eitaa logo
ققنوس
1.6هزار دنبال‌کننده
353 عکس
120 ویدیو
5 فایل
گاه‌نوشته‌های رحیم حسین‌آبفروش... نقدها و‌ نظرات‌تان به‌روی چشم: @qqoqnoos
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از هیات شهدای گمنام
📷 | هیات هفتگی 🔹 ۱۳ بهمن ماه ۱۴۰۱ 🔸مسجدالنبی(ص) 💠 هیات شهدای گمنام 🆔 @heyat1342
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب (قسمت هفدهم) «تار و پود فرش اتحاد و انسجام ملی در حسینیه امام خمینی(ره) بافته می‌شود» از نیمه جلسه، دیگر نمی‌شد زیلوهای کف حسینیه را تحمل کرد، به ناچار کاپشنم را گذاشته بودم زیرم تا کمی زمختی زیلوها را بگیرد...، اما دیگر کاپشن هم جواب نمی‌داد! این پا و اون پا می‌کردم که ادامه صحبت‌های آقا مرا به خودم آورد: «ما هم خودمان حواس‌مان باشد! ما هم نشویم، ما هم نکنیم، غافل نشویم بگوییم خب قضایا تمام شد، از عقب نرویم، در میدان باشیم.» باز هم به اقتضای حکمت، بلافاصله پس از تخفیف دشمن، به جبهه خودی تنذیر می‌دهند و باز هم اکسیر امید و وحدت است که از سرچشمه کلام آقا می‌جوشد: «ما هم بدانیم آن چیزی که ملّت را نگه می‌دارد است و ؛ اتّحاد میان آحاد مردم.» آقا یادآور وجود سلایق مختلف و اختلافات نظر در مسائل گوناگون می‌شوند، امّا ، و را محور وحدت بین مردم برمی‌شمارند و تأکید می‌کنند: «نگذاریم این از بین برود. به اختلافات کمک نکنیم؛ ، ، تحریک احساسات یک گروهی علیه یک گروه دیگر.» شاید این تأکید بر وحدت و عدم اختلاف، از پربسامدترین مفاهیم ارائه‌شده از لسان ایشان در این سال‌ها بوده است، این‌بار برای چندمین‌بار اتمام حجت می‌کنند و صریح‌تر هشدار می‌دهند: « در زمینه خدشه به حرکتی انجام بدهد کار کرده، کار کرده، بازی کرده؛ این را توجّه داشته باشند! باشد، باشد، باشد، باشد، باشد، باشد» و دوباره تأکید می‌کنند: « باشد.» ، برای آقا شوخی‌بردار نیست، با هیچ کس هم تعارف ندارند... کلام آقا، بین تذکر به خودی‌ها و تأکید بر ظرفیت‌های داخلی و توجه‌دادن به خطرات دشمن، رفت‌وبرگشت می‌کند و مانند دستانی هنرمند تار و پود فرش اتحاد و انسجام ملت را رج‌رج می‌بافد و بالا می‌آید: «دشمن را دستِ‌کم نگیریم؛ دشمن هست. آن روزی که شما آن‌قدر بشوید که دشمن مأیوس بشود، آن روز می‌توانید یک آسودگی و آسایش خاطری پیدا کنید. باید سعی کنیم بشویم؛ این تأکید و تکرار و اصرار این حقیر برای اینکه کشور باید بشود به ‌خاطر این است. باید دشمن را مأیوس کرد.» دوباره از دشمن رو برمی‌گردانند و از ملت می‌گویند: «بحمدالله ملّت با معنویّت، با کمک الهی، با هدایت الهی، در خدمت انقلابند، پشت سر انقلابند، پشت سر نظامند، کمک می‌کنند.» تمجیدی هم از دست‌اندرکاران و مسؤولین می‌کنند، البته با احتیاط: «عوامل خوبی داریم، نهادهای مؤثّر و بسیار مفیدی داریم، روزبه‌روز رشحات انقلاب در خارج از مرزهای کشور بیشتر بُروز می‌کند.» بنا داشتم در همین یادداشت، فرمایشات را به اتمام برسانم و وارد حواشی پس از دیدار شوم که محدودیت تعداد حروف در یک متن اجازه نداد، به همین علت قسمت هفدهم و هجدهم با هم تقدیم می‌شود... ادامه دارد... ✍️ @qoqnoos2
حاشیه‌نگاری دیدار ستایش‌گران اهل‌بیت(ع) با رهبر معظم انقلاب (قسمت هجدهم) «ای عشق دل‌افروز دل من به تو گرم است» اگرچه مانند اکثر مواقع فهرست مطالب را از قبل در کاغذ نوشته‌اند و در دست دارند، اما ظاهراً نکته‌ای از بخش مداحی جا مانده‌است: «یک نکته‌ای که می‌خواستم بگویم و حالا یادم آمد، مسأله است که اخیراً این کار باب شده و کار خیلی خوبی است. سرودهای خوبی گفته می‌شود.» بعد هم مثالی برای این مسأله بیان می‌کنند: «همین سرود «فرمانده»، سرود خوبی بود.» وجه این خوبی را هم بیان می‌کنند: «دیدید جاهای دیگر این سرود را ترجمه کردند، بازخوانی کردند؛ در بعضی از کشورها -که البتّه خبرهایش منعکس نشد، امّا ما اطّلاع پیدا کردیم!- همان‌که بچّه‌ها، این‌جا خوانده بودند، با همان زبان فارسی در کشورشان تکرار می‌کردند، در حالی ‌که زبان فارسی را هم بلد نبودند، امّا همان را تکرار می‌کردند. این‌ها عواملی است که می‌تواند به این کشور کمک کند.» به نظر می‌آید شرح و بسط این نکته حساس، باقی ماند و شاید علت اصلی‌اش همان‌هایی بودند که ابتدای سخنان آقا، افاضه فرمودند! کاش فرصت بود و آقا ابعاد این مسأله را مبسوط بیان می‌کردند، اما با همین اجمال هم می‌توان با مراجعه به ایشان، تاحدی حدودوثغور مسأله را درک کرد... امیدوارم این بخش بیانات، بهانه‌ای برای افراط و تفریط برادران هیأتی‌ام نگردد... در آخر هم پدری را تمام می‌کنند و از کنج خانه دل‌هایی که ممکن است غبار گرفته باشد، غم‌زدایی می‌کنند و باز هم قوت می‌دهند و امید می‌کارند: «...شما وقتی وارد این میدان شدید... یک عدّه‌ای به شما ارادت پیدا می‌کنند، امّا یک عدّه‌ای هم با شما دشمن می‌شوند. استکبار با شما دشمن می‌شود، عوامل استکبار با شما دشمن می‌شوند، علیه شما کارشکنی می‌کنند، علیه شما اقدام می‌کنند؛ خب بکنند؛ این دشمنی یک چیزی است که وجود دارد. آن چیزی که جوهر شما را نشان می‌دهد و می‌تواند را فراهم کند، شما است، شما است، شما است.» و در تأیید و تکمیل این سخن بیتی می‌خوانند: «گفت: گرم است به هم پشت رقیبان پِی قتلم ای عشق دل‌افروز دل من به تو گرم است» شعری از ، شاعری از بزرگان سادات خطه ، اما نه آن‌قدر آشنا که با دیوانش انس داشته باشی و اشعاری را از بر و در جای خودش هم به کار بری! مگر آن‌که اهل ادب باشی و خرّیط فن... البته سال‌ها پیش هم این شعر را در برنامه رادیو اجرا کرده بود و برای جماعتی دیگر از این جهت آشنا بود! آقا عزم رفتن می‌کنند: «خب، ظهر شد دیگر؛ ان‌شاء‌الله که خداوند همه شماها را موفّق بدارد.» خانم‌های جلسه در این لحظه برمی‌خیزند و ابتدا چندنفر و سپس همه یک‌صدا فریاد می‌زنند: «هدیه روز زنم / دعای خیر رهبرم» آقا هم درجا پاسخ می‌دهند: «حتماً دعای‌تان می‌کنم؛ شما هم ما را دعا کنید.» و با دعایی کلام‌شان را خاتمه می‌دهند: «پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، برکات خودت را به برکت نام مبارک زهرای مرضیّه بر این جمع و بر این ملّت نازل بفرما. والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته» ادامه دارد... ✍️ @qoqnoos2