🔵به پیشواز مشکلات بروید!
🖋استاد سید علیرضا واعظ موسوی
🔸️به خودمون سخت بگیریم قبل از اینکه دنیا به ما سخت بگیره
#مشاور #مشاوره #سختی #دنیا
✅موسسه فرهنگی هنری سریر ققنوس طوس
👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸
https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
🔵در حین گفتگو احساسات خود را خرج کنید
🖋استاد سید علیرضا واعظ موسوی
🔸️وقتی کسی با شما صحبت میکنه، پویا باشید، واکنش نشون بدید،پوکر فیس نگاهش نکنید! چون اون فکر میکنه مغز شما الان داره بوق اشغال میزنه!!:)
#مشاور #مشاوره #گفتگو #واکنش #احساس
✅موسسه فرهنگی هنری سریر ققنوس طوس
👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸
https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
📣طرح زیارت نیابتی📣
#اطلاعیه
🌸شبکه توسعه اسلامی برگزار میکند🌸
#زیارت_نیابتی
🌺🌿هر #چهارشنبه و #پنجشنبه نائب الزیاره شما در بارگاه امام علی بن موسی الرضا علیه السلام هستیم.
⏰ #ساعت_لایو_زیارت_نیابتی ساعت ۱۷
🌿⚘متقاضیان و مشتاقان زیارت حضرت سلطان علیه السلام و شرکت در این طرح به آدرس پیج اینستاگرام زیر👇 مراجعه فرمایند
https://www.instagram.com/p/CbFaDBqtQYG/?utm_medium=share_sheet
@islamic_dn
#اینستاگرام
✅موسسه فرهنگی هنری سریر ققنوس طوس
👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸
https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
#داستان
🔸️روزگاری در مرغزاری گنجشکی بر شاخه یک درخت لانه ای داشت و زندگی می کرد.
گنجشک هر روز با خدا راز و نیاز و درد دل می کرد و فرشتگان هم به این راز و نیاز هر روزه
خو گرفته بودند تا اینکه بعد از مدت زمانی طوفانی رخ داد و بعد از آن ، روزها گذشت
و گنجشك با خدا هیچ نگفت!
فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت: " می آید،
من تنها گوشی هستم كه غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی ام كه دردهایش را در
خود نگه می دارد و سر انجام گنجشك روی شاخه ای از درخت دنیا نشست.
" فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشك هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود:
" با من بگو از آنچه سنگینی سینه توست.
" گنجشك گفت:
" لانه كوچكی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی كسی ام.
تو همان را هم از من گرفتی. این طوفان بی موقع چه بود؟
چه می خواستی از لانه محقرم كجای دنیا را گرفته بود؟
و سنگینی بغضی راه بر كلامش بست.
سكوتی در عرش طنین انداز شد. فرشتگان همه سر به زیر انداختند. خدا گفت:
" ماری در راه لانه ات بود. خواب بودی. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون كند.
آنگاه تو از كمین مار پر گشودی. " گنجشك خیره در خدایی خدا مانده بود.
خدا گفت: " و چه بسیار بلاها كه به واسطه محبتم از تو دور كردم
و تو ندانسته به دشمنی ام بر خاستی. " اشك در دیدگان گنجشك نشسته بود.
ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت. های های گریه هایش ملكوت خدا را پر كرد.
#حکایت #تلنگر #داستانک #پرنده #حکمت_الهی
✅موسسه فرهنگی هنری سریر ققنوس طوس
https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
🔵طلب روزی
🖋امام صادق عليه السلام:
🔸️لا تَكسَلوا في طَلَبِ مَعايِشِكُم؛ فَإِنَّ آباءَنا كانوا يَركُضونَ فيها و يَطلُبونَها؛
🔹️در طلب معاش خود كاهلى نكنيد كه پدران ما براى آن مىدويدند و آن را جستجو مىكردند.
📚الفقيه : ۳ / ۱۵۷ / ۳۵۷۶
#روزی #تنبلی #سخن_بزرگان #معاش
✅موسسه فرهنگی هنری سریر ققنوس طوس
👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸
https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
🔵خیر چیست
سُئِلَ عَن الخَير مَا هو؟
🖋 فقال امام علی علیه السلام
ليس الخير أَن يكثر مالك و ولدك، لكنّ الخير أَن يكثر علمك وأَن يعظم حلمك وأَن تباهي النّاس بعبادة ربّك؛فإِنْ أَحْسَنْتَ حَمِدْتَ اللَّهَ وَ إِنْ أَسَأْت اسْتغفرْت اللَّه؛ ولا خيرفي الدّنيا إِلّا لرجلين،رجل أَذنب ذنوبا فهو يتداركها بالتّوبة، ورجل يسارع في الْخيرات.
🔹️(از امام پرسيدند«خير» چيست فرمود)خوبى آن نيست كه مال و فرزندت بسيار شود، بلكه خير آن است كه دانش تو فراوان،و بردبارى تو بزرگ و گران مقدار باشد، و در پرستش پروردگار در ميان مردم سر فراز باشى،پس اگر كار نيكى انجام دهى شكر خدا به جا آورى، و اگر بد كردى از خدا آمرزش خواهى.در دنيا جز براى دو كس خير نيست.يكى گناهكارى كه با تو به جبران كند،و ديگر نيكوكارى كه در كارهاى نيكو شتاب ورزد.
📚 #حکمت ۹۴
#امیر_کلام #نهج_البلاغه #حکمت_ها #خیر
✅موسسه فرهنگی هنری سریر ققنوس طوس
https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
🔸️صرفاً مطالب آُسان را مطالعه نکنید. ممکن است با این مطالب سرگرم شوید، اما هرگز با آنها رشد نخواهید کرد.
#جملات_انگیزشی #انرژی_مثبت #سخن_بزرگان #مطالعه #رشد #سرگرمی
✅موسسه فرهنگی هنری سریر ققنوس طوس
👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸
https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
🔵خودسازی و مشاوره قبل از ازدواج را جدی بگیرید!
🖋استاد سید علیرضا واعظ موسوی
🔸️قبل از ازدواج،سه جلسه مشاوره رایگان براش گذاشتم چون توان مالیش پایین بود.و بهش گفتم:ادامه بده،بعد خودسازیت به نتیجه درست رسید ازدواج کن
گوش نکرد و ادامه نداد
الان یک ساله ازدواج کرده،و ارتباط گرفته و مشاوره میخاد و مشکل خورده!
و هزینه را پرسید و گفت فکر کنم خبر میدم
😐😐
#مشاور #مشاوره #ازدواج #خودسازی
✅موسسه فرهنگی هنری سریر ققنوس طوس
👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸
https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
🔵 مشاوره قبل از ازدواج
🔹مشاوره قبل از ازدواج یک ضرورت بسیار مهم است.
🔹شما در مشاوره قبل از ازدواج، با کمک مشاور، نقاط تاریک شخصیت مقابلتان(عروس یا داماد) را خواهید شناخت.
🔹انسان ها در مواجهه با هم بسیار رسمی و داخل یک چهارچوبه حرکت می کنند.
🔹پس شما نمیتوانید،
خود واقعی طرف مقابلتان را بشناسید.
🔹شما قرار است با ازدواج، آینده ای درخشان را رقم بزنید.
🔹چه بسیار پسرها و دخترهایی که بخاطر این کوتاهی یعنی عدم مراجعه به مشاور، زمینه سیاه بختی آینده خود را فراهم کرده اند.
✅✅مشاوره، هزینه نیست. سرمایهگذاری است!
#مشاور #مشاوره #خواستگاری #دختر #پسر #مشاوره_قبل_از_ازدواج #سرمایه_گذاری #کوتاهی
📞☎️جهت تعیین وقت مشاوره با استاد سید علیرضا واعظ موسوی لطفا با ادمین ارتباط بگیرید
@phoenixco
با تشکر 🙏🌸
✅موسسه فرهنگی هنری سریر ققنوس طوس
👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸
https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
#داستان ۱
🔸️در یک دهکده دو تا دوست زندگی می کردند.
یکی از اونها جانسون و دیگری پیتر بود.
این دو تا از کودکی با هم بزرگ شده بودند.نصف اهالی دهکده فکر میکردند که ِاین دو نفر با هم برادرند.همیشه پیتر و جانسون راز دلشون رو به همدیگه میگفتند و برای مشکلاتشون با همدیگه
همفکری میکردند اما اکثر اوقات جانسون این مسائل
رو بدون اینکه پیتر بدونه با دوستای دیگه اش در میان میگذاشت.
وقتی پیتر متوجه این کار جانسون می شد ناراحت می شد اما به روش هم نمی آورد.
سالها گذشت و پیتر ازدواج کرد و رفت سر خونه زندگیش، اما این رابطه همچنان ادامه داشت و روز به روز عمیق تر می شد.یه روز پیتر می خواست برای یه کار خیلی
مهم با خانواده اش بره به شهر...
#حکایت #رازداری #تلنگر #دوستی #رابطه
✅موسسه فرهنگی هنری سریر ققنوس طوس
https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
#ادامه ۲
#داستان ۲
...به جانسون گفت من دارم می رم اما اگه امکان داره این کیسه پول رو توی خونت نگهدار تا من از شهر برگردم.
جانسون هم پول رو گرفت و رفیقش رو تا دروازه خروجی بدرقه کرد. وقتی داشت به خونه
برمی گشت،سر راه رفت پاتوق خودش و شروع کرد با دوستاش تفریح کردن.هوا دیگه داشت
کم کم تاریک می شد و جانسون با دوستاش خداحافظی کرد.اما دوستاش گفتن
هنوز که زوده!اونم گفت که پولهای پیتر توی خونست و باید زودتر بره
خونه و از پولها مراقبت کنه. خلاصه خداحافظی کرد و رفت. وقتی رسید خونه سریع غذاشو خورد
و رفت توی اتاقش. پولها رو هم گذاشت توی صندوقش و گرفت تخت تخت خوابید. بی خبر از
اتفاقی که در انتظارش بود ...بله درست حدس زدید. چند نفر شبونه ریختن توی خونه و پولها رو با خودشون بردند!جانسون
صبح که از خواب بیدار شد متوجه این موضوع شد و از ناراحتی داشت سکته می کرد!از ناراحتی
لب
به غذا هم نزد...
#حکایت #رازداری #تلنگر #دوستی #رابطه
✅موسسه فرهنگی هنری سریر ققنوس طوس
https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7