eitaa logo
🇮🇷رهرواט عشق🇵🇸
389 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
17 فایل
بسم‌رب‌المهدی❤️ کاردیگری‌ازدست‌این‌خادم‌بی‌دست‌وپابرمی‌آید؟ حالاکه‌رسیده‌ام‌به‌بودنت حالاکه‌صاحب‌روزگارم‌شده‌ای حالاکه‌آرزوی‌شیخ‌الائمه،سهم‌من‌شده‌است کاش‌بتوانم"صادقانه"خدمتگزارت باشم🥺 کپی؟حلالت‌هدف‌ما‌چیز‌دیگریست
مشاهده در ایتا
دانلود
[بیست و هفت روز و یک لبخند(:] زندگینامه ✨🕊 پس هرکس بتونه و این قدرت رو داشته باشه، باید از بچه‌ی خودش شروع کنه. اصلا همچین چیزی تا زمینه فراهم نباشه، محاله. اگه هم باشه مقطعیه. فرض کنید الآن یکی تحت تاثیر حرف من قراربگیره؛ اما از من که دور بشه، این‌قدر دوروبرش آگاهی هست که اون تاثیر از بین میره. جوون باید خودش راهش را انتخاب کنه. هیچ کس رو نمیشه به زور به چیزی وادار کرد. _ببینید... اونجا، کلی سرباز زیر دست منه. من اگه حرفی میزنم؛ از رشادت و از جنگ سوریه و از خطر هایی که کشور رو تهدید می‌کنه،می‌گم، همه می شنون؛ اما از بین اون‌ها، یکی بلند می‌شه و می‌آد سمتم، و بهم می‌گه « آقا، نمی‌شه ما رو بفرستی سوریه؟» و من می‌گم«نه.ما اجازه نداریم سرباز وظیفه رو به سوریه بفرستیم؛ چون این رفتن باید داوطلبانه باشه.» . می‌گه «,پس ما باید چیکار کنیم ؟» می‌گم«هیچ‌چی. شما صبر کن سربازیت تموم بشه. بعد، از طرف سپاه قدس خودمون که تو جبهه سوریه هم فعالیت داره، اقدام کن .» و اون سرباز، بعد از این هر بار من رو میبینه، از چند وچون کار ، از اینکه چقدر طول میکشه تا بره، سال پیچم می‌کنه. خب شما فکر میکنید اون سرباز کی بود؟ در انتظارجواب نگاهم میکند. خودکار،بین دو انگشتم کج و راست می‌شود. با تردید می‌گویم: ؟(: سرش که به تایید خم میشود، رضایت روی لبم می‌نشیند؛ انگار از سرسخت ترین استاد، نمره‌ی مثبت گرفته‌ام! _بله، . خب، اگر فرض بر اثرگذاری باشه و قدرت اثرگذاری، چرا باید از بین اون همه جوون، فقط این پسر اصرار کنه؟ از تموم شدن سربازی ، مدتی گذشته بود. من یه سفر به داشتم. اون روز داشتم تو نمازخونه نماز می‌خوندم و سلام نمازم رو می‌دادم که یکی اومد آویزون گردنم شد و من رو محکم بغل کرد. حتی نذاشت از جام بلند شم. ازم فاصله گرفت، دیدم با همون کوله‌ی سربازیه، و دفتر و دستکش تو دست گفتم:«، خیر باشه! هنوز مثل سرباز ها هستی که؟!». و گفت«اسمم رو نوشته‌ام برای سوریه، و دارم آموزش می‌بینم.».خب، اگه بنا به تحت تاثیر قرار گرفتن باشه ، آیا وقتی این جوون از شمال غرب برگشت و به جای نرم و گرمی رسید و به جای برف دیدن‌های مدام و سر و پنجه زدن با طبیعت خشن اونجا ، به امنیت رسید، این اثر پذیری از بین نمیره؟ سکوت می‌شود. ته مانده‌ی چای سرد شده را هورت می‌کشد. با سر انگشتانِ کشیده‌اش، روی میز، دایره‌ای فرضی ترسیم می‌کند و تأکید وار چند ضربه به مرکز دایره می‌زند: _ما خوشبختانه، تو رأس این کشور، یه رهبر آگاه داریم؛ رهبری آینده نگر و از ماسئل روز کاملا واقفه. رهبر ما گفت اون‌ها هدف‌شون فقط سوریه نیست؛ . 🌱@rahrovaneshg313