eitaa logo
💎نکته های ناب و کوتاه علمی 💎
343 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
250 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سنگی به پیشانی حضرت خورد، حضرت پیراهن را بالا گرفت تا خون پیشانی را پاک کند، ناگاه تیر سه شعبه‌ای آمد؛ به قلب امام حسین نشست... تیر را از پشت بیرون کشید، خون از قلب فوران کرد... دست را زیر چشمه‌ی خونش گرفت؛ خون قلب خود را به آسمان پاشید... یک قطره‌اش به زمین برنگشت! آسمان سرخ شد... دوباره دست را پر خون کرد و محاسن خود را خونین... آه، فرمود: ”اینگونه به خون خضاب خواهم بود تا جدم رسول خدا را ببینم و بگویم: فلان و فلان مرا کشتند“ 📚 مقتل الحسین (خوارزمی سنّی‌مذهب)، جلد۲، صفحه۳۹)
علیکنّ بالفرار ..‌‌ در زیر پای اسب دو کودک زدست رفت چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود از دست ها مپرس که با گوش ها چه کرد از مشت ها بپرس که با گوشواره بود
22.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ذکر مصیبت حاج محمود کریمی در منزل حاج قاسم سلیمانی
چه تیرها که حرم را نشانه رفت؛ ولی به قلب لشگریانت نشست، فرمانده! کربلا را تومپندار که شهری است در میان شهرها و نامی است در میان نامها،نه؛ کربلا حرم حق است وهیچ­ کس را جز یاران امام حسین علیه السلام راهی به سوی حقیقت نیست. کربلا ما را نیز در خیل کربلاییان بپذیر.... 🏴 @Ehsanstudio
4.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مشهد هم اکنون - با تو ام باران ! ظهر روز دهم کجا بودی ؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 همین ‌که روز بر آن دشت، طرحی از شب ریخت 🌷هزار کوه مصیبت به دوش زینب ریخت 🌷نظاره کرد چو «شمس الشّموس» بی‌سر را 🌷به گوش گوش فلک، ناله ناله یا رب ریخت 🌷جهان برای همیشه سیاه شد چون شب 🌷ز چشم‌های ترش هرچه داشت کوکب ریخت ▪️شام غریبان حسینی تسلیت باد
ـ آری تمام هیمنه ی ذوالفقار از اوست از کربلا بپرس علمدار زینب است ـ بر بالهای زخمی اش ای وای جا نبود غم را بگو بیا که خریدار زینب است ـ قلب جهان به عمق زمین غرق جنب و جوش آتشفشان قهر خداوند در خروش ـ هوهوی ذوالفقار علی می رسد به گوش در هیبتی ز حیدر کرار زینب است ـ خورشید روی قله ی نی آشکار شد کوچکترین ستاره سر شیرخوار شد ـ ناموس حق به ناقه ی عریان سوار شد هشتاد و چهار خسته به هم هم قطار شد ـ زیباترین ستاره ی دنباله دار شد در این مسیر نور جلودار زینب است ـ چشم ستاره در به در جستجوی ماه بر روی نیزه دیده ی زینب گرفت راه ـ مبهوت می نمود به سرنیزه ای نگاه آتش کشید شعله ز دل تا کشید آه ـ کای جان پناه زینب و اطفال بی پناه راحت بخواب چونکه پرستار زینب است ـ از نای من به ناله چو افتاد نای نی عالم شنید از پس آن های های نی ـ تو بر فراز نیزه و من در قفای نی آنقدر سنگ خورده ام از لابه لای نی ـ تا اینکه یافتم سرت از رد پای نی هجران توست آتش و نیزار زینب است ـ قرآن بخوان که حفظ شود آبروی تو رنگین شده است ساقه ی نی از گلوی تو ـ در حسرتم که نیزه کند شانه موی تو ای منتهای آرزویم گفتگوی تو @EhsanStudio