eitaa logo
محتوای تبلیغ دانش آموزی جامعه الزهرا سلام الله علیها
1.4هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
1.2هزار فایل
این ڪاناݪ شامݪ محتۅاهاے تۅلید شده تۅسط مبلّغان جامعة الزَّهࢪا(سلامُ اللهِ عَلیهٰا) جهت تبڵیغ دانش‌آمۅزے مێ‌باشد. ارتباط با ادمین @Qanbariz ارتباط با ادمین @NHTaheri
مشاهده در ایتا
دانلود
🛑یه لقمه این، یه لقمه آن سلمان با شور و شوق به سوی خانه پیامبر می‌رفت. از شادی در پوست خود نمی‌گنجید. آرام در زد. پیامبر دم در آمد و او را با احترام به خانه برد.🌴 حسن و حسین هم در خانه او بودند. پیامبر کنار دیوار اتاق نشست و بچه‌ها هم در دو طرفش نشستند. 🌱سلمان به پشتی تکیه داد و رشته سخن را باز کرد. گاهی هم با لبخند به پسرهای گل نگاه می‌کرد. پیامبر ظرف غذایی را جلویش گذاشته بود و به پسرهای عزیزش غذا می‌داد. یک لقمه در دهان حسن علیه السلام می‌گذاشت و یک لقمه در دهان حسین علیه السلام. بچه‌ها با شور و شوق، لقمه‌های خوشمزه را می‌خوردند. چشم‌های روشنشان پر از گل ستاره بود 🌟.🌟🌟🌟🌟 🌺🍃صورتشان گل انداخته بود. بوی عطرشان خانه را پر کرده بود و خانه پیامبر، زیباتر از بهار شده بود. (بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۰۴) •┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•ٰ ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
🛑باغ سبز کوچه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و دوستانش داخل کوچه رسیدند. حسین علیه السلام با بچه‌های کوچک در میان کوچه سرگرم بازی بود. چشم پیامبر به حسین علیه السلام افتاد. لحظه‌ای ایستاد و با لبخند او را نگاه کرد. با شادی، حسین علیه السلام را صدا زد: «همان جا بایست. آمدم تا تو را بگیرم.» آرام به سوی حسین علیه السلام دوید. حسین علیه السلام شادی کنان به طرف ته کوچه فرار کرد. پیامبر هم به دنبالش دوید. دوستان پیامبر و بچه‌ها با شادی به پدربزرگ و پسر کوچک نگاه می‌کردند. سرانجام، پدربزرگ مهربان، نفس‌زنان به حسین علیه السلام رسید. آرام، او را نگه داشت.✨🌸✨🌸✨ یک دست خود را زیر چانه او و دست دیگرش را پشت سر او گذاشت و صورت نازش را بوسید. 🌟صورتش را به سوی دوستان گرداند و گفت: «حسین علیه السلام از من است و من از حسینم. هر کس که حسین علیه السلام را دوست داشته باشد، خداوند، او را دوست می‌دارد».(حکمت‌نامه کودک، ص۲۶۸) •┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•ٰ ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
¦↜⏰ به وقت داستان1 ⊱داستانی از بلندای سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)⊱•••-----------📄 این قسمت:)❤️ مادر پدر ــ ــ ـ ـــ ـــــ ❐برگرفته از کتاب{ فاطمه علی است} به قلم علی قهرمانی •┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈• ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
¦↜⏰ به وقت داستان2 ⊱داستانی از بلندای سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)⊱•••-----------🏴 این قسمت:)❤️ دختر، رحمت خدا ــ ــ ـ ـــ ـــــ ❐برگرفته از کتاب{ فاطمه علی است} به قلم علی قهرمانی 🏴•┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•🏴 ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
¦↜⏰ به وقت داستان3 ⊱داستانی از بلندای سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)⊱•••-----------🏴 این قسمت:)❤️ سرآمد زنان ــ ــ ـ ـــ ـــــ ❐برگرفته از کتاب{ فاطمه علی است} به قلم علی قهرمانی 🏴•┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•🏴 ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
¦↜⏰ به وقت داستان4 ⊱داستانی از بلندای سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)⊱•••-----------🕯 این قسمت:)❤️ بی حج و ختم قرآن نخواب ــ ــ ـ ـــ ـــــ ❐برگرفته از کتاب{ فاطمه علی است} به قلم علی قهرمانی 🏴•┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•🏴 ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
¦↜⏰ به وقت داستان5 ⊱داستانی از بلندای سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)⊱•••-----------🏴 این قسمت:)❤️ رهنمود ــ ــ ـ ـــ ـــــ ❐برگرفته از کتاب{ فاطمه علی است} به قلم علی قهرمانی 🏴•┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•🏴 ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
¦↜⏰ به وقت داستان6 ⊱داستانی از بلندای سبک زندگی حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام)⊱•••-----------🏴 این قسمت:)❤️ رزق ــ ــ ـ ـــ ـــــ ❐برگرفته از کتاب{ فاطمه علی است} به قلم علی قهرمانی 🏴•┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•🏴 ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
🛑ذوق و شوق 🕊نماز شروع شد. عطر صدای دل‌نشین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در میان مسجد پیچید. نمازگزاران، عاشقانه به صدای زیبایش گوش می‌دادند. حسین علیه السلام رو به روی پیامبر کنار دیوار محراب نشسته بود. پیامبر سر بر سجده گذاشت. ☘حسین علیه السلام با خوش‌حالی جلو آمد و سریع روی دوش پیامبر سوار شد. با شور و شادی پاهایش را تکان داد: «هِی هِی، بَه بَه! بَه بَه!» پیامبر، آرام او را پایین گذاشت و سر از سجده برداشت و باز به سجده رفت. حسین علیه السلام دوباره روی دوش پدر بزرگ مهربان سوار شد: «هِی هِی، بَه بَه!» پیامبر دوباره او را آرام پایین آورد و بلند شد. از جا برخاست تا رکعت دوم را بخواند. 🌸✨ حسین علیه السلام همان جا نشست و با شور و شوق منتظر ماند تا نوبت سجده‌های بعدی برسد. در سجده‌های رکعت دوم هم باز روی دوش سوار شد. خلاصه آن روز تا آخرین سجده نماز، هر بار، پیامبر سجده می‌رفت، حسین علیه السلام روی او سوار می‌شد و خود را مانند سواران تکان می‌داد و شادی می‌کرد.🌿🌿🌿 صدای دل‌نشین پیامبر و صدای شیرین حسین کوچولو که هنگام سوار شدن با ذوق و شوق حرف می‌زد، درهم می‌آمیخت و فضای مسجد را زیباتر می‌کرد.(حکمت‌نامه کودک، ص۲۶۴) •┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈•ٰ ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
امام کاظم علیه السلام. داستان.pdf
حجم: 297.7K
🏴شهادت امام موسی کاظم علیه السلام 🔹تصمیم ناگهانی 🔸کودک پاسخگو 🔹پرش نان و بلعیدن شیر 🔸جبران خسارت ملخها 🔹شناخت دینار گمشده 🔸ارزش کار و کشاورزی •┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈• ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
📗داستان های مهـــدوی🌤 1_مرغــ🕊ـان سفید ✨اللّهم ✨ عجّل ✨ لولیّک ✨ الفرج •┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈• ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝
📗داستان های مهـــدوی🌤 2_بقيةالله ✨اللّهم ✨ عجّل ✨ لولیّک ✨ الفرج •┈┈••••✾•✏️•✾•••┈┈• ╔═📖════╗ @mohtavayedaneshamoziyeshamim ╚════🎒🎒═╝