eitaa logo
💎نکته های ناب و کوتاه علمی 💎
343 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
250 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 بسم الله الرحمن الرحیم آقای خوبی ها سلااااااااام 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام من به پیچکی که صبح دست سبز او به سوی آسمان بی کران دراز می شود سلام من به آن پرنده ی سپیده وشادمان که در سپیده با نسیم ترانه ساز می شود 🌱روزتون بخیر 🌱 @nabkotah110
یک لحظه تصور کن فرزندت درکنارت نباشد آیا بازهم برایش حوصله نداشتی؟ بازهم برای بازی کردن با او بهانه می آوردی؟ بازهم منتظر خوابیدنش می شدی تا نفس راحتی بکشی؟ بازهم...بازهم... یا اینگونه می شدی که تمام کارهایت راتعطیل می کردی و تمام وجودت را وقف این کودکی که خدا به تو عنایت کرده می کردی ولحظه لحظه از وجود او شاد می شدی و مینشستی وفقط نگاهش می کردی و به لجبازی هایش میخندیدی وجیغ وداد وگریه هایش هم برایت لذت بخش می شد براستی اگر اینگونه به بچه هایمان نگاه کنیم قدر این امانت الهی را خواهیم دانست و طور دیگری پدری و مادری خواهیم کرد ‌@nabkotah110
🌈رفع اضطراب و رسیدن به آرامش به تجربه ثابت شده : هفت بار ذکر شریفه : 🔆ما شاءَ الله لا حَولَ وَ لا قوَّةَ إلّا باللهِ العَلِیِّ العَظیم🔆 @nabkotah110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌤🍃🌤🍃🌤🍃 الهی عَظُمَ البلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ 🌤یامَولانا یا صاحِبَ الزَّمان🌤 الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْث َ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَه َ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ و آله الطاهرين 🌤🍃🌤🍃🌤🍃 @nabkotah110
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 بسم الله الرحمن الرحیم آقای خوبی ها سلااااااااام 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
مولای مهربان غزل های من، سلام! آبی ترین بهانه ی دنیای من، سلام! اَلسَّلامُ عَلَیکَ حینَ تُصْبِحُ وَ تُمْسی سلام بر تو؛ آن هنگام که روز را آغاز می‌کنی و آن گاه که روز را پشت سر می‌‌گذاری
قلمت را بردار ، بنویس از همه خوبیها ، زندگی , عشق ، امید  و هر آن چیز که بر روی زمین زیبا است گل مریم ، گل رز بنویس از دل یک عاشق بی تاب وصال از تمنا بنویس از دل کوچک یک غنچه که وقت است دگر باز شود از غروبی بنویس که چون یاقوت و شقایق سرخ است بنویس از لبخند از نگاهی بینویس که پر از عشق به هر سوی جهان می نگرد قلمت را بردار ، روی کاغذ بنویس :  زندگی با همه تلخی ها شیرین است ... @nabkotah110
↙ آیا میدانید در برخی از زمانها باید مستحبات نماز ترک شود؟ این کار در چه زمانی باید انجام شود؟ اگر در تنگي وقت با ترك نكردن برخي مستحبات از نماز بعد از وقت خوانده شود، بايد آن مستحب را ترك كرد. تا مقدار بيشتري از نماز داخل وقت باشد. @nabkotah110
فرزندم، دلبندم ،عزیزتر از جانم از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم... امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آغوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها و سالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد... تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم... شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...! این روزها فهمیدم باید از تک تک لحظه هایم لذت ببرم.