eitaa logo
سبک زندگی اسلامی
17.9هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
955 ویدیو
25 فایل
کانال آموزشی موسسه فرهنگی سریر ققنوس ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست ارتباط برای: ✔️تنظیم وقت #مشاوره و #تست ها ✔️ فروش فایل و کتاب ✔️همکاری اشتغال ادمین👇 @Phoenixadmin1 🔴نقل مطالب بدون آدرس و لینک و نام مولف،جایز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵در سایه عرش الهی 🖋امام موسی بن جعفر علیه السلام فرموند:  🔸️سه كس اند كه در روز قيامت، كه هيچ سايه اى جز سايه عرش الهى نيست، در پناه سايه عرش خداوندند: مردى كه براى برادر دينى اش زن بگيرد، يا به او خدمت كند، يا راز او را نگهدارد. 🔹️ ثَلاثَةٌ يَسْتَظِلُّونَ بِظِلِّ عَرْشِ اللّه ِ يـَوْمَ لاظـِلَّ اِلاّ ظـِلُّـهُ: رَجُلٌ زَوَّجَ اَخاهُ الْمُسْلِمَ، اَوْ اَخْـدَمـَهُ، اَوْكَتَمَ لَهُ سرا 📚[بحارالانوار، ج 72 ص 70.] ✅موسسه فرهنگی هنری سریر ققنوس طوس 👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸 https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
۱ 🔸️در یک دهکده دو تا دوست زندگی می کردند. یکی از اونها جانسون و دیگری پیتر بود. این دو تا از کودکی با هم بزرگ شده بودند.نصف اهالی دهکده فکر میکردند که ِاین دو نفر با هم برادرند.همیشه پیتر و جانسون راز دلشون رو به همدیگه میگفتند و برای مشکلاتشون با همدیگه همفکری میکردند اما اکثر اوقات جانسون این مسائل رو بدون اینکه پیتر بدونه با دوستای دیگه اش در میان میگذاشت. وقتی پیتر متوجه این کار جانسون می شد ناراحت می شد اما به روش هم نمی آورد. سالها گذشت و پیتر ازدواج کرد و رفت سر خونه زندگیش، اما این رابطه همچنان ادامه داشت و روز به روز عمیق تر می شد.یه روز پیتر می خواست برای یه کار خیلی مهم با خانواده اش بره به شهر... ✅موسسه فرهنگی هنری سریر ققنوس طوس https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
۲ ۲ ...به جانسون گفت من دارم می رم اما اگه امکان داره این کیسه پول رو توی خونت نگهدار تا من از شهر برگردم. جانسون هم پول رو گرفت و رفیقش رو تا دروازه خروجی بدرقه کرد. وقتی داشت به خونه برمی گشت،سر راه رفت پاتوق خودش و شروع کرد با دوستاش تفریح کردن.هوا دیگه داشت کم کم تاریک می شد و جانسون با دوستاش خداحافظی کرد.اما دوستاش گفتن هنوز که زوده!اونم گفت که پولهای پیتر توی خونست و باید زودتر بره خونه و از پولها مراقبت کنه. خلاصه خداحافظی کرد و رفت. وقتی رسید خونه سریع غذاشو خورد و رفت توی اتاقش. پولها رو هم گذاشت توی صندوقش و گرفت تخت تخت خوابید. بی خبر از اتفاقی که در انتظارش بود ...بله درست حدس زدید. چند نفر شبونه ریختن توی خونه و پولها رو با خودشون بردند!جانسون صبح که از خواب بیدار شد متوجه این موضوع شد و از ناراحتی داشت سکته می کرد!از ناراحتی لب به غذا هم نزد... ✅موسسه فرهنگی هنری سریر ققنوس طوس https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
۳ ۳ ...دم دمای غروب بود که دید پیتر اومده تا پولها رو با خودش ببره.وقتی ماجرا رو براش تعریف کرد،پیتر به جای اینکه ناراحت بشه و از دست جانسون عصبانی باشه،شروع کرد به خندیدن و گفت می دونستم که بازم مثل همیشه نمی تونی جلوی زبونت رو بگیری. اما اصلاً نترس. چون من فکرشو می کردم که این اتفاق بیافته.به خاطر همین چند تا سکه از آهن درست کردم و توی اون کیسه ریختم و اصل سکه ها رو توی خونه خودم نگه داشتم خونه من امن تر از تو بود.الآن هم اصلاً نگران و ناراحت نباش شاید از دست من و این رفتارم ناراحت بشی،اما این درسی برات می شه که همیشه مسائلی رو که دیگران با تو در میون میگذارند توی قلبت محفوظ نگه داری و به شخص ناشناسی راز دلت رو بازگو نکنی! ✅موسسه فرهنگی هنری سریر ققنوس طوس https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
💠حکمت ۶ نهج‌البلاغه (خوشرویی و راز داری) وَ قَالَ (علیه السلام): صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ، وَ الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ، وَ الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُيُوبِ. وَ رُوِيَ أَنَّهُ قَالَ فِي الْعِبَارَةِ عَنْ هَذَا الْمَعْنَى أَيْضاً الْمَسْأَلَةُ خِبَاءُ الْعُيُوبِ، وَ مَنْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُ عَلَيْهِ. ارزش راز دارى و خوشرويى(اخلاقى، سياسى، اجتماعى): و درود خدا بر او، فرمود: سينه خردمند صندوق راز اوست، و خوشرويى وسيله دوست يابى، و شكيبايى، گورستان پوشاننده عيب هاست. و يا فرمود: پرسش كردن وسيله پوشاندن عيب هاست، و انسان از خود راضى، دشمنان او فراوانند. ✅ موسسه فرهنگی ققنوس https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7