🍃🍂🍃🍂🍃🍂
سلامٌ عَلى آلِ یس اَلسَّلا مُ عَلَیْكَ یا داعِىَ الله ِورَبّانِىَّ آیاتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا بابَ الله و َدَیّانَ دینِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا خَلیفَةَ الله وَ ناصِرَ حَقِّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا حُجَّةَ اللَّهِ وَ دَلیلَ اِرادَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا تالِىَ كِتابِ الله وَتَرْجُمانَهُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ فى آناءِ لَیْلِكَ وَاَطْرافِ نَهارِك
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا بَقِیَّةَ الله فى اَرْضِه
@nabkotah110
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
خدایا
آغازی که تو
صاحبش نباشی
چه امیدیست،به پایانش؟
پس به نام تو
آغاز میکنم روزم را..
وباامیدبه یاری تو ، واردامروزمیشوم
یاریم کن وامیدم راناامیدمگردان..
🌸سلام روزتون بخیروپرازشادی🌸
@nabkotah110
🔺 دگرگونی و اصلاح نام خیابانهای تهران بعد از انقلاب
👈 نام بسیاری از خیابانهای تهران پس از انقلاب اسلامی و در سال ۱۳۵۸ تغییر یافت. در این عکس برخی از اسامی تغییر یافته زمان شاه را شاهد هستید
╭────────────╮
🆔 کانال اسرار تاریخ
http://eitaa.com/monzer_ir
╰────────────╯
حدیث
امام علی علیه السلام
کودکانتان را چیزی بیاموزید که.....
@nabkotah110 کانال نکته های ناب
وقتی داری با کسی درد و دل
میکنی، درست مثل اینه که بهش یه چک سفید امضا بدون تاریخ میدی تا هر وقت هرجور خواست ازش استفاده کنه.
پس مراقب باش که حرف دلت رو با کی و کجا میزنی
@nabkotah110 کانال نکته های ناب
تاجر ثروتمندی با غلام خود از قونیه به سفر شام رفتند. تا بار بخرند و به شهر خود برگردند. مرد ثروتمند برای غلام خود در راه که به کارونسرایی میرفتند، مبلغ کمی پول میداد تا غذا بخرد و خودش به غذاخوری کارونسرا رفته و بهترین غذاها را سرو میکرد.
غلام جز نان و ماست و یا پنیر، چیزی نمیتوانست در راه بخرد و بخورد.
چون به شهر شام رسیدند، بار حاضر نبود. پس تاجر و غلاماش به کارونسرا رفتند تا استراحت کنند.
غلام فرصتی یافت در کارونسرا کارگری کند و ده سکه طلا مزد گرفت.
بار تاجر از راه رسید و بار را بستند و به قونیه برگشتند.
در مسیر راه، راهزنان بار تاجر را به یغما بردند و هر چه در جیب تاجر بود از او گرفتند اما گمان نمیکردند، غلام سکهای داشته باشد، پس او را تفتیش نکردند و سکه دست غلام ماند. با التماس زیاد، ترحم کرده اسبها را رها کردند تا تاجر و غلام در بیابان از گرسنگی نمیرند.
یک هفته در راه بودند، به کارونسرا رسیدند غلام برای ارباب خود غذای گرم خرید و خود نان و پنیر خورد. تاجر پرسید: «تو چرا غذای گرم نمیخوری؟» غلام گفت: «من غلام هستم به خوردن تکه نانی با پنیر عادت دارم و شکم من از من میپذیرد اما تو تاجری و عادت نداری، شکم تو نافرمان است و نمیپذیرد.»
تاجر به یاد بدیهای خود و محبت غلام افتاد و گفت: «غذای گرم را بردار، به من از "عفو و معرفت و قناعت و بخشندگی خودت هدیه کن" که بهترین هدیه تو به من است.»
من کنون فهمیدم که؛
"سخاوت به میزان ثروت و پول بستگی ندارد،" مال بزرگ نمیخواهد بلکه قلب بزرگی میخواهد.
"آنانکه غنی هستند نمیبخشند آنانکه در خود احساس غنیبودن میکنند، می بخشند."
"من غنی بودم ولی در خود احساس غنی بودن نمیکردم و تو فقیری ولی احساس غنی بودن میکنی."
@nabkotah110 کانال نکته های ناب