مکملِمن ؛
_
این صحنهها منرو از یک خواب طولانی داره بیدار میکنه، انگار تازه باورم شده که دیگر سیّد در این دنیا حضور فیزیکی نداره. این لحظاتی که میگذره و ما به تشییع شهید نزدیکتر میشیم منو یکبار دیگه متأثر و غمگین میکنه. انگار تا قبل از تمام این روزها یکجایی در آخرین نقطهی قلبم، هنوز «امید» داشت که بگویند همهچیز دروغ بوده و ما بار دیگر آن صدا و صلابت حیدری را از قاب رسانه ببینیم.
اما دریغ...
اگر آنقدر شجاع باشی که بگویی خداحافظ،
زندگی با سلامی تازه به تو پاداش خواهد داد.
از لحاظ روحی نیاز دارم تو هول ولای این باشم که عقد نورا چی بپوشم و پس فردا عقد باشه 😂🥲