مکملِمن ؛
با عزت و افتخار گوش کنید یوسف سلامی در سالگرد۳۴سالگی رهبری حضرت آقا به میان مردم رفت..ببینید جالبه
سایهات کم نشود از سرمان حضرت جان😍🥺❤️
3.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وضعیت عربی حرف زدن اکثر ایرانیا در عراق 🤣🤌🏼
مکملِمن ؛
😂😂😂
خدایی عقل ندارن راحتن
میدونی عین چی میمونه حرفش؟ اینکه من بگم اردیبهشت ؛ شهریوره😐
چطوری میشه دو تا ماه قمری بیفتن داخل هم😑؟ اربعین تو ماه صفره ماه رمضان کلا بحثش جداست و تو یه ماه دیگهست🤦🏻♀
از الطاف خدا به شیعهها ؛ خنگ آفریدن دشمنهای شیعه بود🚶🏻♂
هدایت شده از . پنـاھ .🇮🇷
#یک_عاشقانه_کوتاه 🌿
- خانوم دکتر من واسه اینکه بتونم ببینمتون ؛
سه روز توی نوبت بودم .
سعی میکنم خلاصه بگم حرفامو که زیاد وقت نگیرم .
گوش میکنم .
راستش همه چیز برمیگرده به سیزده سال پیش .
وقتی عاشق بوی دخترونه ی مقنعه ی مدرسش بودم .
من نقشه کشی میخوندم و دیوونه ی بازیگری .
اونم ریاضی میخوند اما جای معادله وعدد ؛ دوست داشت بدونه تو سر آدما چی میگذره !
سال اخر دبیرستان بهترین روزای زندگیمون بود .
نیم ساعت قبل از زنگ آخر ؛
از دیوار مدرسه میپریدم بیرون و هنوز زنگشون نخورده .
جلو در مدرسه منتظرش بودم .
اون هیچ وقت نفهمید که من واسه هزینه ی فلافل و سمبوسه ی مسیرِ مدرسه تا خونه ؛
تمام طول هفته تکالیف نقشه کشی بچه ها رو انجام میدادم و پول میگرفتم ازشون . .
حالمون خوب بود که خوردیم به کنکور .
من از کنکور متنفرم خانوم دکتر .
از تغییر مسیرای یهویی متنفرم .
به هم قول دادیم هر جفتمون توی یه شهر قبول شیم انتخابمونم شیراز بود .
من قبول نشدم اما اون قبول شد و رشته ی مورد علاقشو به دوری مون ترجیح داد و رفت .
منم باید میرفتم سربازی .
این دوری منو عاشق تر میکرد و اونو دلسردتر حق داشت خب .
اختلاف مدرک تحصیلی رو میگم .
اخه من وقتی از سربازی برگشتم ؛
مجبور بودم برم سرکار و جایگزین پدر کار افتادم باشم .
لا به لای سختیای زندگی داشتم دست و پا میزدم ؛
که برگشت بهم گفت : من و تو راهمون خیلی وقته سوا شده بهتره دچار سوتفاهم نباشیم .
به همین راحتی گفت سوتفاهم و رفت پی تفاهمی که توی همه چی دنبالش میگشت ؛
الا دلِ من که براش لرز میگرفت .
بعد از سیزده سال هفته ی پیش جلوی محل کارم یه نفر زده بود به ماشینمو کارت ویزیتشو گذاشته بود و رفته بود .
اسمشو که روی کارت دیدم، اول باورم نشد ؛
اما بعد از کلی پیگیری فهمیدم خودشه .
ماشینم قراضه تر از این حرفاس که برم پی خسارت ؛
اما به عنوان مریض وقت گرفتم .
مریضش بودم خب .
انقدر تو کارش بزرگ شده که واسه دیدنش ؛
سه روز توی نوبت بودم .
انقدر فکرش پرته که بعد از این همه حرف زدن ؛
هنوز داره نگام میکنه و نفهمیده من همون سوتفاهمی ام که بزرگترین تفاهم زندگیمو ازم گرفت .
اینا همه حرفای من بود خانوم دکتر ؛
اما نیازی به نسخه نیست .
شما سیزده سال پیش نسخه ی منو پیچیدی .
یه ماه پیش وقتی توی بلیط فروشی سینما دیدمت ؛
همه ی اون روزامون از جلو چشمم ردشد . اون تصادف ساختگی رم ترتیب دادم که ببینمت که شاید بتونیم دوباره دچار اون سوتفاهم بشیم .
میخوام فردا ظهر جلوی مدرسه ی دوران دبیرستانمون ببینمت . .
فردا قول دادم زن و بچم رو ببرم سینما .
بعدش بریم فلافلی .
همون فلافلیه نزدیک مدرستون .
راستش من هنوز دیوونه ی بازیگری ام .
بازیگر خوبی ام شدم .
سیزده ساله دارم زندگی رو بازی میکنم .
یه بازی بی نقص . . : )!♥️'🔓
علی سلطانی
1.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•
.
شرط عشق جنون است
ما که ماندیم ؛ مجنون نبودیم ...
•
.
[ @Mokamel_ir ]
بزرگ شدم . .
خیلی بزرگتر از عروسک بازی کردن . .
ولی بچگیِ من یکم با دخترای هم سن و سالم فرق میکرد
عاشق ماشین بودم ؛ عاشق لباسای پسرونه ؛ نمیدونم شاید چون با خالم اینا هم خونه بودیم ؛ بخاطر هم بازی بودن با پسرخالم خلق و خوی پسرونه گرفته بودم ؛ اما به هر حال دختر بودم . .
مگه میشد خاله بازی و عروسک داشتن رو دوست نداشته باشم . .
اصلا یادمه وقتی تازه به سن تکلیف رسیده بودم ؛ شوق هدیه گرفتن عروسک برای گرفتن روزههام بود که تا آخر ماه روزم رو کامل میگرفتم . .
مثل تموم دخترای دیگه ؛ با عروسکام حرف میزدم؛ بغل میگرفتمشون و گاهی هم باهاشون درد و دل میکردم . . من حتی عروسکامم یادمه...یادمه احساس میکردم اونا هم الان سردشونه و به بغلم نیاز دارن . .
خلاصه دخترا از همون بچگیاشون مادرن . .
از همون بچگی لطیف و دلسوز بهفکرن . .
اولش با عروسک شروع میشه و در نهایت ؛ میشن تربیت کنندهی چند نسل با تمام محبتها و دلسوزیهاشون :)
آیندهی چندین نسل به تو وابستهست...پس بچههاتو خوب تربیت کن مادر آینده . .
ــ ادمین نوشتِ یهویی !
[✨🌻]
.
•
آقا امیرالمومنین خیلی قشنگ میفرمایند:
این انسانها نیستند که ما را آزرده میکنند؛
بلکه امیدی است که به آنها داشتیم!
.
•
[ @mokamel_ir ]
1.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[🤍🕊]
.
•
به یادِ تو هر دقیقم حسین
قدیمی ترین رفیقم حسین...🍂!'
.
•
[ @mokamel_ir ]