eitaa logo
💎نکته های ناب و کوتاه علمی 💎
342 دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
251 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
☆☆☆ گذر تک تک این ثانیه های عمر به قدیمی شدن نوکریت می ارزد حسین @nabkotah110 کانال نکته های ناب
☆☆☆ «اشکی»، که «هنگام»، «شکست» میریزیم؛ «همان»، «عرقی» هست که، هنگام تلاش «نریخته ایم.!!!» @nabkotah110 کانال نکته های ناب
خوش به حال دل من مثل تو آقا دارد... صلی الله علیک یا اباعبدالله #حب_الحسین_یجمعنا
زیارت عاشورا @nabkotah110
🔹 سفارش میکنم به دستمالی که اشک‌های زیادی در رثای جدم - امام حسین (ع) - و اهل بیت مکرم او ریخته و صورت خود را با آن پاک می‌کردم، بر روی سینه در کفنم بگذارند ... #آیت_الله_مرعشی_نجفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣قاسم_بن_الحسن_ع زیباتراز همیشه دراین کربلاشدی دیدی دلم گرفته مرا #مجتبی شدی لک زد دلم برای #عمو گفتنت بگو لک زد دلم ، چرا؟ چه شده ؟بیصداشدی؟ @nabkotah110
پسر شیر به تاراج سپاه آمده است ، قرص ماه آمده است با نیابت ز حسن(ع) یاری شاه آمده است ، قرص ماه آمده است.... التماس دعا
☆☆☆: امام حسین علیه السلام: هر که خشنودی مردم را با ناخشنود کردن خدا بجوید، خداوند او را به مردم واگذارد میزان الحکمه، جلد4، صفحه488 @nabkotah110 کانال نکته های ناب
🌤🍃🌤🍃🌤🍃 الهی عَظُمَ البلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ 🌤یامَولانا یا صاحِبَ الزَّمان🌤 الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْث َ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَه َ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ و آله الطاهرين 🌤🍃🌤🍃🌤🍃 @nabkotah110
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 بسم الله الرحمن الرحیم آقای خوبی ها سلااااااااام 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
قاسم؛ فرزند امام حسن مجتبی، هنوز بالغ نشده بود... وارد میدان شد... صورتش مثل تکه‌ای از ماه، درخشنده و زیبا... [چه کردند... آه...] امام حسین بالای سرش حاضر شد، او را در آغوش گرفت، تا در‌ کنار علی‌اکبرش ببرد... [نوجوان قدّی نداشت... انگار از عمویش رشیدتر شده بود...] سینه‌اش روی سینه‌ی عمو بود، ولی... پاهایش روی زمین کشیده می‌شد... 📚 مقتل الحسین (مقرم)، صفحه‌ی ۲۶۵