیار ممنون که با مستندات امنیتی در این چند سال دیدگاه ما را نسبت به مسائل امنیتی تا این حد روشن کردید. در رابطه با جذب بچه های شهدا و بسیجی و ... که در مستند امده بود خود من به عینه دیدم. سال ۸۸ که دانشجوی دکترا بودم، یه روز یکی از دانشجوهای کارشناسی ارشد رشته های علوم انسانی پرسشنامه ای برای پایان‌نامه خودش پخش کرد توی دانشکده ما. یکی از اون پرسشنامه ها را به من داد و من نشستم جواب بدم دیدم تمام سوالات کاملا جهت گیری شده و مشوق دانشجوها و بخصوص نخبه ها به خروج از مملکت است و کلا خود سوالات طوری وضعیت ایران را سیاه نمایی کرده بود که وقتی می خوندم اصلا فکر نمی کردم راجع به ایران باشه!! البته من به وسع خودم پاسخ دادم اما باور کنید تا سوال اخر را جواب بدم فشارم را اندازه می گرفتی بالای ۲۰ بود!! چون هر سوالی که می خوندم ناراحتی من بیشتر می شد چرا که برای اولین بار بود که متوجه شدم مراکز اموزشی ما دارند علیه نظام و امنیت ملی کشور کار می کنند!! وقتی سوالات را جواب دادم و بردم دادم به ایشون، گفتم چرا این سوالات به این شکل طرح کردید؟؟!! گفت شورای گروه یعنی اساتید محترم چندین بار به این پرسشنامه ایراد وارد کردن و راهنمایی کردن که چطور و در چه راستایی سوالات را طرح کنم!! کمی که بحث کردم دیدم ایشون هم جزو معترضین به نتیجه انتخابات هست و خودش هم چندان بدش نیامده از این سوالات پرسشنامه، و دفاع می کنه. بیشتر که بحث کردم در واقع به نوعی به من اعتراض کرد که من خودم فرزند شهیدم و با الفاظی فهموند که من بهتر از تو می دونم توی این مملکت چه می گذره و من صاحب و دلسوز این انقلابم!! همین که گفت فرزند شهیدم واقعا قفل کردم!! فقط بهش گفتم متاسفانه هیچ کدام از بستگان نزدیک من شهید نشده و ادعایی ندارم اما مطمئنم که تو این فتنه باید چشم و گوشت به دهان مقام معظم رهبری باشه و نظر پدر شهیدت هم جز این نیست. راهی که در پیش گرفتی کاملا اشتباهه. برگرد از این مسیر. دقیقا یادم هست که با تمام وجود این جملات را می گفتم و ایشون هم فقط نگاه می کرد بدون هیچ عکس العملی! اما متاسفانه به دلیل شرایط و جو حاکم بر دانشگاه و اساتید و دانشجوها و کارمندان زیاد نمی تونستم بحث کنم و مطمئنم که اگر در ان بحبوحه کسی بود که روشنگری می کرد خیلی از دانشجوها و بخصوص خانواده شهدا وارد این فتنه نمی شدند و واقعا ما کم کاری می کنیم و معلوم نیست فردا چه پاسخی برای خدا و اهل بیت علیهم السلام و حضرت ولی عصر عج و این فرزند مظلوم حضرت زهرا رهبری انقلاب داریم!! و حتی چه پاسخی برای شهدا داریم؟!! در حالی که دشمن تمام مدت فعاله و بچه های ما را از زیر دست خودمون بیرون می کشه و تربیت می کنه برای چنین روزهایی، ما کاملا خوشبین به اوضاع زندگی مون می گذرونیم!! از خدای منان بخواهیم که اولا بساط فتنه و فتنه گر از این مملکت جمع بشه و ثانیا خدا ما را به برکت وجود رهبر فرزانه انقلاب به سلامتی از ان ها عبور بده و بچه های ما را از شر شیطان صفتان حفظ کنه. 🔹کارتابل یه روزنه جدید داشت بهترین نکته ای که برداشت کردم این بود که از این به بعد با مذهبی نما ها یا حتی مذهبی ها واقعی روبرو هستیم آقای پناهیان یه روزی میگفت منتظر باشید که یه روزی جبهه نا حق با ندای یا زهرا میاد جلو 🔹سلام ای کاش مطالبی بذارید در مورد همین جریان هایی که بچه حزب اللهی ها رو بر ضد نظام جذب میکنن منظورم همون حرفای مرد مجهوله تو قسمت اخره راستش ترسیدم چجوری اینا رو تشخیص بدیم تا توی دامشون نیفتیم؟ 🔹کارتابل واقعا عــــــــالــــــی بود ... شاید چند قسمت اولش برای من نوجوون یکم خسته کننده بود ولی از اونجایی که کتابای دیگتون رو خونده بودم می دونستم محشره و تا تهش رو خوندم من جاتون خالی پارسال اربعین کربلا بودم اصلا فکرشم نمی کردم یه همچین کسی توی فاصله کمی از من باشه 😐 کاشکی کسایی که میگن سیاست مدار تفنگ به دست نمی خوایم این کتابارو می خوندن 😔 خدا قوت ... 🔹سلام حاج آقا اسعد الله ایامکم من تا حالا اکثر کتاب هاتون رو خریدم و خوندم کف خیابان-تب مژکان-حجره پریا-حیفا-دفترچه نیمه سوخته یک تکفیری و همه نوکرها خواستم بدونم کف خیابان 2 و کارتابل کی به مرحله چاپ میرسه و میتونیم کتابش تهیه کنیم چون واقعا مطالعه از روی کتاب یه چیز دیگه هست کارتابل قسمت بیستم هستم یه سئوال که برام خیلی مطرح هست از اول این داستان اینه که این موضوع مربوط به سال گذشته هست و چطور شد به این سرعت تونستید موافقت دستگاه مربوطه رو بگیرید به صورت مستند داستان در بیاریدش آخه معمولا اینجور مسائل امنیتی چندین سال باید ازش بگذره تا بعد یه صورت فیلم یا داستان در بیاد در آخر یه خداقوت هم به شما و هم به آقا محمد داستان میگم اگر دست غیب حضرت پشت این کشور نبود ...

🔹سلام. طاعات قبول. داستان کارتابل خیلی خوب بود. مهمترین قسمت این داستان خوب این بود که به نقش انجمن حجتیه هرچند خیلی گذرا توجه کرد و نشون داد انجمنی ها یه فرقه ای هستند که از ما متشرع تر..خیلی مذهبی تر و .... اما باطن فرقشون چیزی جز انحراف نیست. همیشه تو این چند سال از نفوذی ها و افرادی که یهودی و یا بهایی بودن گفته شد که اون رو مدیون مرحوم آیت الله فاکر هستیم.. که البته نمیدونم جرا هروقت بحث به بهاییها میرسه کار یه جوری منحرف میشه و جلوش گرفته میشه...انقدر نفوذ... و یا از جریان نفوذ با عقبه ی سازمان منافقین همیشه گفته شده. اما واقعا انجمن حجتیه خیلی جای کار داره... انجمنی که حرفهای جالبی دارن و بانیت خوبی شکل گرفت..اما به مرور به انحراف میرن... ممنون.. اما خودمونیم این قسمت ۳۹ تا ۴۶ پسر نوح رو نگفتی چه جوری بهش برسم 🔹سلام از امروز به همه اونایی که انقلابیند هم دیگه نیمیتونیم قسم بخوریم بگیم صد درصدکارش درسته! 🔹سلام عیدت مبارک. حاج آقا میگم کاش دندونپزشکی های تهرون چک میکردید ببینیم بعد داستان کارتابل کدوم رجل سیاسی و... برا چک کردن دندوناش واسه میکروفن رفتن. انشاالله که خدا همه رو به راه راست هدایت کنه. ازشما تشکر میکنم به خاطر مطالب خوب و پخته کانالتون. یکی دوبار راجع به این که تو هر قضیه ای ورود نکنید و دیگه اینکه لازم نیست به دیگران مشاوره بدیم صحبت کردید. چند بار حرفاتون الحمدلله سربزنگاه یادم اومده و باعث آرامش و آسایشم شده و دعاتون کردم. الهی سایتون بالاسر خانواده باشه و عاقبت بخیر بشید. خداوند پدرتون رحمت کنه. 🔹سلام خدا قوت حاج اقا کبریت زدین روشن تر شدیم ی ترسی ام برمون داشت ک اینا دیگه کی ان گرچه کف روی آبند باید حواس مونا ضرب کنیم ک ازینا رو دست نخوریم و رهبربا بیش از پیش حمایت کنبم با بصیرت مون خدایا خودت بیشترتر کمک مون کن خیلی خیلی لذت بردیم ازین داستان خداوند درهای خیرشا بیشتر ب روتون باز کنه و امثال شما زیاد کنه التماس دعا 🔹حاجی سلام تا حالا این حال رو تجربه کنی اخرین قسمت کارتابل رو بخونی و بری حرم امام رضا بعد از ۶۹ روزبرا نویسنده اش دعا کنی خیلی حال داد فقط پایانش باز موندم 🔹دو سه سال پیش که حدودا ۱۶ ساله بودم فریب یه فردی رو خوردم که چهره ش رو با ماسک مثلا انقلابی گری موجه می کرد البته که اون موقع با عقل ناقصم به یه سری حرفاش شک کرده بودم اما این جریانی که اینجا ازش صحبت میشه پیچیده تره نمیخوام دوباره مثل اون موقع چشم باز کنم ببینم چه وقتایی از جوونیمو صرف چیز بیخودی کردم که فکر میکردم مفیده 🔹و خداوند قسم خورد به قلم ... ان شاالله قلم شما حجابی بشه که از بدی های اون دنیا و سختی هاش نجاتتون بده 🌸 🔹سلام حاجی آقا ممنون از داستان های آموزنده تون خدا حفظت کنه و ان شاءالله مزد زحماتت شهادت باشه آقای حدادپور چند سال پیش که یک دانشگاه امریکایی نظرسنجی از مردم ایران کرد و در آن نظر سنجی اعلام کرد بیشترین محبوبیت رومقام معظم رهبری و سردارقاسم سلیمانی عزیز بین ملت ایران داره.... از منه گردن شکسته هم نظر سنجی کردن منم به خیال خودم میخواستم تو با جواب دادن هایم، مثلا خودم، تو دهنی بهشون بزنم و بدونن آقامون تنها نیست😔 نمیدونستم وقتی سوال می کنن و جواب میدی میروند خوب تر برنامه ریزی میکنن و عمل میکنن باید اون موقع تلفن رو قطع میکردم😔 از روزی که سردار شهید شده، تا یادش می افتم،جگرم میسوزه😭😭😭 با خودم میگم از بس که از سردار تعریف و تمجید کردیم دیدن مالک اشتر علی خیلی حامی داره نقشه قتلش رو کشیدن ان شاءالله خدا منو و امثال منو ببخشه که فکر میکنیم اینکار به نفع اسلام و ایران... هست ولی تیشه به ریشه خودمون میزنیم التماس دعا 🔹سلام استاد وقتتون بخیر جدا از ناراحتی و تاسف و آموزش های در مستندکارتابل ولی پایان خوب و مشخصی داشت مثل بعضی دیگر از مستنداتتون هی وسطش قطع و وصل نشد سانسوراش اذیتمون نکرد و پایانش هم حرصمون درنیاورد😌 خداکنه فقط ما با این حق هایی که شما بامستنداتتون گردن ما گذاشتید مدیونتون نمونیم و کاری بتونیم بکنیم اجرتون باحضرت زهرا فرزندانتون رو دعا کنید 🔹سلام طاعات قبول خداقوت، کارتابل عالی بود مثل آثارقبلی، روشنگرانه، وبصیرت افزا، منکه هرشب منتظرقسمت بعدمیشدم تاببینم منافقین ازچه طریقی میخوان مقاصد کثیفشون رو پیش ببرن، دلم شور داشت، غصه داشت، گاهی بی تابم میشدم😭😭😭 پس آقامون امام زمان(عج) که همه چیز رو میبینن ومیدونن چی میکشن 😱😱😱بمیرم برای غریت وبازم غربت وغربتشون بین شیعه😭😭😭😭 التماس دعا اللهم عجل لولیک الفرج 🔹حاج آقا ، سلام... خودمونی بگم : دمت گرم... نمیگم خوشحال شدم از شنیدن این مسائل و نفوذ و حجم کار گسترده دشمن ، اما میتونم بگم ک این #کارتابل باعث شد " مصمم تر " توی مسیری که انتخاب کردم قدم بردارم.

🌺توجه لطفا🌺 الحمدلله برای سومین بار، کتاب دو جلدی تحلیل تاریخی و جریان شناسی #ما_قبل_الشهاده چاپ شد و آماده ارسال به تمام نقاط کشور می‌باشد. لطفا جهت تهیه و سفارش به سایت زیر مراجعه فرمایید: Www.haddadpour.ir

سلام و روز بخیر به شما بهترین ممبرزهای دنیا☺️🌺 امیدوارم هر جا که هستید سالم و تندرست باشید. از مجموع پیامهایی که زحمت ارسال کشیدید (در چهار پیام رسان، چیزی حدود هفت هزار پیام در سی ساعت!) و درباره #کارتابل نظر دادید چند نکته استفاده کردم که بعضیاش را عرض میکنم: ۱. بالغ بر ۹۸ درصد، پیام مبنی بر رضایت ارسال کردند و شاید چیزی حدود دو درصد گفته بودند که خوششون نیومده بود و یا نتونسته بودند باهاش ارتباط بگیرند که البته برای آن عزیزان هم برنامه خواهیم داشت. ۲. به روند منطقی و به دور از هیجان زدگی اشاره کرده بودید و با اینکه پرونده تقریبا روشن بود اما گفتید که باور این حجم از خیانت و نمک نشناسی به ایران و اسلام و انقلاب، باعث رنجش هر دلسوزی میشود. البته نه رنجش منهای مسئولیت و تکلیف. ۳. دوستان تحلیلگر برآورد کردند که با حجم بالا و نوع محتوای پیام های سی ساعت گذشته، اگر باز هم درباره مجلس و شورای شهر و انتخابات روبرو مطلب و مستند داستانی کار شود همچنان در صدر توجهات خواهد بود. ۴. به قول یکی از کارشناسان، جنس پیام مخاطبین از زمان انتشار داستان #چرا_تو تغییر بسیار محسوسی کرده و در پیام هایی که برای #کارتابل دادند، پختگی و جهش را میتوان مشاهده کرد. ۵. حتی اطلاعات جالبی از نمایندگان شهر و اعضای خانواده و مطالعات عزیزان در پیام ها مشاهده میشد که در جای خود، حرف های بسیاری برای گفتن و شنفتن دارد. ۶. تحلیل های کاربران مخالف و پست هایی که در کانال ها و گروه ها کار کرده بودند، اینبار به سمت اصل شخصیت داستان رفته بود و خود را مشغول شناسایی الف و واو و ... کرده بودند. با اینکه عاجزانه از آن دوستان خواهشمندم کمافی السابق به سبک نقد گذشته خود رجوع کنند و درگیر انطباق نشوند. چرا که سود و توجهی که از نقدهای گذشته متوجه حقیر شد خیلی عالی و غافلگیرکننده بود. ۷. عده ای از دوستان که قبلاً درباره ذکر مسائل جنسی در پرونده ها ناراحت بودند اینبار برخورد جالبی داشتند و حتی تشکر کردند. ضمن تقدیر از آن عزیزان، اما به عرض آن دوستان می‌رسانم که عدم ذکر آن مسائل در مستندات داستانی بنده، به معنای «گل و بلبل شدن اوضاع» و «کاهش سواستفاده دشمنان از آن حربه علیه اسلام و ایران» نیست و باید فکر جدی و اساسی درباره آن مشکل اساسی در جامعه کرد چرا که با نگفتن و ننوشتن و سانسور، اساس مسئله حل نمیشود. و نکاتی دیگه که فقط میتونم برای شما دعای خیر کنم که اینقدر به فکرم هستید و دلگرمی میدید. خدا حفظتون کنه 🌺مراقب خودتون باشید🌺 #حدادپور_جهرمی #دلنوشته_های_یک_طلبه